استاد روانشناسی از شیطنت روزگار دانشجوئی می گفت؛ موضوع بحث شرطی سازی و شرطی شدن بود، او برای تفهیم بهتر درس خاطره ای را بازگو کرد. وی خطاب به شاگردانش گفت: «وقتی استادم درس شرطی سازی را تمام کرد به اتفاق دوستان قرار گذاشتیم این روش را روی استاد خودمان امتحان کنیم. نقشه این بود که وقتی استاد کنار سطل می رود و می ایستد و درس می دهد خوب گوش کنیم و در غیر این صورت خود را بی نشان دهیم . همین کار را هم کردیم! اگر استاد می نشست تدریس می کرد. یکی خمیازه می کشید، دیگری سرش را می خاراند و بیرون پنجره را نگاه می کرد، سومی کیفش را میگشت، چهارمی کتاب ورق میزد و… اما وقتی میرفت و کنار سطل در گوشه کلاس می ایستاد همه حواس ها جمع میشد و همه سر تکان می دادند و سوال می پرسیدند و حساسیت نشان میدادند در مدت کوتاهی چنان استاد را شرطی کردیم که تا آخر ترم به هوای اینکه کلاس در مشت و مدیریت وی است میرفت کنار سطل می ایستاد و درس می داد و خیال می کرد فاعل موثر است، حال آنکه منفعل و متاثر بود.»
دنیای سیاست عجب شباهتی دارد به این درس شرطی سازی! تعیین رئیس جمهور بعدی پدیدهای است که که گاه رقبای سرسخت، سیاسی و انتخاباتی را به غایت شبیه هم می کند.
شرطی سازی پدیده ای که به تواتر دیده می شود و گروهی تلاش میکنند تا این درس را تدریس کنند تا به مقصود رسند در حالی که افراد دیگری آنرا برروی تدریس کننده عملی می کنند. نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری شرطی سازی هائی را نشان می دهد که رصد آن با چشم غیر مسلح امکان پذیر نیست. بعد از انتخابات سال 88 همه چشمها به انتخاب رئیس دولت بعدی دوخته شده بود و تدریس شرطی سازی انتخابات که معمولا ماه ها قبل از شروعش آغاز می شود اینبار نیز با مدلی دیگر شروع شده است.
محمدرضا عارف در مصاحبه ای با برخی خبر گزاریها از این خبر داده بود؛ که اگر قرار است اصلاح طلبان از فتنه 88 تبری کنند باید اصولگرایان نیز از گروه انحرافی تبری جوئیند نظری که برخی آنرا نوعی شرط گذاری استنباط کرده بودند.
یا در جائی دیگر صادق زیبا کلام به برخی خبرگزاری ها گفته بود: «اگر حریف مشایی فقط اصولگرایان سنتی باشند، رقابت مشایی با کاندیدای جریان اصلی اصولگرایان، مثل بازی منچستریونایتد و مس سرچشمه کرمان خواهد شد!؛ اگر حریف مشایی قالیباف باشد، رقابت آنها مثل بازی منچستریونایتد و لیورپول میشود! اما اگر حریف مشایی، خاتمی باشد، رحیم مشایی مثل تیم ملی فوتبال ایران در برابر بارسلونا خواهد بود! یعنی در این صورت، مشایی هیچ شانسی ندارد. ولی اگر اصلاح طلبان به شکل شکسته بسته و درب و داغان در برابر مشایی صف آرایی کنند، مثلاً کاندیدای آنها عارف باشد، باز حریف مشایی نمیشوند.»
اصلاح طلبان با مطرح کردن این نوع شرط گذاری ها و پیش بینی ها سعی در القا این دارند که اگر اصلاح طلبان در انتخابات نباشند اولا مشارکت پائین می آید و دوما نتور انتخابات آنچنان که نظام می خواهد گرم نخواهد شد.
نکته بعدی آنکه جریان اصولگرایی نیز باید هزینه بازگشت اصلاح طلبان به انتخابات را پرداخت کند چون این جریان به دلیل علقه به نظام بیشتر تمایل به حضور حداکثری مردم در انتخابات دارد پس در نتیجه این جریان و نظام در دوری قرار می گیرد که در خط اول مجبور به پذیرش اصلاح طلبان خواهد بود و در دور بعد نیز مجبور به پذیرش افرادی که فاصله زیادی با دایره اصولگرایی دارند.
اما اصلاح طلبان در این میان از نقش محوری مردم غافل شده و نمی دانند که مردم در آخرین مرحله سرنوشت مشارکت را رقم خواهند زد، همانطور که در انتخابات مجلس بسیاری از کارشناسان سطح مشارکت را زیر 50 درصد پیش بینی می کردند ولی میزان مشارکت مردم از مرز 69 درصد گذشت و حماسه ای دیگر خلق شد.
در پایان می توان اینطور نتیجه گرفت که شرطی کردن حکومت برای دادن امتیاز در کشورهایی و یا بهتر بگوئیم کلاس های درسی جواب می دهد که از پشتوانه مردمی بی بهره است و جریان هایی که نقش مردم را در بیان پیش شرط های خود در نظر نمی گیرند بدون شک محکوم به شکست خواهند بود و کسانی که خیال می کنند استاد عرصه سیاست هستند مقهور کسانی می شوند که در ذهن خود از آنها شاگرد ساخته اند.
Sorry. No data so far.