چندی قبل جمعی از استادان و هنرجویان به همراه مدیران حوزه هنری به دیدار آیت الله جوادی آملی رفتند که این استاد حوزه علمیه قم سخنان مهمی در مورد مبانی هنر دینی و سینمای دینی طرح کرد. در شبهای ماه مبارک رمضان، بخشهای کوتاهی از این سخنان، بهصورت متناوب در برنامه افطاری شبکه چهار سینما «نشانی» پخش شده است.پیشتر نیز آیتالله جوادی آملی در دیدار با مجید مجیدی نیز سخنانی در این خصوص مطرح کرده بودند.
نظر به اهمیت این بیانات، مشروح آن در ایام برپایی جشنواره فجر در ادامه به نقل از رجانیوز میآید:
از حیات بخشی هنر معقول تا خیال انگیزی هنر مختال
آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیدار مدیران و هنرمندان حوزه هنری طی سخنانی درباره چگونگی هنر، گفت: هنرمند است که تعیین می کند هنر چگونه باشد، اگر هنرمند عاقل باشد هنر را به عقل مداری تعریف میکند و اگر هنرمند به تعبیر قران کریم در حد خیال زندگی کند، هنر را خیال انگیز میداند.
وی با بیان این که قران کریم انسان خیالزده و خیالباف را مختال مینامد، گفت: انسان خیالباف، خیالزده، خیالمحور، خیال مدار هنر را خیال انگیز میداند. انسان عقل مدار، عقل محور، هنر را حیات بخش میداند، تفاوت میان حیات بخشی که هنر معقول است و خیالانگیزی که هنر مختالانه است مانند فرق بین هنر اسلامی و هنر غربی است: ان الله لا یحب کل مختال فخور.
آیت الله جوادی آملی با اشاره به این که اگر هنر منشاء خیالی داشته باشد معنای آن را وهم تعریف میکنند، گفت: وهم معانی جزئی را درک میکند، خیال صورتها را درک میکند، اگر ما معنای دشمنی بین گرگ و گوسفند را درک کردهایم، قوه وهم ما عهدهدار این معنا است و اگر صورت حمله گرگ به گوسفند را ترسیم میکنیم با قوه خیال سرو کار داریم و ترسیم صورتها را خیال به عهده دارد و معانی را واهمه به عهده دارد.
جوادی آملی ادامه داد: به طور مثال قدرت درک، گر چه تمامش برای روح است، ولی ابزار مغزی دارد. یک گوشه مغز مربوط به ابزار درک صورت است و گوشه دیگری از مغز مربوط به ابزار درک حفظ است. به دلیل این که ما میبینیم اگر این گوشه آسیب بیبیند شخص حافظه خودش را از دست میدهد و گوشه ی دیگر آسیب ببیند فهم را از دست می دهد.
اگر هنرمند از خیال بالا نیامد، مثل فوتبال و والیبال بازیگر و سرگرم کننده است
این مرجع تقلید تصریح کرد: بعضی ها «خوش فهم، ضعیف ضبط» هستند و بعضی ها «قوی ضبط، ضعیف درک» هستند، بعضی هر دو قویاند و بعضی هر دو ضعیف هستند. وهم عهدهدار معانی جزئی است و خیال عهدهدار صورتهای جزئی است. اگر هنرمند مختال بود آثار او خیالانگیز است و منشاء عقلی و دینی ندارد، میشود بازیگر و سرگرم کننده و محصولش همین سینماست که وقتی افراد از آن بیرون میآیند از آنها بپرسند چه مطلب عمیق علمی نصیبتان شده میگویند هیچ، از سینما سازان و سینما گران هم اگر بپرسیم چه چیز فهمیدهاند، میگویند هیچ و فقط سرگرم شدیم.
وی با بیان اینکه هنرمند مختال در توجیه آثار بدون مفهومش میگوید ما بازیگر سینمایم، عنوان کرد: بازیگر بودن یک مطلب است، علم و فن مطلب دیگر است، اگر اینها از محدوده خیال بالا آمدند از بازیگری بیرون میآیند وگرنه بازیگر نظیر فوتبال و والیبال و غیره هم بازی است.
هنرمند تا معنای عدالت را نفهمیده باشد نمی تواند آن را ترسیم کند
آیت الله جوادی آملی بالا آمدن از مرحله خیال انگیزی و خیالمداری را به شرط ورود به قلمرو عقل دانست و گفت: مطلب بعدی آن است که هنر همانند سایر فنون است، ادیبی که چیزی مینویسد یا چیزی میگوید، او اول می فهمد و بعد آن مفهوم عقلی خود را به صورت کتاب در می آورد. یا کلیله و دمنه یا بوستان یا گلستان ، یا دیوان حافظ و غیره می شود. اگر او خیالات را به صورت غلط در آورد این خیال انگیز است و بازی است، اما اگر او مطالب عقلی را تنزل داد، کتاب حافظ، سعدی، مولانا، سنایی، دیوان نظامی می شود. این ها هم معقول را هنرمندانه محسوس کرده اند، منتها یکی نوشت، دیگری نگاشت، آن دیگری سخنرانی کرد، سومی نقاشی کشید، چهارمی نمایش که از سابق بود، حالا کامل شد، شده سینما.
این مرجع تقلید افزود: کسی می خواهد معنای عدالت، عفاف، پاک دامنی را ترسیم کند، او خود این معانی را می فهمد، بعد از آنکه فهمید به حوزه خیال تنزل می دهد، بعد آنکه به حوزه خیال تنزل داد و از کمک گرفت، دست به کار می شود و صورت گری می کند. چند نفر هنرمند را استخدام می کند تا این ها به طور مثال سریال حضرت امیر را، یا سریال یوسف صدیق را، یا ملک سلیمان را به تصویر بکشند که آن هم در حد ناقصی است که تبیین شده.
هنر و هنرمند، نظیر ادبیات و ادیب است، اگر مطالب عقلی را داشته باشد، مطالب عقلی را تنزل می دهد، اگر به طور مثال هنرمند، متنبی باشد می گوید باید به زبان عربی در بیاورم، به وزن و به شعر در بیاوردم و اثرش می شود دیوان متنبی، اگر مولوی بود می گوید باید این معارف را به فارسی بگویم و این مثنوی می شود. بنابراین فرقی ندارد که در بین این رشته ها کسی بخواهد بنویسد یا بگوید یا بخواهد مجسمه سازی کند یا نقاشی بکشد یا بازی کند این تالار نقاشی شده محصول کار های عقلی است، بنابراین اگر هنرمند درس خوانده باشد و معانی عقلی را درک کرده باشد، آن خصوصیت را دارد که معقول را متخیل و متخیل را محسوس کند مثل شعرایی که حضور ادیبان و علما می رفتند و معارف را به صورت نظم و نثر در می آوردند.
گرگ تا در قفس است کسی را نمیدرد، غربیها هم وقتی به خاورمیانه آمدند آتشافروزی کردند
مفسر قرآن کریم، با تاکید بر اینکه هنر نصیب هر کس نیست، گفت: ممکن است کسی آیین خطاطی را خوب بداند و تدریس کند، اما خودش خوش خط نباشد، یا آیین خوانندگی را بداند و به شاگرد بیاموزد اما خودش صدای خوبی نداشته باشد. این تحصیل نیست، البته اگر زمینه اش وجود داشته باشد با تحصیل می تواند به کمال برسد. ولی این تحصیل کسبی نیست این نظیر جمال است که با مشاطه گری حاصل نمی شود. ممکن است کسی مجتهد باشد و زیر دستش شاگردان فراوانی به عنوان دستگاه قضا تربیت بشوند ولی خودش قدرت تصمیم گیری پرونده را نداشته باشد. هنر و مدیریت هنری نیز چیز دیگری است، بنابراین هنرمند اگر بخواهد از خیال زدگی نجات پیدا کند و عاقل باشد، از این راه امکان پذیر است که خودش عالم باشد یا پیش عالمی برود و معارف توحید وحی نبوت و اخلاق و نظم و تفاوت های آنها را بیاموزد. زمانی که هنرمندان تفاوت بین اخلاق و نظم را نمی دانند، به کشور های غربی که می روند می گویند چه اخلاق خوبی دارند در حالی که نظم است که دیده اند نه اخلاق.
وی تصریح کرد: گرگ ها و درنده های باغ وحش هم در قفس همه منظم اند، اما وقتی از قفس بیرون می آیند همه را می درند، این ها هم وقتی در کشور خودشان هستند، کسی را نمی درند اما همین که پایشان به خاور میانه باز شد همه چیز را به آتش می کشند. این را اخلاق نمی گویند. کسی که در کشور خودش ظلم نمی کند ولی خاورمیانه را به آتش می کشد، مثل گرگی در باغ وحش است که وقتی از قفس در می آید افغانستان و عراق را ترور می کند. بنابراین اخلاق و نظم متفاوتند.
این مرجع تقلید با بیان این که داشتن اخلاق، طهارت روح می طلبد، گفت: خوب اگر نظم طهارت روح می طلبد، چرا هر روز خاورمیانه را به آتش می کشید؟ فضیلت خلقی و خدا ترسی چیز دیگری است. بنابراین اول ما باید این معارف را خوب درک کنیم و باور کنیم و در مرحله بعد عمل کنیم و بعد آنها را منتشر کنیم. در انتشار اگر گوینده هستیم، سخنرانی کنیم، اگر نویسنده هستیم مقاله نویسی کنیم، اگر مجسمه ساز هستیم تجسیم کنیم آن بخشی را که جایز است، نقاشی و مینیاتور می سازیم و اگر سینما گر هستیم با صورت گری خود را به آن صورت در بیاوریم و نشان دهیم.
لفظ و مفهم بازیگری را باید از هنر طرد کنند
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: تا آن معانی اول فهمیده نشود و بعد از فهم اعتقاد و بعد اخلاق و عمل نشود، به نشر نمیرسد. پس اگر آقایان بخواهند به لطف الهی هنر را دینی کنند، واژه بازی و بازیگری را باید از حوزه هنری و قلمرو هنری طرد بکنند، اینها بیگانه و نامحرمند، نه اینکه این واژه ها نامحرم باشند محصول این واژه ها بیگانه و نامحرم است. وقتی از حضور امام صادق (ع) سوال کردند که امام بعد از شما چه کسی به امامت میرسد، فرمود: کسی که اهل بازی نیست. بنابراین اولین شرط این است که بازیگری لفظ و مفهومش از قلمرو حوزه هنری بیرون برود، بعد میشویم عاقل و معارف الهی را درک میکنیم و بعد معتقد میشویم.
وی با اشاره به این که در حال حاضر در کتابهای علمی بین عقل و عقیده تفاوت قائلیم، گفت: در منطق قضیه را اصطلاحا عقل میگویند که به منزله گرهای برای موضوع و محمول است. بعد از اینکه بین موضوع و محمول گره خورد، عصاره این قضیه را با جان خود باید گره بزند که بشود معتقد، اگر به جان خود گره زد این میشود معتقد و مومن و از این به بعد میشود عالم با عمل. اما اگر فقط بین موضوع و محمول گره زد این عالم است دیگر معتقد نیست. عمل هم در آن نیست این می شود عالم غیر عامل در هنر دینی هم باید آن معارف به صورت قضیه مشخص بشود. هم عصاره اش با جان هنرمند گره بخورد که این می شود معتقد هم در عمل به او وابسته و پیوسته باشد. مرحله بعد این است که منتشر کند که اگر بخواهد هنر دینی باشد وگرنه می شود واعظ غیر متعظ. آن سخنران و سخنگوی و سخن خوان بی اثر که یک چیز نوشته شده ای را می خواند، تفاوتی نمی کند، حرف هیچ کدام را مردم گوش نمی دهند، حرفی را گوش می دهند که از دل برخیزد و این هم قرار دادی نیست.
برخی از عقلا گفتهاند اگر الان پیغمبری میآمد با دوربین میآمد!
جوادی آملی با بیان اینکه حوزه هنری مسئولیت مهمی دارد، گفت: عصر، عصر هنر است. برخی از عقلا گفته اند اگر الان پیغمبری می آمد با دوربین میآمد. حالا که این عصر، عصر هنر است و این نعمت را خدا به بعضیها داده است، مسئولیت هم میخواهد. سهروردی میگوید کسی که نگاه و رفتار و گفتارش در شما اثر نمیکند، سخنرانی و سخن دانیاش را دور بیندازید. کسی که دیدارش آدم را تکان نمیدهد، سخنرانیاش چه اثر دارد، عالم کسی است که وقتی آدم او را میبیند یاد خدا بیفتد، هنرمند هم همینطور است.
آیت الله جوادی آملی گفت: حالا که بنا شد انسان معقول را متخیل را محسوس کند، باید این معقول را از کتاب و سنت بگیرد، اگر عقل و عفاف و احسان و تواضع و ادب را بگیرد، خوب به طور مثال عباس عموی پیغمبر بود از پیغمبر (ص) بزرگتر است از او سوال کردند شما بزرگترید یا پیغمبر، گفت او بزرگتر است اما سن من بیشتر است. این را ادب می گویند و همان هنر در گفتن و هنر در نوشتن، هنر در تجسیم است.
آیا جایز است کسی که اهل نماز نیست نقش ابالفضل(ع) رابازی کند؟
این مرجع تقلید با اشاره به اینکه در حال حاضر بحث در این است که صورت مبارک حضرت ابوالفضل(ع) را نشان بدهند یا نه، گفت: نمی دانم شما در کودکی تعزیه ها را دیده اید یا نه، یک امامی وجود داشت، یک قمر بنی هاشمی، یک موافق و مخالفی و همه این بازیگران تعزیه اهل نماز شب بودند. یک کسی به نام سید الشهدا در می آمد، یکی به نام قمر بنی هاشم در می آمد و اهل تهجد بودند و دعای آنها اثر داشت. اما الان یک بازیگری که اهل نماز نیست، نقش حضرت ابوالفضل(ع) را بازی می کند و آیا ما باید بگوییم این هم جایز است؟ اینها خیلی فرق می کند، کسی که مقید نیست و سه چهار هفته باید با گریم باشد. برای وضو گرفتن هم مقید نیست. بنابراین نمی شود از راه حرام دین را منتشر کرد. امام حسین فرمودند هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند. امام فرمود که اگر کسی می خواهد به مقصد برسد، منتهی با وسیله حرام این شدنی نیست و اگر کسی بخواهد از راه حرام به مقصد برسد، این شخص زود تر از دیگران به چاه می افتد. شما می خواهید هنرمندانه جریان عاشورا را تعریف کنید؟ مگر می شود از جای حرام به مقصد رسید مگر می شود با بی نمازی و بدون تطهیر جریان حضرت یوسف را نشان داد؟
وی ادامه داد: صاحب عقد الفرید در کتابش آورده است، از یکی از علمای بزرگ سوال کردند که چطور حرف شما در جامعه اثر دارد، ولی حرف دیگران کم اثر است؟ او در جواب گفت ای پسر شما دیده اید در مراسم سوگ و ماتم اگر که جوانی مرده باشد، در مجالس مردانه گریه کمتر از مجالس زنانه است، معمولا در این جور مجالس یک زن نوحه خوانی را می آورند تا نوحه سرایی کند، او وقتی نوحه سرایی می کند کسانی که برای عرض تسلیت آمده اند خیلی گریه نمی کنند اما مادر داغدیده همین که دهن باز می کند و وصف پسرش را می گوید همه اشک می ریزند. اگر می بینی فلان عالم حرفش اثر دارد، به این دلیل است که داغ دیده، دیگران اجیرند اگر کسی خودش عقیده مند باشد بر هر دو اثر می گذارد، در غیر این صورت بازی است چه به نام دین و چه به نام غیر دین.
وی افزود: ابن عربی می گوید سر پیشرفت هنر در مسیحیت آن است که این ها جریان تمثل فرشته به صورت یک انسان را الگو قرار دادند و از او خیلی مایه ها گرفتند. این است که خداوند در جریان بارداری مریم(ص) فرمود این معقول بود که متمثل شد. چون در دینشان چنین صحنه ای مطرح است اینها همین را گرفتند و بعد به سراغ تجسیم و ترسیم و نقاشی رفتند، شما شاید در ایتالیا و امثال آن به مراکز مسیحیت رفته باشید و هنر ها را دیده باشید که به چه صورت بهشت و جهنم را در آورده اند. خوب ما همین را داشته ایم که وجود مبارک حضرت جبرئیل به صورت مرد زیبایی تمثیل پیدا کرد. این تمثل بود، ولی نگذاشتند به این طرف برویم.
آیت الله جوادی آملی با تاکید بر این که اگر مسیحیت فردی مانند امام خمینی (ره) را داشت، ما راحت بودیم، عنوان کرد: الان بسیاری از کشور های دست دوم و سوم متاسفانه منتظرند ببینند غرب چه خبر است. تنها مشکل غرب این است که امام ندارند، امام در اینجا بین اسلام امریکایی و اسلام ناب فرق گذاشته است. اگر در غرب و مسیحیت نیز امامی پیدا بشود و بین مسیحیت امریکایی و مسیحیت ناب عیسوی تفکیک قائل بشود آن وقت معلوم می شود که مسیحیت چگونه تبشیر کرده که به وجود مبارک پیغمبر می آید. او فهمیده که پیغمبر کیست . الان تمام مشکل مسیحیت که برای خودشان است و سر ریز مشکلات دامن گیر ما هم شده این است که امام ندارند. لذا آنچه در غرب است مسیحیت امریکایی است نه مسیحیت ناب عیسوی.
جوادی آملی با بیان سخنی از حضرت مسیح مبنی بر اینکه اگر زخم خورده ای در گوشه ای باشد و کسی برای درمان آن نرود، او شریک جرم است ، اظهار کرد: الان تمام زخم زدن ها برای مسیحیت است، نه تنها به بالین مجروح نمی روند بلکه مجروح هم می کنند. ما تنها مشکلمان این است که از مسیحیتی الگو می گیریم که مسیحیت آمریکایی است، اگر امامی بین اینها پیدا بشود که مسیحیت عیسوی را از مسیحیت امریکایی جدا بکند هم آنها و هم ما راحت می شویم.
این مرجع تقلید گفت: شما بزرگواران یک سر و گردن بزرگتر از دیگرانید و بفهمید که می توانید کاری انجام دهید که انها را برگردانید چون الان می بینید که شهدا، بسیجیان و سپاهیان ما در انقلاب اسلامی کاری کردند که خاور میانه را شورانده اند، ولو بعد از سی سال این کار اثر کند. شما هیچ فکر می کردید که مصر و تونس و یمن و همه جا به یک دفعه به صدا در بیاید؟ همه ابر قدرت ها می خواهند این حرکت را جمع کنند اما نمی توانند. این محصول انقلاب اسلامی و شهداست و منتهی بعد از سی سال نتیجه داده است.
وی با تاکید بر اینکه مرگ پوسیدن نیست، گفت: مرگ از پوست به در آمدن است و پوست آدم را می کنند چون وقتی انسان از پوست به در آمد و زنده است می گویند چه کردی؟ چه آوردی؟ با بیت المال و عمر چه کردی؟ اگر چنانچه باورمان شد که مرگ از پوست به در آمدن است باید یک جواب نقدی داشته باشیم ، اولین سوالی که از آدم می پرسند این است که عمر را کجا صرف کردید و ما هم می توانیم پاسخ دهیم چون مبانی فراوان داریم.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه مطالب عقلی، فلسفی و عرفانی ابتدای سخنانش را از صدا و سیما و سینما و سازمان تبلیغات و حوزه هنری و دیگر نهاد ها انتظار ندارد، گفت: آن سخنان مربوط به خواص است و در میان چند میلیون، چند نفر پیدا می شوند که به اوج قله فکر می کنند و اما آن طور که مربوط به اصلاح جامعه است، این از صدا و سیما و سینما و سازمان تبلیغات و حوزه هنری و دیگر نهاد ها مقدور است. این هم از حوزویان و هم از دانشگاهیان مقدور است که انسان پاک باشند و طهارت را ترویج کنند، نه رومیزی و نه زیرمیزی بگیرند و بدانند که این رشوه سم است و این سم را می تواند به تصویر بکشد.
وی ادامه داد: یک وقت است که می گویند رشوه حرام است، این کار فقهی است و اخلاقی نیست و هنر فقه را نشان نمی دهد بلکه اخلاق را نشان می دهد. اخلاق می گوید این رشوه چه زیر میزی چه رو میزی سم است، این سم را انسان می تواند اینگونه نشان بدهد که کسی رشوه ای گرفته و این رشوه را به صورت غذا خورده و بعد بالا آورده، بعد هم به طبیب مراجعه کرده، طبیب روحانی گفته سم خورده ای بالا آوردی.
این مرجع تقلید افزود: یک وقت است می گویند رشوه حرام است، که کار فقهی است. یک وقت کار اخلاقی است که دقیق تر از فقه است. اخلاق غیر از موعظه و منبر رفتن و سخنرانی است. اخلاق این است که ثابت بشود روح مجرد است و شئون فراوانی دارد. کدام مجرد تام است، کدام نیمه مجردند و بین شأن علمی و عملی چه فرقی است.
جوادی آملی گفت: در نهج البلاغه آمده است که حضرت امیر وقتی کسی حلوای شیرینی به عنوان رشوه آورد و پرونده ای نزد حضرت داشت، حضرت گفت اگر قصدت صدقه و صله است بر ما حرام است و اگر قصد دیگری داری این که تو آورده ای مثل این است که مار غذایی بخورد، بعد بالا بیاورد، بعد بالا آورده این مار را کسی حلوا درست کند به دیگری بدهد و کدام انسان عاقلی است که آن را بخورد؟ حضرت امیر که مانند شعرا نبود که سخنش اغراق انگیز و مبالغه آمیز باشد، این نظیر وحی قرآنی است. مفاسد اقتصادی که می گویند همین گونه است، این را هنرمند می تواند بفهمد، باور کند و در درون خود پیاده کند و این هنر اسلامی می شود.
وی با تاکید بر اینکه هم می توان از هنر بهره صحیح برد، هم بهره غلط، گفت: کارد را می توان هم برای آشپزخانه و هم برای آدم کشی به کار برد. اگر هنر دست هنرمند دینی باشد حداکثر بهره را می برد. قصه عمرو بن مهدی کرم معروف است، عمرو بن مهد کرم از سلحشوران به نام عرب بود که شمشیر تند و تیزی داشت به نام صمصامه که این صمصامه زبان زد خیلی ها بود. یکی از خلفا در نامه ای صمصامه را خواست و عمرو بن مهدی کرم هم طبق احترام شمشیر تند و تیز را برای خلیفه فرستاد، خلیفه شمشیر را در چند جا آزمایش کرد، دید شمشیر تند و تیزی معروف را ندارد. نامه نوشت برای عمرو بن مهدی کرم که این شمشیر خیلی تند و تیز نیست. او در جواب نامه نوشت من شمشیر فرستادم بازو که نفرستادم.
سینمای کشورمان بازوی اسلامی می خواهد
این مرجع تقلید با بیان این که سینمای کشورمان بازو میخواهد و بازویش بازوی اسلامی است، گفت: اگر سینما دست متدینین اسلام باشد، حداکثر استفاده را از آن میکنند وگرنه بازی میشود. بنابراین انسان از عنوان سینما و هنر، پرهیزی ندارد. اینها ابزار کار است تا به دست چه کسی باشد.
وی افزود: جریان حضرت امیر و حضرت یوسف که در تلویزیون نشان داده شد، اینها الفبای ولایت حضرت امیر است، این علی ابن ابی طالب که دست برادر را داغ کرد، ماجرایی است که در روضه خوانیها هم آمده است، ولی در سریال نبود.
هنرمند نمی خواهد خود و جامعه را سرگرم کند
جوادی آملی با اشاره به این که اگر هنرمند عاقل باشد هرگز هنر را خیال انگیز نمیداند، گفت: اگر هنرمند عاقل باشد هنر را عقل مدار میداند و به رهبری عقل و خیال حرکت میکند. و این میشود حیات طیب معقول. مطلب دیگر اینکه انسان باید معارف را بفهمد و بعدباور کند و بعد متخلق بشود و بعد منتشر کند. صحبت از بازی و بازیگری نیست، سخن از لهو و لعب و سرگرمی نیست، هنرمند نمیخواهد خود و جامعه را سرگرم کند. امروز هنر کار یکی از بخش های مهم ادبیات را میکند، کار شعر و مقاله را میکند و اگر کارش از اینها بیشتر نباشد کمتر نیست. همان طور که کتاب نویسی و همایش و سخنرانی موثر است، هنر و سینما هم موثر است.
آیت الله جوادی آملی سر تاثیر گذاری هنر را سر و کار داشتن با چند حس آدمی دانست و گفت: منتهی فیلم نامه نویس باید ادبیات خوبی داشته باشد و کلمات خوبی را انتخاب کند و هر لفظی را به کار نگیرد و افرادی که دوبله میکنند این مطالب را خوب ادا کنند و هنرمند با حرکات خود چشم مخاطب را پر کند و مطالب عمیقی که به وسیله چشم و گوش تعبیر شد، قوه عاقله او را ارضاء میکند.
در فیلمنامه باید از کلماتی که می تواند مایه روایی و قرآنی داشته باشد بهره برداری کند
وی ادامه داد: وقتی گوش و چشم و سایر حواس و عاقله هم لذت میبرد، تاثیر را هم به همراه دارد. بنابراین از نوشتن کلمات سست در فیلمنامهنویسی جدا باید پرهیز شود و از کلماتی که میتواند مایه روایی و قرآنی داشته باشد جدا باید بهرهبرداری کند. آن وقت این هنر چون مجموعه چشم و گوش را تصاحب کرده دیگر به خیال مجال میدانداری نمیدهد و فورا عاقله را از بالا دعوت میکند و چشم و گوش را به وسیله خود عقل تحمیل میکند. این خیال هم این وسط ناچار است تبعیت بکند و وقتی شخص از پای تلویزیون برخاست، تصمیم می گیرد انسان وارستهای باشد و این کار شدنی است.
این مرجع تقلید با بیان اینکه غربیها منتظرند ببینند اسلام چه دارد گفت: اگر بخواهند بگویند با مردن میپوسیم، میبینند از درون پذیرفته نیست و انسان خواهان ابدیت است. بخواهند بگویند با این شبکه های ماهوارهای وقت میگذرانیم، باز درون نمیپذیرد.
وی با تاکید بر اینکه ما درون پر داریم نه درون خالی، گفت: ما طبیعتی داریم، معده و روده ما خالی است ولی حرفی برای گفتن داریم، فطرتی داریم و کودکی که تازه به دنیا آمده اصطلاح حوزوی و دانشگاهی را ندارد، ولی لوحش نانوشته نیست و حرفی برای گفتن دارد، اگر غذای ضعیف سمی برسد، معده و روده فریاد میآورد. این دستگاه نظیر تنگ خالی نیست، این تنگ خالی سم هم بریزی قبول میکند و عسل هم بریزی فورا قبول میکند، چون حرفی برای گفتن ندارد. اما دستگاه روده و ریه و معده چنین نیست، حرفی برای گفتن دارد، یعنی من این را نمیخواهم این مال طبیعت است و بالاتر برای فطرت است. بچه را تا دروغ یادش ندهی دروغ نمی گوید، چه کسی به او گفته است راست بگوید، اگر جاییش درد نکند، بی خود گریه نمی کند. گریه او حق است و صدق است و عدل است و مطابق با واقع. مگر اینکه دروغ یادش بدهند.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه خداوند انسانها را با سرمایه خلق کرده است، گفت: یکی از سرمایههایی که خدا به ما داد، همان ابدیت خواهی است، هرگز حاضر نیستیم بپوسیم، هرچند به ما بگویند شما از بین میروید میگوییم فکر و اندیشه مگر مردنی است؟ اندیشه وصف ماست، ما اندیشمندیم، اگر علم، اندیشه و قواعد عقلی نمی میرد ما هم نمی میریم، منتهی جایمان عوض می شود.
وی تاکید کرد: با بیان عناوین و مبانی می شود هنر عمیق اسلامی درست کرد و هنرمند شد و بازی و بازیگری حاصل کرد و انشاء الله همین را به کشور های دیگر صادر کرد.
Sorry. No data so far.