وحيده افضلي
به شهید حاج رمضان روحی
گاه اینجایی و گهی آنجا……با همین آمد و شد ِ قلبت –
زنده هستی و عشق می ورزی، ( عشق یعنی تعمّد ِ قلبت ! )
روی تختی و آسمانها را زیر پا می گذاری ای مومن! …
پا نداری و می کنی پرواز…عجب از این تردد قلبت
سنت سرخ جانفشانی را … می کشانی به قصه های مدرن
عقل را گیج می کند شور ِ با شعور ِ تجدّد قلبت
عاشقی مُد شده ! به جان تو …! عشق های (نیامده ، رفته !)
ای خوشا چون تو عاشقی کردن ، در هوای فرا مُد ِ قلبت
می نشینی و می نویسی تو ، از دو جانباز زیر سقف عشق
می نویسی و می نویسم من : آفرین بر تعهّد قلبت
فصل رفتن رسید و بستی بار…به شهادت رسیده ای اینبار
می روی …زنده می شوی از نو…پس مبارک تولّد قلبت
Sorry. No data so far.