تریبون مستضعفین- محمد غفاری
با شکلگیری مفاهیم مدنی و اجتماعی در سطح جامعه و فراگیری آن، از عصر مشروطه به بعد جریانی ادبی در کشور رواج پیدا کرد که مهمترین شاخصهی آن اعتراض بود. اعتراضها در عصر مشروطه بیشتر سیاسی و متناسب با اتفاقات آن دوران بوده است. در عصر پهلوی -به ویژه اواخر آن- اشعار اعتراضی به قیامهای مردمی و مبارزات آنان گره خورد و علاوه بر اعتراض به وضعیت سیاسی و اجتماعی، مفاهیم دینی و بازگشت به مبانی اسلام نیز وارد ادبیات شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دایرهی اعتراضها در شعر فارسی از جنبهی ملی رها شد و مفاهیمی همچون عدالتخواهی و روشنگری برای تمام انسانها مورد توجه قرار گرفت. در این روزگار نیز شعر اعتراض بخش جداییناپذیری از ادبیات است و شاعران زیادی در این زمینه طبعآزمایی کردهاند که از موفقترین آنها محمد کاظم کاظمی است. شاعری که اعتراض شاخصهی اصلی شعرش میباشد و در قالب کلمات، دغدغههای اجتماعی و میهنیاش را با درونمایههای دینی به مخاطب میشناساند.
محمد کاظم کاظمی متولد سال ١٣٤٦ در شهر هرات و از خانوادهای فرهنگی و اهل شعر و ادب میباشد. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در شهر کابل در سال ١٣٦٣ راهی ایران شد. کاظمی پس از ورود به ایران وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد و در رشتهی مهندسی عمران تحصیلات خود را ادامه داد. همانطور که بیان شد بیشتر اشعار محمد کاظم کاظمی درونمایههای اعتراضی دارند؛ که بخشی از آن به حوادث میهنش افغانستان و وضعیت مهاجرت هموطنانش برمیگردد و سیاسی - اجتماعی است. بخش دیگر آن بیان کنندهی مفاهیم انقلابی، اعتقادی و انسانی است. هر چند که از ویژگیهای شعر اعتراض، شعار است اما کاظمی در سرودههایش کمتر به دنبال شعار رفته و برای شعاری نشدن اعتراضاتش از طنز تلخی بهره میبرد که خاص شعر اوست:
هر که را شغلی است در عالم
شغل بعضیها مسلمانی است
عید آن مردم به غارت رفت
چشم این مردم به قربانی است
داغ آن مردم به دلها بود
داغ این مردم به پیشانی است…
و یا:
…الغرض ماییم بیداردل و سرهُشیار
خنجر از کف مگذاریم مگر وقت فرار
و کسی گفت: «بخسپید، فرج در پیش است
کربلا را بگذارید که حج در پیش است
بنشینید که آبی ز فراتی برسد
شاید از اهل کرم خمس و زکاتی برسد»
زبان اشعار محمد کاظم کاظمی برگرفته از زبان اشعار خراسانی است اما از تکلفات و دشواریها به دور است و مخاطب با ابیات ارتباط مناسبی برقرار میکند. همچنین برخی از واژهها در شعر کاظمی به چشم میخورد که بیشتر در زبان مردم افغانستان رواج دارد: بِهِل، بِشَرمند، ناچل، سَرَنده، هِلمند، چَپَن، لَت، بودَنه و… . از این واژهها بیشتر در شعرهایی مورد استفاده قرار گرفتهاند که در آن به اتفاقات افغانستان و مردم آن میپردازد:
وقت است تا دوباره بچسپند چون کنه
لَت خوردگان پهنهی میدان بر این تنه
اینان به رنگ بودَنهبازانِ باخته
ما خلق بینصیب، به کردار بودَنه
حلق سرود پاره، لبهای خنده در گور
تنبور و نی در آتش، چنگ و سَرَنده در گور
این شهر بی تنفّس لَت خوردهی چه قومی است؟
یک سو ستاره زخمی، یک سو پرنده در گور
جدا از زبان سبک خراسانی، کاظمی به نازکپردازیهای سبک هندی نیز علاقهی بسیار دارد و اثرات آن در اشعارش نمود پیدا کرده است:
اینک به یُمن چاه کنیهای بیشمار
حسرت نشین چاه سرافکندگی شدیم
ما را لباس بیکفنی حفظ کرده است
اینگونه مستحق دو دم زندگی شدیم
قالب بیشتر اشعار محمد کاظم کاظمی مثنوی است و میتوان او را به نوعی ادامه دهندهی سبک اشعار «علی معلم» دانست. علاوه بر آن قالب غزل نیز در دفتر اشعار وی از جایگاه ویژهای برخوردار است. «بازگشت» نام مثنویای جاودانه از محمد کاظم کاظمی است که به بازگشت مهاجرین افغان به کشورشان اشاره دارد و از بهترین نمونههای شعر امروز میباشد:
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفرهای که تهی بود، بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عید، همسایه!
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه!
نام نخستین مجموعه شعر محمد کاظم کاظمی نیز برگرفته از شعر فوق «پیاده آمده بودم» میباشد و «قصهی سنگ و خشت» و «کفران» دیگر مجموعه اشعار وی هستند؛ همچنین «روزنه»، «همزبانی و بیزبانی»، «شعر پارسی»، «کلید در باز»، «رصد صبح»، «ده شاعر انقلاب»، «دیوان اشعار خلیل الله خلیلی» و «گزیده غزلیات بیدل» از تالیفات و تصحیحهای کاظمی میباشد.
فیلم زیر شعرخوانی استاد محمد کاظم کاظمی در وصف کشور و هموطنانش پس از حمله آمریکاست.
[jwplayer mediaid=”128472″]
Sorry. No data so far.