رضا نساجی -آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و پس از آن، اوج شکوفایی هنر انقلاب بود. اهالی موسیقی هم همچون دیگر هنرمندان دست به ابتکارات تازه ای زدند و بدعت هایی بوجود آوردند. گاه حاصل کار دو گروه مختلف در دو رشه هنری هم افزایی ایجاد می کرد و بر این تازگی و نوآوری ها می افزود. من جمله آهنگهایی که برای اولین بار در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آفریده شدند و در فضای نمایشگاه «پوسترهای انقلاب» در بهمن ماه 57 به گوش مردم رسید.
در کنار آثار موسیقایی که به انقلاب اسلامی ایران می پرداخت، موضوع صدور انقلاب اسلامی هم در دستور کار آهنگسازان ایرانی بود. متقابلا آثاری از موسیقی اعتراضی جهان – بویزه آثار موسیقی امریکای لاتین و در راس آن ترانه های ویکتور خارای شیلیایی- هم توسط هنرمندان کشورمان بازآفرینی و اجرا شدند که نمادی از تبادلات هنری جنبش های انقلابی جهان حول محور انقلاب اسلامی ایران بود.
بر همین اساس آثاری از موسیقی اعتراضی امریکای لاتین و دیگر ملل جهان هم تنظیم مجدد و همراه با تصویر به تله پوئم تبدیل شدند. از این میان آهنگ های امریکای لاتین شامل دو آهنگ ویکتور خارا؛ نوازنده، آهنگساز و خواننده شیلیایی بود. سرود «سوزنبان پیر» (سرودی از رزمندگان آرزانتین) که توسط محمد شمس تنظیم و اجرا شد و سیامک علیقلی آنرا خواند. همچنین «سرود شهادت» (سرودی از رزمندگان شیلی) که توسط امیر قهرائی تنظیم مجدد و اجرای ایرانی شد. «مردی از این دنیا» سرودی از رزمندگلان اروگوئه ساخته سیلویو رودریگز بود که محمد شمس آنرا با شعری از حسن تهرانی، تنظیم مجدد برای اجرای ایرانی با صدای سیامک علیقلی نمود و حسن قلی زاده با نمایش عکسها و نقاشی هایی از مردم تحت ستم اروگوئه و صحنه هایی از درگیری های خیابانی، به یک آوانمای 3 دقیقه و 47 ثانیه ای مبدل ساخت.
همچنین سرودی از مبارزات رزمندگان ایرلند علیه استعمار بریتانیا با عنوان «ما مردم ایرلندیم» ساخته والاس هاوز که کاظم عالمی با شعر جدیدی از حسن تهرانی و آواز گروه کر آنرا اجرای ایرانی کرد و محمدبزرگ نیا تله پوئمی در مدت زمان 3 دقیقه و 41 ثانیه از آن ساخت. سرودی از رزمندگان سرخ پوستان امریکا هم با عنوان «سرخ پوست تنها» با شعر حسن تهرانی، تنظیم کاظم عالمی و صدای حمید، توسط حسن قلی زاده به تله پوئمی 6 دقیقه ای بدل شد.
علاوه بر این آثار، محمد بیگلری سه ترانه ابوالقاسم حالت را با کمک گروه کر اجرا کرد که تبدیل به تله پوئم (تلفیق موسیقی و تصویر) شد. نخست، تله پوئمی با عنوان «مرا ببر با خویش» ساخته محمد بزرگ نیا در مدت زمان 3 دقیقه و 27 ثانیه که سرودی بود درباره نهضت مقاومت فلسطین همراه با عکس و نقاشی متحرک از مردم و جوانان رزمنده فلسطینی. حسن قلی زاده هم تله پوئم مشابهی با عنوان «وصیت شهید» در 3 دقیقه و 40 ثانیه ساخت و حسن تهرانی هم «خانه ام قدس است» را در مدت زمان 5 دقیقه و 5 ثانیه در فاصله سالهای 60-1359 ساخت که حکایتی از عشق مردم فلسطین به موطن خود و تلاش برای بازپس گیری آن از اشغالگران اسرائیلی به زبان عکس و نقاشی متحرک بود.
در کنار این آثار که در نهادهای انقلابی و رسمی تولید شدند، برخی گروه های حاضر در صحنه سیاسی کشور هم که بعضا مواضع چپ داشتند، حرکت های اقتباسی مشابهی را انجام دادند. از جمله اینکه گروهی سرود «برپاخیز» را بر اساس سرود شیلیایی معروف ال پوئبلو اونیدو خاماس سرا ونسیدو (مردم متحد) و شعری از علی ندیمی در سال ۱۳۵۷ ساختند که بدل به یکی از سرودهای انقلابی معروف دورهٔ انقلاب شد. این سرود مدتی از رادیو و تلویزیون ایران پخش میشد ولی پس از چندی بدلیل حال و هوایی کمونیستی دیگر از رادیو و تلویزیون ایران پخش نشد. البته در جریان برنامه های دهه فجر اخیر، سرود انقلابی «برپاخیز» که سالها بود به علت محتوای سوسیالیستیاش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش نمی شد، در برنامهی «صبح به خیر ایران» مورخ 15 بهمن پخش شد. این سرود با اجرای جدید و تدوین محمدرضا عقیلی و به همراه تصاویری از ایام انقلاب اسلامی به روی آنتن شبکهی اول سیمای جمهوری اسلامی رفت.
سانسور ترانهی انقلابی برپاخیز در رسانهی ملی که به دلیل ترسها و ملاحظات موهوم امنیتی و همچنین تنگنظریهای مسئولینی که از گفتمان انقلاب اسلامی فاصله گرفته بودند باعث شد که از این سرود سوء استفاده شود. مرفهین بیدرد و دشمنان آرای مستضعفین در فتنهی ۸۸ نماهنگهایی از این سرود به همراه تصاویر فتنهگریهایشان تهیه و منتشر کردند. گرچه این ترفند نیز مانند تکرار و تغییر دادن شعارهای ابتدای انقلاب در تجمعاتشان کاریکاتوری و غیرقابل پذیرش برای مخاطبین بود. این اتفاق برای ترانهی انقلابی «سر اومد زمستون» هم اتفاق افتاد و سانسور این سرود در صدا و سیما باعث مصادرهی آن به دست ضدانقلاب و بازخوانی مغرضانهی آن در ایام پس از انتخابات شد.
بازآفرینی این آهنگ در شرایطی است که هنوز تله پوئم های تولیدی خود ما در سالهای 58 و 59 سالهاست در گوشه آرشیوهای رسانه ملی خاک می خورد. این آثار تا مدتها از اذهان مردم و هنرمندان ما فراموش شده بودند، تا اینکه کتاب «هنر در گرماگرم انقلاب» منتشر شد و به معرفی مختصری از آنها در حد دو صفحه اکتفا کرد. یادآوری این کتاب از این آثار پرشور هنری، تلنگری بود به ما که پرسش کنیم از مسئولان رسانه ملی که چرا این آثار غنی را که پیوندی میان انقلاب ما و نهضت های مردمی جهان بوده اند، از مردم دریغ می کند؟
منبع:
جعفری لاهیجانی- مجید، هنر در گرماگرم انقلاب 1357-59 سینما و تلویزیون، بخش دوم، پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، چاپ نخست 1388. ص 2-681
Sorry. No data so far.