آمریکایی که خود را قدرتمندترین کشور عصر فعلی می داند، در حال حاضر در سایه بحران سیاسی داخلی و کاهش توان اقتصادی در حالتی از کاهش قدرت به سر می برد.
مجله فارن پالسی در ادامه می نویسد: این در حالی است که قدرت های بزرگ در چهار گوشه جهان برای رسیدن به راس قدرت جهانی رقابت تنگاتنگی را آغاز کرده اند تا بدین ترتیب جایی برای خود در نظام فعلی جهانی بیابند، کسی هم نیست بپرسد که آیا این کشورها مشروعیت لازم برای رسیدن به این جایگاه را دارند یا خیر. دموکراسی و استبداد دو وضعیت متنقاضی است که رقبای این عرصه سیاسی را در وضعیتی نه چندان آسان قرار داده است. کما این که اقتصاد جهانی نیز در وضعیتی بی سابقه قرار گرفته و کاهش توان مالی و داد و ستد تجاری و توانایی های اقتصادی مردم باعث شده است که معادله ای جدید شکل بگیرد که توانایی نابودی دیگر قدرت ها را دارد.
در نتیجه آن، جامعه جهانی جدیدی با رویکرد اخلاقی تازه ای به منصه ظهور رسیده است که در آن قاره بزرگ آسیا از ستارگان آن محسوب می شود، اگر چه خاورمیانه آن با مشکلاتی بزرگ دست و پنجه نرم می کند.
به رغم آن که جهان 100 سال پیش را نمی توان از بسیاری جهات با دنیای امروز مقایسه کرد، اما هر دو دوره مشابهاتی دارد که باعث می شود درصدد مقایسه آنها بر آییم.
البته این قیاس به هیچ وجه به معنای الگوپذیری از آن نیست، ساده ترین توجیه این است که تاریخ هر بار با دقتی کمتر تکرار می شود. قطعا چین 2013 به هیچ وجه قابل مقایسه با آلمان 1913 نیست یا امریکای امروز به هیچ وجه نمی تواند مثل بریتانیای صد سال پیش باشد.
کما این که نقاظ ضعف و قوت ایالات متحده در سال 2013 چندان قابل مقایسه با بریتانیای یک قرن پیش نیست. همان طور که بریتانیای آن دوران نقشی اساسی در بعد مالی جهانی داشت به ویژه که طلا در آن دوران معیار اصلی قدرت اقتصادی جهان بود. اما ایالات متحده امروز به رغم استفاده سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژه اقتصادی اش در صنعت بانکداری به ویژه از لحاظ قدرت واحد پولی اش، هم زمان در وضعیتی سخت از لحاظ بدهی نیز به سر می برد.
فارن پالسی در ادامه می نویسد: تفاوت دیگری میان بریتانیای سال 1913 با ایالات متحده سال 2003 نیز وجود دارد. و آن این که بریتانیا در آن موقع یک ابر قدرت نظامی مثل ایالات متحده فعلی نبود. کما این که بریتانیا حتی برای یک لحظه هم تنها قطب برتر جهان نشد. بریتانیا همچنین در سال 1913 از دهه ها قبل با آلمان در چالش جدی سیاسی بود.
کما این که ایالات متحده در سال 2013 همچنان قدرت برتر اقتصادی جهان محسوب می شود و در بسیاری از موارد بیش از بریتانیای آن موقع نوآوری در حل مشکلات اقتصادی دارد.
همچنین در چارچوب جهانی به همان تریب یک صد سال پیش، قدرت ها در قرن بیست و یکم صعود و نزول ندارد. حقیقت این است که مقایسه تاریخی سال های 1913 و 2013 تفاوت های بسیار فاحشی را نشان می دهد اما مانع نمی شود که منکر وجود تشابهاتی عینی که نیاز به تفسیرهای دقیق تری داشته باشد، نشویم.
به نوشته فارن پالسی، اندیشیدن به سیر تاریخی پرونده هایی که ما را شوکه کرد و جامعه جهانی را لرزاند، باعث می شود تا مشابهت هایی بسیاری را نزد هر دو دوره بیابیم. مثلا انقلاب های دوران 1913 و جهان 2013 و نقطه مهمی که باعث شد تا جهش صنعتی در بسیاری مواقع حاصل شود، نشان می دهد که در عین اختلاف تشابهات بسیاری نیز وجود دارد.
کسانی که به امور تاریخی و جوانب آن اهمیت می دهند می گویند که تکرار بعضی حوادث در مدار تاریخ مثل فاجعه های انسانی، سوء استفاده از تکنولوژی، اهمیت جغرافیایی در نتایج نظامی، اهمیت ایمان به تشکل سیاسی و تصور این که این بار با دوره های گذشته تفاوت دارد، به هیچ وجه ناگهانی و شوک آور نیست.
موضوع مهم این است که جهان یک صد سال پیش عینا همین دنیای امروزی نیست اما از زاویه ای دیگر شاهدیم که دنیا به سمت یک فروپاشی جهانی حرکت می کند.
فارن پالسی در پایان می نویسد، احتمال این که دنیا همانند جنگ های جهانی اول و دوم وارد یک جنگ جهانی بزرگ شود، بیش از هر زمانی وجود دارد، از این حقیقت نیز نمی توان فرار کرد که ممکن است در آینده نزدیک قدرت های بزرگ به رویارویی با یکدیگر برخیزند به ویژه در بعد تجارت جهانی که روز به روز عرصه رقابت بر رقبای جهانی تنگ می شود. از این رو نباید برایمان دور از انتظار باشد که شاهد برخوردهای ویژه ای باشیم که دنیا را به لرزه بیندازند و همه را شوکه کنند، کما این که باید به صورت غیر مستقیم شاهد وقوع حوادثی باشیم که قطعا بر آینده ابدی جامعه بشری تاثیرگذار باشند.
Sorry. No data so far.