محمدعلی مجاهدی – شاخصترین تفاوت جشنواره شعر فجر امسال نسبت به سالهای گذشته انتخاب شاعر مردمی توسط مردم بود که در این رقابت علیرضا قزوه و سیدحمیدرضا برقعی انتخاب شدند. درباره این انتخاب و در کل عنوان شاعر مردمی بحثهای زیادی بین شاعران رد و بدل شد. عدهای آن را پسندیدند و عدهای هم منتقد این قصه بودند.
آنچه در ادامه میآید یادداشت دو نفر از استادان شعر آیینی درباره شاعر مردمی جشنواره شعر فجر است . یادداشت اول به قلم محمدعلی مجاهدی نوشته شده است:
*طلسم مظلومیت شاعران آیینی شکسته شده است
در این چند روز که نظرات موافق و مخالف نحوه انتخاب «شاعران مردمی» را از طریق نظرسنجیها و مراجعه به قشرهای مختلف جامعه رصد میکردم، به این واقعیت تردیدناپذیر پی بردم که دیگر زمان غربت شعر آیینی سرآمده و طلسم مظلومیت شاعران آیینی سراشکسته است. از خاطر نمیبرم روزگارانی را چه پیش از انقلاب و چه پس از پیروزی انقلاب که بسیاری از چهرههای معترض امروز شعر آیینی همان کسانی هستند که شعر دینی را شعری سست و بیهویت و بیارزش معرفی میکردند و اگر شاعری در محفلی به خواندن یک شعر آیینی بسنده میکرد، آثار ناخشنودی در چهرۀ درهم و گرفتۀ آنان نقش می بست، و اظهار نظر امروز آنان غالباً ریشه در همان عدم اقبال آنان از مقوله های دینی و باورهای مذهبی دارد.
به خاطر دارم که چندی پیش، خبرنگاری نظر یکی از همین پیشکسوتان شعر معاصر را دربارۀ شعر آیینی و قدمت تاریخی آن جویا شده بود و او در پاسخ گفته بود که شعر آیینی پس از انقلاب پاگرفته و قدمت چندانی ندارد! وقتی انسان این گونه اظهارنظرها را میخواند و یا میشنود، بلافاصله این سؤال اساسی در ذهن او شکل گیرد که مگر این عزیزان تاریخ ادبیات ایران را نخواندهاند و یا دیوان سرآمدان شعر پارسی را برای یک بار تورّق نکرده اند که از دادن پاسخی به این اندازه سطحی و غیرواقعی ابایی ندارند؟
**پیشینۀ افتخارآمیز شعر دینی مخدوش نمیشود
کسایی مروزی (341 ـ 391) اولین شاعر مطرح در زبان فارسی است که در پیشینۀ شعر مکتوب دری از او یاد میشود، و قصیدۀ معروف علوی او، عمر یازده سدهای دارد، با این مطلع:
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین
و قطعه شعر علوی او نیز از همین قدمت تاریخی برخوردار است:
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال؟ که بوده ست و که باشد
جز شیر خداوند جهان حیدر کرّار؟
این دین خدا را به مَثل دایره ای دان
پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
آیا واقعاً این گونه پاسخها می تواند پیشینۀ افتخارآمیز شعر دینی را مخدوش سازد؟ اجتهاد در برابر این همه نصوص متقن ادبی و تاریخی که دلالت تام بر قدمت 1 سده ای شعر آیینی و منظومه های دینی دارند، نشانۀ بی اطلاعی و یا غرض ورزی است و بس.
**چرا آشکارا به رای و نظر جمعی از مردم مملکت اهانت میشود؟
سالهای سال سکّان هدایت شعر معاصر در اختیار شاعران مرکزنشینی بوده است که از همۀ امکانات برخوردار بودهاند و قضیۀ باندبازیها و تشکیلات شبه مافیایی، آنان مسألهای نیست که بر احدی پوشیده باشد. بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی میگذرد، انقلابی که هر چه دارد از آموزه های اسلامی دارد و وامدار فرهنگ خوننگار و ماندگاری چون فرهنگ عاشورا است. حال اگر پس از سی و اندی سال جمعی از مردم این مملکت، از میان خیل شاعران حاضر، دو شاعر عاشوراییسَرا را ـ صرف نظر از سنّ و سال ـ بر دیگران ترجیح میدهند، و از آنان به عنوان «شاعران مردمی» یاد میکنند، چرا باید آشکارا به رأی و نظر آنان اهانت شود؟!
اگر شاعران تهران نشین، سالها از موهبتهای بیشماری برخوردار بودهاند که فهرست کردن آنها هر سخنور منصفی را به حیرت و اعتراض وامی دارد و به غربت دامنگیر شاعرانی پی میبرد که در گوشه و کنار این کشور سالها است که در آتش محرومیت میسوزند و دم بر نمیآورند و تنها گناه نابخشودنی آنان، همسو نشدن با همان خط و ربطهای پنهان و آشکاری است که نیازی به توضیح ندارد، حالا نوبت به واگویی واقعیتهای تلخی رسیده است، که سی سال در کتمان آنها کوشیده اند، و انتخاب این دو چهرۀ مردمی سرآغاز تحوّل شگرفی است که در قلمرو شعر معاصر در حال شکل گرفتن است و در این میان شاعران آیینی سرای ما از شهرهای مختلف یکی پس از دیگری در عرصۀ شعر معاصر قد علَم خواهند کرد و شیرازۀ پندار بسیاری از معارضان شعر آیینی و باورهای دینی را از هم خواهند گسست.
باش تا صبح دولتش بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است
و سخن آخر اینکه من هم بر این باورم که در مرحلۀ اول باید با ساز و کارهای قابل قبول و معیارهای لازم، سرآمدن عرصههای مختلف شعر معاصر را شناسایی می کردیم و بعد با یک نظرسنجی علمی و عام و فراگیر در سطح کشور، مردمیترین چهرههای شعر امروز را میشناختیم و به معرفی بایسته و شایستۀ آنان پرداختم ولی این به آن معنی نخواهد بود که نظرسنجی انجام شده در جریان هفتمین جشنوارۀ بین المللی شعر فجر را نادیده بگیریم و برای نظرات مردم احترامی قایل نباشیم.
*گاهی سوال «چرا او»، « چرا من نبودم» را القا میکند
سیدمهدی حسینی از شاعران پیشکسوت در عرصه شعر آیینی است که او نیز در همین رابطه یادداشتی نوشته است.
انتخاب شاعر مردمی، به مدد نظرسنجی در میان اقشار مختلف شعردوست و کتابخوان، اتفاق فرخندهای است که باید همه شاعران نسبت به آن واکنش نشان دهند.
پس از اعلام نتایج نظرسنجی، واکنشهای متفاوتی از شاعران محترم این مرز و بوم دیده شد؛ انتظار میرفت حساسیتها برانگیخته شود و به راحتی میشد پیش بینی کرد چه مطالبی عنوان خواهد شد! به ویژه وقتی پای بحث شعر آیینی و ولایی نیز در میان باشد و از میان شاعران آیینی، شاعری جوان انتخاب شود، طبیعتاً واکنشها و حساسیتها در قبال آن بیشتر خواهد بود! و میبینیم چه عکسالعمل هایی نشان داده شد…
در باره این انتخاب و نوع افراد منتخب به ویژه سیدحمیدبرقعی حرفهای بسیاری میتوان گفت و نوشت؛ اما با توجه به جایگاه رسانه، به نظر میرسد به جای طرح سوال « چرا او؟» -که گاهی سوال« چرا من نبودم» را القا میکند- انتظار میرود همه به سؤالاتی از این دست بیندیشیم که:
– تا کی قرار است تنها نگاه خشک دانشکدههای ادبیات بر انتخاب شعر فاخر حاکم باشد؟
– تا کی قرار است شعر خوب را فقط شعر «خواص پسند» تلقی کنیم؟
– چرا در شعر خود هنوز برای ذوق و سلیقه مردمی، جایی باز نکردهایم؟
– چرا به شعر آیینی، خصوصاً شعر ولایی -که به موضوع ولایت ائمه اطهار، علیهم صلوات الله اجمعین میپردازد- باور پیدا نکردهایم و از نقش رسانهای، تأثیرگذاری و هدایت گرانه آن غافلیم؟
– و…
**مردم شعر را بهتر از خیلیها میفهمند
به نظر میرسد غور در این سؤالات، با اتکا به اندیشهای سالم، راهگشا است و پس از آن است که به راحتی میتوان با انتخاب شاعر مردمی کنار آمد؛ از انتخاب شاعری جوان خشنود شد و نهایتاً از توجه به شعر آیینی و انتخاب شاعر آیینیسرا که – پایتخت نشین نیز نیست- اظهار مسرت کرد!
در این مختصر، به سهم خویش مسرت خویش را مجدداً ابراز کرده، فهرستوار در باره این اتفاق مبارک، استنباطهای خود را تقدیم میکنم.
– نظرسنجی دانشگاهی در میان شعر دوستان و کتابخوانان، عیار این انتخاب را بالا برده است.
– انتخاب شاعر آیینی سرا از سوی مردم، بیانگر جایگاه والای این نوع شعر در میان مردم و نیازشان به آن است و انکار آن بیش از همیشه، مضحک به نظر میرسد.
– انتخاب شاعری که پایتختنشین نیست، از حقایقی تلخ (!) خبر میدهد: مردم به خلاف عقیده برخی اساتید دانشگاهی و شاعران خاص، شعر امروز را خیلی خوب میشناسند و- اگر جسارت نباشد- شعر را بهتر از خیلیها میفهمند و نکته آخر اینکه، استعدادهایی فراتر از این هیاهوی پایتختنشینی و آلوده به زد و بند با مراکز و نهادهای مختلف هست که اگر دیده شوند، میتوانند بیش از پیش به تعالی شعر کمک کنند.
**انتخاب شاعر مردمی، میتواند در راستای ارتقای سطح کیفی شعر باشد
– استفاده از رسانه، برای شاعر در حکم دو لبه تیغ است: یا به رسانه طراوت میبخشد و آن را در ذهن مردم زنده میدارد (در این حال موجب ارتقای سطح اجتماعی او نیز خواهد شد) و یا با کمک رسانه فقط زندگی میکند! (نیاز به توضیح نیست!). هر چند رسانه ابزاری برای معرفی و شناخته شدن شاعر به مردم است اما انتخاب شاعر مردمی میتواند به خوبی تفاوت این دو گروه از شعرا را نشان دهد.
– انتخاب شاعر مردمی، از این پس میتواند حرکتی بزرگ و خطیر در راستای ارتقای سطح کیفی شعر باشد.
– انتخاب شاعر مردمی از میان جوانانی که در هیئت مذهبی رشد کرده و بالیدهاند و شعرشان در خدمت معرفی مکتب اهل بیت (ع) قرار گرفته است، «مردمی بودن» عیار این انتخاب را نشان میدهد. به نظر میرسد شاعران ارجمند باید بیش از همیشه به هیئت- این رسانهی ماندگار شیعه- عنایت داشته-باشند و به جای واکاوی و درشتنمایی عیوب برخی افراد در مجالس مذهبی، به روح معنوی این محافل بیندیشند و آن را در شعرشان منعکس کنند.
در پایان، به سهم خویش از همهی عزیزانی که این حرکت مبارک را پیریزی کردند و به این امر خطیر پرداختند، سپاسگزارم.
Sorry. No data so far.