باید اذعان نمود در جامعهای که بهطور متوسط در هر سال یک انتخابات برگزار میکند و قانون اساسی آن مقرر میدارد ،که امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی و از راه انتخابات اداره شود ، فقدان احزاب فعال و پررونق، از نواقص عمده محسوب میشود. در غیاب احزاب کارآمد، کار مهم و اساسی انتخاب افراد برای مسئولیتهای مختلف ،با کاستی و اعوجاج فراوان روبرو میشود و منتخبان ، عمدتاً نمیتوانند پاسخگوی مسئولیتهای خویش در قبال مردمی ،که آنها را انتخاب کردهاند باشند. ادامه چنین وضعیتی در فضای سیاسی کشور ما ، موجب گردیده است که روشها و ارزشهای اصیل و ریشهداری ،که باید در انتخابات جریان داشته و در ذهن و باور مردم ریشه بدوانند ،جای خود را به ناهنجاریها و ضد ارزشهایی، همچون حاکمیت سرمایه و قدرت اقتصادی بدهند و این نکته را مطرح سازد، که هر چند تشکلهای مقتدر و سالم حزبی ،کم داریم لیکن کمبود کارکرد آنها را ،میتوان از طریق هزینه پولهای کلان و قبیلهگرایی، جبران نمود . این مطلب آن چنان در تلقی عموم ریشه دوانیده است، که بعضاً آنان وظیفه و نقش خود را در قبال کسانی که ، در معرض انتخاب شدن هستند در محاق غفلت قرار میدهند و استدلالشان هم چنین است که، این پول و امکانات و قبیلهگرایی و تعصبات است ،که حاکم میباشد. و نظر ما نمیتواند این معادلات شکل گرفته را تغییر دهد. یعنی این تصورات در مواردی مسئولیتهای افراد در قبال برپایی انتخاباتی سالم و پرشکوه و همراه با شعور را ، تحت الشعاع قرار داده و تضعیف میکنند.
از سوی دیگر تردیدی نیست که تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و تلاش برای برپایی حاکمیتی مبتنی بر آراء عمومی، به اقدامات و فعالیتهای همه جانبهای نیاز دارد ،که باید، هم از سوی اقشار مختلف مردم ، و هم از سوی داوطلبان برای انتخابات رعایت شود . انتخاب افرادی برای شوراهای اسلامی شهر و روستا و یا مجلس شورای اسلامی و یا مجلس خبرگان و ریاست جمهوری، زمانی به امیدواری برای کاهش مشکلات میانجامد ، که فرایند کار انتخاب، نه بر پایههای پول و قدرت، که بر شالودههای شعور و معرفت انسانها، استوار باشد و این مهم، رخ نمیدهد مگر این که آحاد مردم ، مشارکت خویش را نه فقط در روز انتخاب، که از مدتها قبل از رسیدن به موعد رای دادن، آغاز نمایند . آنان باید با نگاهی مسئولانه ، و از طریق فراهم کردن زمینههای شناخت خود از داوطلبان، دهان به دهان و سینه به سینه و قلم به قلم و… با ترویج ارزشهای مورد نظر خویش، حاکمیت آن ارزش ها را زمینهسازی کنند. بهعبارت دیگر، آحاد افراد جامعه باید خود ،کار مهم ترویج موضوعات و خواستههای خویش را در ماه های نزدیک به انتخابات، بر دوش بگیرند. تا آن چه در نهایت حاصل میشود ، همان باشد که آنان خواستهاند. در غیر این صورت ، و چنانچه انتشار منویات و مقاصد، بر زبان و قلم و سینه مردم تکرار و منتشر نشود ، به ناگزیر اهداف دیگری بر امواج مهیب و چشم نواز پول و ثروت ، خود را به سر منزل مقصود میرسانند و بدیهی است ، باورها و ارزشهایی که سنخیتی با این امواج نداشتهاند در پستوهای بیخبری و عدم مشارکت مردم برای گسترش آنها ، زندانی میشوند و بتدریج فراموش میگردند.
فراموش شدن خواستهها ، منویات و ارزشها ، محصول غفلت جامعه از ترویج و تلاش برای تعمیق و گسترش آنها در دوران قبل از انتخابات است. آنان که مینشینند تا اموراتشان، احتمالاً بدون همکاری و زحمت خودشان سازماندهی شود ، و حتی انعکاس مطلوبهای خود را هم ، بر عهده دیگران میگذارند، باید این انتظار را هم داشته باشند ،که ابزارهای ثروت و مکنت با دور زدن خواسته آنان و آرمان هایشان، فضای تنگی را برایشان تدارک ببینند و آنان را به افراد ناراضی از اوضاعی که خودشان بر خود تحمیل کردهاند تبدیل نمایند . این سنت الهی است و قابل تغییر نیست . همانطور که در قرآن مجید فرموده است ” خداوند سرنوشت هیچ قومی (و ملتی) را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان آنچه را در (وجود) خودشان است تغییر دهند. ” (سوره رعد آیه 11) لذا آنان که تحولات مطلوب را برای جامعه به انتظار نشستهاند، باید از تحمل زحمات امروز ، برای ترویج برنامههای مطلوب خویش ، دریغ ننمایند.
Sorry. No data so far.