ترجمه و تحقیق: حسین خلف رضایی
به گزارش تریبون مستضعفین متن زیر گزارش پژوهشی پژوهشکده مجازی حقوق عمومی است که در ایام سالگرد شهدای صنعت هستهای علیمحمدی، احمدی روشن وقشقایی منتشر شده است.
مقدمه مترجم
در سالهای اخیر و در پی پیشرفتهای رو به تزاید علمی جمهوری اسلامی ایران و عجز برخی قدرتهای غربی در متوقف کردن این خیزش علمی، شاهد شعلهور شدن جریانات تروریستی در قلمرو ایران بودهایم. ترور دانشمندان صنعت هستهای از بارزترین نمونههای این اقدامات بوده است. نوشتار حاضر ترجمهی یادداشتی علمی از دکتر کوین هلر –استادیار دانشکده حقوق دانشگاه ملبورن- است[1] که به همراه برخی توضیحات از مترجم در صدد توصیف این اقدامات از منظر حقوق بینالملل است.
ترجمه و تدوین این اثر با سالگرد شهادت مصطفی احمد یروشن همزمان گردید و نگارنده ضمن بزرگداشت یاد و خاطره تمامی شهدای راه تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی بهویژه شهدای صنعت هستهای، این اقدام ناچیز را به روان پاک این دانشمند شهید تقدیم میکند.
بررسی موضوع از منظر کنوانسیون بمبگذاری تروریستی
در مورد اینکه آیا حملاتی که منجر به قتل چند دانشمند هستهای ایران شده است میتواند مصداقی از تروریسم باشد، مباحثات فراوانی صورت گرفته است. برخی از پژوهشگران غربی این اقدامات را تروریستی قلمداد کردهاند[2] و پارهای دیگر نه[3]. دسته اخیر این اقدامات را با دکترین «قتل هدفمند»[4] توجیه میکنند.
شواهد موجود حاکی از انتساب این اقدامات به رژیم صهیونیستی و در درجه بعد، ایالات متحده امریکاست. چنانکه یکی از نویسندگان اظهار داشته است که منابع اطلاعاتی اسرائیلی تأیید کردهاند که موساد(Mossad) مسئول قتل داریوش رضایی بوده است.[5] حال، اگر فرض این باشد که این قتلها توسط موساد صورت گرفته است، آیا اینها را میتوان به عنوان تروریسم طبقهبندی کرد؟
پاسخ به این سؤال از این جهت که از مفهوم تروریسم تعریفی جامع و مورد اتفاق همگان صورت نگرفته است با دشواریهایی مواجه است. هرچند شعبه تجدیدنظر دادگاه ویژه لبنان مدعی تعریفی کلی از تروریسم شده است. در چنین وضعیتی، بهترین رویکرد آن است که این اقدامات را بر اساس کنوانسیونهای موجود ضد تروریسم مورد ارزیابی قرار دهیم که آیا بر اساس دست کم یکی از این کنوانسیونها این قتلها مصداق تروریسم هستند یا خیر. یکی از این اسناد که به نظر بیشترین ارتباط را با موضوع مورد بحث دارد، کنوانسیون بینالمللی سرکوب بمبگذاری تروریستی است[6] که در حال حاضر 165 عضو متعاهد دارد.[7]
اینک، بند 1 ماده 2 کنوانسیون بینالمللی سرکوب بمبگذاری تروریستی را مورد بررسی قرار میدهیم که چگونه یک عمل تروریستی را تعریف میکند:
هر شخصی مرتکب یکی از جرایم مندرج در این کنوانسیون گردد چنانچه آن شخص به طور غیرقانونی و عمدی یک وسیله انفجاری یا مخرب را در یک مکان دارای استفاده عمومی، تأسیسات حکومتی یا دولتی، سیستم حمل و نقل عمومی یا تأسیسات زیربنایی منتقل کند، جاسازی کند، کار بگذارد یا منفجر کند:
(الف) با قصد کشتن یا ایراد صدمات جسمی شدید؛ یا
(ب) با قصد تخریب وسیع در چنان محل، تأسیسات یا سیستمی، در شرایطی که آن تخریب موجب خسارت اقتصادی معتنابه شده یا محتملاً (منطقاً) میگردد.
تردیدی نیست که کشتن دانشمندان هستهای ایران در چارچوب تعریف فوق میگنجد؛ در این حملات از وسایل انفجاری استفاده شده و آشکارا قصد کشتن نیز محرز است. تمامی این حملات نیز در خیابانها و معابر عمومی انجام گرفتهاند که معیار اماکن دارای استفاده عمومی مقرر در بند 5 ماده 1 کنوانسیون بمبگذاری تروریستی را احراز میکنند. این مقرره اماکن دارای استفاده عمومی[8] را بخشهایی از هر ساختمان، زمین، خیابان، راههای آبی یا سایر موقعیتهایی میداند که برای اشخاص عمومی آزاد یا قابل دسترس هستند اعم از آنکه مستمراً، یا به صورت دورهای ویا گهگاه چنین وضعیتی بیابند. البته بسیاری از کنوانسیونهای ضد تروریسم، اعمال خشونتآمیز با قصد ارعاب مردم یا اجبار حکومت یا یک سازمان بینالمللی به انجام یک فعل یا ترک فعل را در تعریف خود از عمل تروریستی گنجانیدهاند.[9] کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم از این موارد است. بسیاری از قوانین ملی مانند قانون تروریسم (2000) بریتانیا، انجام اعمال خشونتآمیز به جهت پیشبرد یک هدف سیاسی، مذهبی یا ایدئولوژیک را در زمره شرایط تعریف خود از اعمال تروریستی برشمردهاند. بر خلاف نظر کسانی که اقدامات موضوع بحث حاضر را صرفاً مواردی از قتلهای هدفمند دانسته و عناصر اخیر را لازمه همه تعاریف تروریسم میانگارند، به نظر میرسد فقدان این شرایط اضافی در تعریف بینالمللی فوقالذکر بهدلیل خطیر بودن مسأله کاربرد وسایل انفجاری یا سلاحهای ایجاد ترور نزد جامعه بینالمللی بوده است.
وضعیت نیروهای مسلح در کنوانسیون بمبگذاری تروریستی
بررسی ما با ذکر ماده 2 کنوانسیون بمبگذاری تروریستی خاتمه نمییابد. درست یا غلط، بند 2 ماده 19 این کنوانسیون دست کم برخی از اعمالی که میتوانند حسب تعریف کلی ماده 2 تروریستی قلمداد شوند را از شمول خود استثنا کرده است و این در جایی است که این اعمال توسط نیروهای مسلح یک دولت صورت گرفته باشند:
فعالیتهای نیروهای مسلح در دوران یک مخاصمه مسلحانه، در معنایی که در حقوق بشردوستانه بینالمللی از این اصطلاحات میشود، که تحت حاکمیت قانون یادشده [حقوق بشردوستانه بینالمللی] قرار میگیرند، و آن فعالیتهایی که توسط نیروهای مسلح یک دولت در انجام مأموریتهای کاری معمول میگردد، در حدودی که تحت حاکمیت سایر قواعد حقوق بینالملل قرار میگیرند، مشمول این کنوانسیون نیستند.
دو شرط مندرج در این مقرره ناظر به دو وضعیت متفاوت هستند. نخستین شرط آشکارا دلالت دارد که نیروهای مسلح یک دولت میتوانند ادوات انفجاری را در زمان مخاصمه مسلحانه در اماکن عمومی بکار ببرند، بدون آنکه کنوانسیون بمبگذاری تروریستی را نقض کرده باشند. (البته این بدان معنا نیست که این عمل نمیتواند جرمی جنگی باشد.) دومین شرط پیچیدهتر و در عین حال در زمان تدوین کنوانسیون بحث برانگیزتر بوده است. بر اساس این شرط، نیروهای مسلح دولتی میتوانند ادوات انفجاری را در اماکن عمومی حتی بیرون از قلمرو یک مخاصمه مسلحانه (یعنی، در وضعیت غیرجنگی) بکار گیرند. مسأله اینجاست که آیا کنوانسیون خواسته است که هرگونه بکارگیری ادوات انفجاری در اماکن عمومی توسط نیروهای مسلح دولتی را استثنا کند ویا آنکه تنها برخی از این موارد را از شمول مقررات خود خارج کند؟
بسیاری از دولتها نظیر: امریکا و ترکیه در نظر داشتهاند که وضعیتهای یادشده را در تمامی موارد از شمول کنوانسیون استثنا کنند، هرچند این اقدامات از نظر حقوق بینالملل متخلفانه هم باشد. دیگر کشورها به ویژه مانند نیوزلند و مکزیک اصرار داشتند که در زمان صلح تنها مواردی از اقدامات نظامی میتواند از مقررات کنوانسیون خارج قلمداد شود که مغایر با حقوق بینالملل نباشد. النهایه، هیچ یک از این دو دسته پیروز نشدند؛ چنانکه عبارت “تا جایی که مشمول سایر قواعد حقوق بینالملل هستند ” در بند 2 ماده 19 آگاهانه انتخاب شده و قابل تفسیر به نفع هر یک از دو دیدگاه میباشد.
با این همه، ابهام فوق در تحلیل ما تأثیرگذار نیست زیرا موساد اساساً بخشی از نیروهای مسلح اسرائیل قلمداد نمیشود. به موجب بند 4 ماده 1 کنوانسیون بمبگذاری تروریستی نیروهای مسلح یک دولت آنهایی هستند که بر اساس مقررات داخلی با هدف اولیه دفاع یا امنیت ملی سازماندهی شده، آموزش یافته و تجهیز شدهاند و اشخاصی که در چارچوب نیروهای مسلح ایفای نقش میکنند تحت مسئولیت، کنترل و فرماندهی رسمی مربوطه قرار دارند. موساد نهادی غیرنظامی و تحت اختیارات دفتر نخست وزیری است و جزء نیروهای مسلح اسرائیل دستهبندی نمیشود. بنابراین، استثنای ذیل بند 2 ماده 19 موضوعاً شامل موساد نمیشود و در صورت اثبات انتساب اعمال مورد بحث به این نهاد، بر اساس کنوانسیون بمبگذاری تروریستی، این اعمال تروریستی قلمداد میشوند.
دکترین قتل هدفمند
حال، بی فایده نیست که اشارهای به موضوع قتل هدفمند نیز داشته باشیم. همانطور که پیشتر آمد، برخی نویسندگان با توصیف رخدادهای مورد بحث ما به عنوان قتل هدفمند، این اعمال را تروریستی قلمداد نکردهاند. پاسخ ساده و در عین حال کافی و وافی به اینان همان چیزی است که در بالا ذکر شد یعنی، تنها نیروهای مسلح یک دولت هستند که به موجب کنوانسیون بمبگذاری تروریستی اگر به اقدامات موضوع این کنوانسیون مبادرت ورزند، از عنوان تروریسم خلاصی مییابند و اقدام آنها مثلاً میتواند به عنوان قتل هدفمند مورد بررسی قرار گیرد. اما در فرض ما، یعنی انتساب اعمال به موساد این فرض منتفی است زیرا این تشکیلات جزء ردهها و نیروهای مسلح نیست.
گوآنکه کشتن هدفمند دانشمندان هستهای ایران نه بر اساس حقوق بشردوستانه بینالمللی (قابل اعمال در زمان مخاصمات مسلحانه) و نه حقوق بینالملل بشر (قابل اعمال در زمان صلح) مجاز و قانونی نیست. در زمان مخاصمه مسلحانه، حقوق بشردوستانه بینالمللی حملات عمدی به غیرنظامیان را ممنوع شمرده است مگر آنکه این اشخاص مستقیماً در مخاصمه و تخاصم مشارکت داشته باشند. حال آنکه دانشمندان هستهای مورد بحث آشکارا غیرنظامی بودهاند. تحلیل دقیق مفهوم مشارکت مستقیم در مخاصمه خارج از موضوع و مجال نوشتار حاضر است اما به ذکر این نکته بسنده میشود که کار کردن در برنامه هستهای که بنا به برآورد کارشناسان فنی و نظامی، دست کم دو سال با توانایی تولید سلاح هستهای فاصله دارد[10] نمیتواند به مثابه مشارکت مستقیم در مخاصمه انگاشته شود.
اما در زمان صلح و خارج از چارچوب مخاصمات، حقوق بینالملل بشر محدودیتهایی فراتر و به مراتب بیشتر پیش روی قتل هدفمند قرار میدهد. (هرچند برخلاف باور عمومی، آنرا ممنوع نمیکند) بر طبق این نظام حقوقی، یک قتل هدفمند میبایست اکیداً ضرورت داشته باشد؛ بدین معنا که کشتن هدف مورد نظر تنها راه جلوگیری از حملهای قریبالوقوع باشد.[11] بنا بر دلایل پیشگفته، به هیچ وجه نمیتوان ادعا کرد که کشتن دانشمندان هستهای برای باز داشتن ایران از یک حمله قریبالوقوع هستهای علیه اسرائیل یا هر جایی دیگر ضرورت داشته است.
برآیند سخن
ترور دانشمندان هستهای ایران به وسیله وسایل انفجاری نه تنها مشمول کنوانسیون بمبگذاری تروریستی بوده و بنا به تعریف این کنوانسیون اقداماتی تروریستی قلمداد میشوند بلکه با شرایط دکترین موسوم به قتل هدفمند نیز همخوانی ندارند. بدیهی است که این اقدامات در فرض انتساب به رژیم صهیونیستی ویا ایالات متحده ناقض تعهدات قراردادی آنها و حتی تخطی از دکترین ساخته و پرداخته آنها خواهد بود.
پینوشت:
[1] Kevin Jon Heller, “Is Killing Iranian Nuclear Scientists Terrorism?”, 16 Jan 2012, at: http://opiniojuris.org/2012/01/16/is-killing-iranian-nuclear-scientists-terrorism/ (last visited: January 7th, 2013)
[2] See e.g., Andrew Sullivan, “The Terrorism We Support”, 11 Jan 2012. at: http://andrewsullivan.thedailybeast.com/2012/01/the-terrorism-we-support.html
[3] See Glenn Greenwald, “More Murder of Iranian Scientists: Still Terrorism?”, Jan 11, 2012. at: http://www.salon.com/2012/01/11/more_murder_of_iranian_scientists_still_terrorism/singleton; Kevin Drum, “A Rose By Any Other Name”, Jan. 11, 2012. at: http://www.motherjones.com/kevin-drum/2012/01/rose-any-other-name
[4] targeted killing
کشتن هدفمند عنوانی است که در دکترین دفاع مشروع معاصر و بهطور خاص در راستای مبارزه با تروریسم مصطلح شده است. در این رهیافت با استناد به خطر قریبالوقوع از ناحیه اشخاص مورد هدف امکان مجوز حذف فیزیکی یا ترور فرد مورد هدف صادر میشود. رژیم صهیونیستی و امریکا اصلیترین حامیان این دکترین هستند. این رویکرد بهویژه به جهت سوء استفاده طرفهای عامل و مخاطراتی که برای حقوق افراد مورد هدف از منظر حقوق بشر و حقوق بشردوستانه دارد، مورد انتقاد و مجادلات بسیاری بوده است. (م) برای دیدن نظر موافق دادستان کل ایالات متحده، نک.
“Attorney General Eric Holder Speaks at Northwestern University School of Law”, Chicago, March 5, 2012. Available at: http://www.justice.gov/iso/opa/ag/speeches/2012/ag-speech-1203051.html
رویه دولت ایالات متحده در قضایای کشتن اسامه بنلادن و انور العولقی (Anwar Al-Aulaqi) نیز شایان توجه است که به مباحثات و مجادلات بسیاری میان حقوقدانان این کشور دامن زد. همچنین، برای دیدن رأی دیوانعالی اسرائیل در تأیید رویکرد رژیم صهیونیستی در تعقیب دکترین قتل هدفمند، نک.
The Public Committee Against Torture in Israel v The Government of Israel (2006), HCJ 769/02, para. 61.
غالب حقوقدانان این رویکرد را کشتن فراقضایی(extra-judicial killing)، ترور(assassination)، عملیات هدفمند پیشدستانه(targeted pre-emptive actions) خوانده و آنرا مغایر با حقوق بینالملل بشر قلمداد کردهاند. برای مطالعه منابع و ادبیات انتقادی بینالمللی نسبت به این رهیافت، نک.
Israeli Practices affecting the Human Rights of the Palestinian People in the Occupied Palestinian Territory, Including East Jerusalem, GA Res 59/124, UN GAOR, 59th sess, 71st plen mtg, UN Doc A/RES/59/124 (10 December 2004); Commission on Human Rights, Question of the Violation of Human Rights in the Occupied Arab Territories, Including Palestine: Report of the Human Rights Inquiry Commission Established Pursuant to Commission Resolution S-5/1 of 19 October 2000, 57th sess, Agenda Item 8, UN Doc E/CN.4/2001/121 (16 March 2001); Amnesty International, Israel and the Occupied Territories: State Assassinations and Other Unlawful Killings (February 2001); ICRC, ‘Implementation of the Fourth Geneva Convention in the Occupied Palestinian Territories: History of a Multilateral Process (1997–2001)’ (2002) 847 International Review of the Red Cross 661; UN Security Council, ‘Security Council Urged to Condemn Extrajudicial Executions Following Israel’s Assassination of Hamas Leader: Keep Focus on Palestinian Terrorism, Not Acts of Self-Defence, Says Israel’s Representative’, UN Doc SC/8063, 4945th mtg (Press Release, 20 April 2004) (Statement of Dan Gillerman).
[5] Ulrike Putz, “Mossad Behind Tehran Assassinations, Says Source”, 08/02/2011. at: http://www.spiegel.de/international/world/sabotaging-iran-s-nuclear-program-mossad-behind-tehran-assassinations-says-source-a-777899.html
[6] International Convention for the Suppression of Terrorist Bombings, 15 December 1997, Entry into force: 23 May 2001 (“Terrorist Bombing Convention”).
[7] ایالات متحده امریکا و رژیم صهیونیستی در شمار طرفهای متعاهد کنوانسیون بمبگذاری تروریستی هستند.
[8] place of public use
[9] عناصر بکاررفته در تعریف مزبور از تروریسم با تعریف محاربه در فقه اسلامی نزدیکی خاصی دارد که «تجرید سلاح لاخافة الناس» (آشکار ساختن سلاح برای ارعاب مردم) را عناصر جرم محاربه دانسته است. (م)
[10] See: “Q&A: Iran nuclear issue”, 6 March 2012. at: http://www.bbc.co.uk/news/world-middle-east-11709428
[11] کمیته حقوق بشر ملل متحد، حیات انسان را عالیترین حق بشری قلمداد کرده است و اشعار میدارد: دولتهای عضو [میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی] نه تنها برای پیشگیری و مجازات سلب حیات به وسیله اعمال مجرمانه بلکه برای جلوگیری از کشتن خودسرانه توسط نیروهای امنیت خود نیز میبایست اقداماتی را معمول بدارند. سلب حیات توسط مأموران دولتی موضوعی به غایت خطیر است. (UNHRC, CCPR General Comment No. 6, para. 3.) کمیته حقوق بشر در جریان قضیه Baumgartner v. Germany اظهار داشت که استفاده از قوه قهریه و مهلک تنها به عنوان “آخرین راه چاره در قبال تهدیدی مقتضی” مجاز خواهد بود. (UNHRC, Baumgartner v. Germany, Communication No. 960/2000, para. 9.4)
گفتنی است که «حرمت دماء» از موضوعات بسیار حائز اهمیت در فقه و نظام اسلامی است. (م)
منابع و مآخذ
1. “Attorney General Eric Holder Speaks at Northwestern University School of Law”, Chicago, March 5, 2012. Available at: http://www.justice.gov/iso/opa/ag/speeches/2012/ag-speech-1203051.html
2. “Q&A: Iran nuclear issue”, 6 March 2012. at: http://www.bbc.co.uk/news/world-middle-east-11709428
3. Amnesty International, Israel and the Occupied Territories: State Assassinations and Other Unlawful Killings (February 2001).
4. Andrew Sullivan, “The Terrorism We Support”, 11 Jan 2012. at: http://andrewsullivan.thedailybeast.com/2012/01/the-terrorism-we-support.html
5. Commission on Human Rights, Question of the Violation of Human Rights in the Occupied Arab Territories, Including Palestine: Report of the Human Rights Inquiry Commission Established Pursuant to Commission Resolution S-5/1 of 19 October 2000, 57th sess, Agenda Item 8, UN Doc E/CN.4/2001/121 (16 March 2001).
6. Glenn Greenwald, “More Murder of Iranian Scientists: Still Terrorism?”, Jan 11, 2012. at: http://www.salon.com/2012/01/11/more_murder_of_iranian_scientists_still_terrorism/singleton
7. Kevin Drum, “A Rose by any other Name”, Jan. 11, 2012. at: http://www.motherjones.com/kevin-drum/2012/01/rose-any-other-name;
8. ICRC, “Implementation of the Fourth Geneva Convention in the Occupied Palestinian Territories: History of a Multilateral Process (1997–2001)”, 847 International Review of the Red Cross 661, 2002.
9. International Convention for the Suppression of Terrorist Bombings, 15 December 1997, Entry into force: 23 May 2001 (“Terrorist Bombing Convention”).
10. Israeli Practices affecting the Human Rights of the Palestinian People in the Occupied Palestinian Territory, Including East Jerusalem, GA Res 59/124, UN GAOR, 59th sess, 71st plen mtg, UN Doc A/RES/59/124 (10 December 2004).
11. Kevin Jon Heller, “Is Killing Iranian Nuclear Scientists Terrorism?”, 16 Jan 2012, at: http://opiniojuris.org/2012/01/16/is-killing-iranian-nuclear-scientists-terrorism/
12. The Public Committee Against Torture in Israel v The Government of Israel (2006), HCJ 769/02.
13. Ulrike Putz, “Mossad Behind Tehran Assassinations, Says Source”, 08/02/2011. at: http://www.spiegel.de/international/world/sabotaging-iran-s-nuclear-program-mossad-behind-tehran-assassinations-says-source-a-777899.html
14. UN Security Council, “Security Council Urged to Condemn Extrajudicial Executions Following Israel’s Assassination of Hamas Leader: Keep Focus on Palestinian Terrorism, Not Acts of Self-Defence, Says Israel’s Representative”, UN Doc SC/8063, 4945th mtg (Press Release, 20 April 2004) (Statement of Dan Gillerman).
15. UNHRC, Baumgartner v. Germany, Communication No. 960/2000.
16. UNHRC, CCPR General Comment No. 6.
Sorry. No data so far.