سه‌شنبه 05 فوریه 13 | 10:25

«حوض نقاشی»؛ درامی آزارنده

عباس کوچک سبکبار

درام این فیلم حاصل از قصه نیست بلکه حاصل از موقعیت است. درام تشکیل شده توسط فیلمساز از نابجایی‌های وضعیتی بوجود می‌آید، به این معنی که قرار دادن یک کم‌توان ذهنی در جایگاه پدر، قرار دادن کم‌توان ذهنی دیگر در جایگاه مادر و قرار دادن یک فرزند در این خانواده سه نابجایی است که خود باعث کشمکش عاطفی می‌شود و تصور چنین موقعیتی برای تشکیل درام کافی است و نیاز به داستان ندارد.


تریبون مستضعفین- عباس کوچک سبکبار

شهاب حسینی در اولین سکانس حضورش در «حوض نقاشی» ناخودآگاه تصویر فارست گامپ با بازی تام هنکس را تداعی می‌کند. هر چند در ادامه تمایز دو کاراکتر آشکار می‌شود. مازیار میری در حوض نقاشی پس از اینکه در سعادت آباد به سراغ مشکلات خانوادگی قشر متوسط رفته بود، این‌بار خانواده‌ای را تصویر می‌کند که اضلاع سه گانه پدر، مادر و فرزند با تعاریف مانوس خود همخوانی ندارند.

 پدر و مادری که کم‌توان ذهنی هستند و فرزندی که از نظر بهره‌هوشی عادی است. داستان با برشی کوتاه از آشنایی رضا (شهاب حسینی) و مریم (نگار جواهریان) آغاز می‌شود و ناگهان به سال‌ها بعد یعنی هنگامی که فرزند آن‌ها سهیل، 10 ساله است می‌رود. این خانواده زندگی خوب و شادی را دارند تا اینکه مدیر مدرسه مادر سهیل را به‌دلیل دعوایی که وی در مدرسه کرده به مدرسه می خواند.

فیلم حوض نقاشی

درام فیلم را باید از دو جنبه مورد بررسی قرار داد، اول آنکه درام این فیلم حاصل از قصه نیست بلکه حاصل از موقعیت است. درام تشکیل شده توسط فیلمساز از نابجایی‌های وضعیتی بوجود می‌آید، به این معنی که قرار دادن یک کم‌توان ذهنی در جایگاه پدر، قرار دادن کم‌توان ذهنی دیگر در جایگاه مادر و قرار دادن یک فرزند در این خانواده سه نابجایی است که خود باعث کشمکش عاطفی می‌شود و تصور چنین موقعیتی برای تشکیل درام کافی است و نیاز به داستان ندارد، همچنین آغاز این موقعیت در مقطع روایت شده در فیلم نیست بلکه از همان ابتدای ازدواج مریم و رضا آغاز می‌شود. چگونه ممکن است رابطه ای خوب تنها با آمدن مریم به مدرسه و سیلی رضا به سهیل چنان تیره و تار شود که سهیل از خانم ناظم درخواست کند که مادر وی شود و دیگر به خانه برنگردد؟ پذیرش چنین واکنشی از سوی سهیل نه به واسطه وقایع داستان که به واسطه موقعیت است که برای مخاطب باور پذیر می‌شود.

اما از سوی دیگر سینما مستقیما با ذهن و روح انسان سر و کار دارد و روح انسان را می‌توان بدون نیاز به عملی فیزیکی مورد آزار قرار داد. حال سوال اصلی اینجاست که مرز میان درام و آزار روحی مخاطب کجاست؟‌ آیا به بهانه درام می توان هر داستان و یا موقعیتی را برای مخاطب به تصویر کشید؟ حوض نقاشی از این نظر قابل بحث است. ایجاد موقعیت‌هایی که در جهان واقع امکان وقوع آن ها نیست و همراه سازی مخاطب با موقعیت‌های ناموزونی که شرح آن در گذشته رفت، باعث آزردگی روحی تماشاگر می‌شود.

پایان داستان، پایانی میان رویا و واقعیت است. زنگی که زده می شود و رضا چشمش را دیر می‌گشاید هم می‌تواند این پایان را به ذهن متبادر کند که سهیل به پیش خانواده اش بازگشته و هم اینکه این بازگشت در رویای رضا و مریم رخ داده است. از سوی دیگر تماس خانم ناظم با عمه سهیل نیز احتمال دوم را تقویت می‌کند.

البته طعنه‌های سیاسی به تورم و قیمت دلار و ارز امسال در بسیاری از فیلم‌ها مشاهده می‌شود اما نکته جالب این است که سه فیلم حوزه هنری که در جشنواره امسال حضور دارند یعنی «تاج محل»، «خسته نباشید» و «حوض نقاشی» در هر سه آن‌ها بیکاری دیده می‌شود، در حالی که در دو فیلم «تاج محل» و «حوض نقاشی» بیکاری حاصل از تعدیل نیرو در کارخانه‌هاست. جالب‌تر آنکه در «حوض نقاشی» یک کارخانه داروسازی به علت تحریم ها تعدیل نیرو می کند در حالی که صنعت دارو سازی از جمله صنایعی در کشور است که به سمت خود کفایی در حال حرکت است. متاسفانه حوزه هنری در حالی که داعیه حمایت از سینمای انقلاب را دارد به ساخت فیلم‌هایی – بوسیدن روی ماه، تاج‌محل، حوض نقاشی- مبادرت ورزیده است که در لایه‌های زیرین خود به سیاه‌نمایی اوضاع کنونی ایران پرداخته‌اند.

  1. فاطمه
    23 جولای 2013

    عالي است

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.