احسان مینایی راد (معاون موسسه فرهنگی – نرم افزاری آرمان)- فرهنگ انقلاب اسلامی مبنایش مشخص است، قرابت هایش با وجوه و مولفه های انقلاب اسلامی همپوشانی منطقی و ماهوی دارد و بنابراین تاکید رهبر معظم انقلاب، بر برخی مولفه های اساسی و وجودی انقلاب اسلامی مانند نام گذاری سالها، تاکید بر پیشرفت و عدالت، اقتصاد مقاومتی و … بنا به اقتضای شرایط داخلی و خارجی عرصه ی جدید و متفاوتی را فعال نمی کند. بلکه فقط فعالین باید سمت و سو و جهت گیریِ خودشان را پیدا کند.
دهه پیشرفت و عدالت با فرهنگ و فعالین فرهنگی چه نسبتی دارد؟
الف) تعاریف
برای تبیین گزاره فوق، لازم است عبارات اصلی آن یعنی «پیشرفت»، «عدالت» و «فرهنگ» و البته رابطه بین آنها را بررسی کرد. به جهت جلوگیری از برداشت های متعدد و بعضا متناقض، رسیدن به فهم مشترک برای ادامه نوشتار و همچنین به جهت استناد مباحث، از بیانات مورد نظر مقام معظم رهبری بهره می گیریم و در ادامه نکاتی ارائه خواهد شد:
1- مفهوم شناسی پیشرفت
«تعریفهایى براى پیشرفت و کشورِ پیشرفته در دنیا معمول است؛ ما اغلب اینها را قبول داریم و رد نمى کنیم؛ مثلاً صنعتى شدن و فراصنعتى شدن کشور؛ اینها دلیل پیشرفت است. خودکفایى؛ …. وفور تولیدات، وفور صادرات، افزایش بهره ورى، ارتقاء سطح سواد، ارتقاء سطح معلومات عمومى مردم، ارتقاء خدمات شهروندى، خدمت دادن به شهروندان، رشد نرخ عمر متوسط – به قول تعبیرات اخیر، امید به زندگى – اینها جزو نشانه هاى پیشرفت است و درست است. … با وجود همه ى اینها، اساس تحول باید بر «ملاحظه ى عناصر اصلى هویت ملى» قرار داده شود، که آرمانهاى اساسى و اصولى مهمترین آنهاست.» 1
«آنچه که ما در تحول، تحولى که با پیشرفت همراه است، مورد نظرمان است – که جا دارد که این جزو آرمانهاى ما باشد – مبارزه ى با فقر، مبارزه ى با تبعیض، مبارزه ى با بیمارى، مبارزه ى با جهل، مبارزه ى با ناامنى، مبارزه ى با بى قانونى، مدیریتها را به سطح علمى تر ارتقاء دادن، رفتار شهروندان را به سطوح منضبط ارتقاء دادن و انضباط اجتماعى، رشد امنیت، رشد ثروت ملى، رشد علم، رشد اقتدار ملى، رشد اخلاق و رشد عزت ملى است؛ همه ى اینها در این تحول و پیشرفت، به معناى صحیح دخالت دارند و ما اینها را پایه هاى اصلى مى دانیم. در کنار اینها، عشق به معنویت و ارتباط با خدا، مهمترین عاملى است که پیشرفت یک ملت را به معناى واقعى خودش تضمین مى کند؛ اگر این نشد، همه ى آنچه که دستاوردهاى به معناى عرفى و رایج جهانِ پیشرفته محسوب مى شود، ممکن است در راههاى غلطى مصرف شود.»2
«پیشرفت در یک جهتِ محض نیست. مقصود از پیشرفت، پیشرفت همه جانبه است. از همهى ابعاد در کشور، این ملت، شایسته و سزاوار پیشرفت است: پیشرفت در تولید ثروت ملى، پیشرفت در دانش و فناورى، پیشرفت در اقتدار ملى و عزت بین المللى، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در امنیت کشور – هم امنیت اجتماعى، هم امنیت اخلاقى براى مردم – پیشرفت در ارتقاى بهرهورى … همچنین پیشرفت در قانونگرائى و انضباط اجتماعى … پیشرفت در وحدت و انسجام ملى … پیشرفت در رفاه عمومى.»3
2- مفهوم شناسی عدالت
«پیشرفت اگر با عدالت همراه نباشد، پیشرفتِ مورد نظر اسلام نیست. اینى که ما تولید ناخالص ملى را، درآمد عمومى کشور را به یک رقم بالائى برسانیم، اما در داخل کشور تبعیض باشد، نابرابرى باشد، عدهاى آلاف و الوف براى خودشان داشته باشند، عدهاى در فقر و محرومیت زندگى کنند، این آن چیزى نیست که اسلام میخواهد؛ این آن پیشرفتى نیست که مورد نظر اسلام باشد. باید عدالت تأمین بشود. عدالت هم یک واژهى بسیار عمیق و وسیعى است که بایستى خطوط اصلى آن را جستجو و پیدا کرد. به نظر ما عدالت، کاهش فاصلههاى طبقاتى است، کاهش فاصلههاى جغرافیائى است. اینجور نباشد که اگر یک مرکزى، یک استانى، یک شهرى، یک کوره دهى از مرکز دور است، در یک نقطهى دور جغرافیائى کشور قرار گرفته است، دچار محرومیت باشد؛ اما آنجائى که نزدیک است، برخوردار باشد؛ این عدالت نیست. هم فاصلههاى طبقاتى باید برداشته شود، فاصلههاى جغرافیائى باید برداشته شود، هم برابرى در استفادهى از امکانات و فرصتها باید به وجود بیاید.»4
«یکی از مصداقهاى عدالت، مبارزهى با فساد مالى و اقتصادى است که بایستى جدى گرفته شود … این مبارزه هم لازم است و باید انجام بگیرد. خوب، کسانى که بخواهند این کارهاى بزرگ را چه در زمینهى پیشرفت، چه در زمینهى عدالت انجام دهند، باید مدیرانى باشند که به این چیزها معتقد باشند؛ حقیقتاً عقیده داشته باشند که باید عدالت برقرار شود، باید با فساد مبارزه شود. مدیران معتقد و مؤمن به این مبانى که داراى شجاعت باشند، داراى اخلاص باشند، داراى تدبیر و عزم راسخ باشند، قطعاً میتوانند این مقاصد و این اغراض عالى الهى را تحقق ببخشند.»5
3- مفهوم فرهنگ
«فرهنگ یعنی، خلقیات و ذاتیات یک جامعه و بومی یک ملت؛ تفکراتش، ایمانش، آرمانهایش؛ اینها تشکیل دهنده ی مبانی فرهنگ یک کشور است.»6
«البته مرداد ما از فرهنگ به معنای عام آنست البته شامل فرهنگ به معنای تحصیل و دانشگاه و مدرسه و امثال آن می شود؛ اما بقیه فنون و شعب فرهنگ را هم شامل می شود. دید ما روی همه ی اینهاست.»7
«فرهنگ شامل ادبیات، هنر، علم عادات و اخلاق جامعه و سنن موجود جامعه و شامل خصلت های ملی است.»8
«مراد ما از فرهنگ همان ذهنیت هاست. هر جا که من از فرهنگ نام می برم مردام آن معنای عام فرهنگ است.»9
ب) انطباق فرهنگ با پیشرفت و عدالت
اگر یک بار دیگر مرور ساده و البته دقیقتری به مضامین و تعاریف پیشرفت و عدالت داشته باشیم، سرفصل هایی احصا خواهند شد که طبق تعریف رهبری خودشان یکی از عناصر و موضوعات فرهنگی اند. مواردی مانند ارتقاء سطح سواد، ارتقاء سطح معلومات عمومى مردم، ارتقاء خدمات شهروندى، خدمت دادن به شهروندان، مبارزه ى با جهل، ارتقاء و انضباط اجتماعى رفتار شهروندان به سطوح منضبط، رشد علم، رشد اقتدار ملى، رشد اخلاق، رشد عزت ملى، پیشرفت در اخلاق و در معنویت و … همگی اصالتا فرهنگی هستند و این یعنی انطباق فرهنگ با پیشرفت و عدالت.
فرهنگی که می تواند کمک کند به تبیین، مفهوم سازی، کاربردسازی، الگوسازی و عملیاتی کردن اهداف و مولفه های پیشرفت و عدالت چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
ج) جهت گیریِ فرهنگ با پیشرفت و عدالت
بدیهی و طبیعی است که جایگاه و رفتار (کارکرد) فرهنگ بنا به همین تعریف در دهه پیشرفت و عدالت (1388 تا 1398) کجاست و چیست؟
سمت و سو و جهت گیریِ اهداف، سیاستها، فعالیتها، عملیاتها، تولیدات، مصرف، رشد، توسعه و ارتقای کمی و کیفی مولفه های فرهنگی و محصولات، خدمات و دیگر موارد با پسوند فرهنگی، همه بایستی در خدمت و متناسب با استراتژی این دهه یعنی پیشرفت بر مبنای عدالت قرار گیرند.
فرهنگی که تعریفش را خواندیم خیلی وسیع و پر دامنه است. همه اقشار در صنوف، گروه ها، عموم، خواص، زن و مرد، کوچک و بزرگ، مولد و مصرف کننده، صنعتگر و تاجر و کشاورز و معلم و نانوا و بازاری و راننده، دانشجو و استاد و … را شامل می شود و می تواند درگیر کند و حوزه ی نفوذ آن نیز در لایه های مختلف اجتماعی قابل رویت و بعضا ناپیداست.
آیا این فرهنگ غیر از آنچه که ما تاکنون داشته ایم است؟ یا با جهت دهی دوباره و اعمال ضرایب جدید اهداف ما را محقق خواهد ساخت؟
فرهنگ انقلاب اسلامی مبنایش مشخص است، قرابت هایش با وجوه و مولفه های انقلاب اسلامی همپوشانی منطقی و ماهوی دارد و بنابراین تاکید رهبری معظم انقلاب، بر برخی مولفه های اساسی و وجودی انقلاب اسلامی مانند نام گذاری سالها، تاکید بر پیشرفت و عدالت، اقتصاد مقاومتی و … بنا به اقتضای شرایط داخلی و خارجی عرصه ی فرهنگی جدید و متفاوتی را فعال نمی کند. بلکه همانطور که مطرح شد سمت و سو و جهت گیریِ خودش را می باید.
د) فرمانِ فرمانده
پر واضح است برای تعالی هر ملتی، بایستی تفکرات، ایمان و آرمانهای آن ملت که تشکیل دهنده ی مبانی فرهنگی یک کشور است در خدمت فرمانِ فرمانده اش باشند.
فرمانی که روزی مبارزه با استکبار و حکومت دست نشانده اش را نشانه گرفته بود و روزی دفاع از کشور و از دست ندادن یک وجب از خاک کشور را اولویت اول میدانست و روزی مبارزه با جنگ نرم دشمن را هدف قرار داده بود و امروز رهبری معظم، اقتصاد مقاومتی را کلید مقاومت در برابر تهاجم اقتصادی دشمن می داند، پیشرفت همراه با عدالت در کشور را نه یک شعار و پندار بلکه یک واقعیت می داند.
ه) عرصه های حضور
به نظر می رسد نسبت میان دهه پیشرفت و عدالت و فرهنگ را می توان در دو سطح قابل بررسی دانست:
الف) عرصه نظر و پیدا کردن خط و ربط های منطقی و احیانا پنهان مولفه ها و رویکردهای فرهنگی با الزامات و مبانی پیشرفت و عدالت که البته در جای خودش میبایست اندیشمندانه مورد مداقه و بررسی کافی قرار گیرد.
ب) و دیگری عرصه عملیات و اجراست؛ “والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا” 10
در این سطح به دلایل زیر می بایست ورود عینی و عملیاتی به موضوع کرد که “خود راه بگویدت که چون باید رفت.”:
1) شفافیت موضوع و تبیین مشروح آن توسط خود رهبری (سادگی، جامعیت و در عین حال دقیق و کارشناسانه) و همچنین با وجود منابع مکتوب و دیجتال کافی و دسته بندی شده که می توان با مطالعه آنها مسیر و رابطه های منطقی را کشف کرد.
2) با توجه به تجربه تاریخی نوعِ مواجهه برخی اساتید و گروه های تحقیق محور، با بیانات رهبر معظم انقلاب دیگر نباید منتظر آنها و کسانیکه تکلیفشان مفهوم سازی گفتمان ولایت بوده است، ایستاد. جالب اینکه حتی خود مقام معظم رهبری هم دیگر به کلیات و ارائه مضامین و گفتار اجمالی اکتفا نکرده و به تفصیل و در مواردی مصداقی به ارائه دغدغه ها و منویات خویش می پردازند.
3) عقب نماندن از گفتمان رهبری به بهانه کار علمی و محققانه. قریب به نیم دهه از دهه پیشرفت و عدالت می گذرد و متاسفانه کاری بایسته و شایسته چه در نظر و چه در عمل انجام نگرفته است.
نتیجه:
برای یافتن پاسخ «نسبت دهه پیشرفت و عدالت با فرهنگ» کار خاصی نباید انجام گیرد، بلکه کافیست نسبت به مفاهیم آگاهی داشته باشیم.
به نظر من ایراد از نداشتن آگاهیِ کافی است. اگر معتقدیم که انقلاب اسلامی، انقلابی فرهنگی است و ورود آن به تمام عرصه ها، از دریچه ی فرهنگی بوده است و خواهد بود (که البته صحیح هم می باشد.) می بایست همین رویکرد را نیز در مقوله پیشرفت و عدالت غالب و فعال کنیم.
فرهنگِ علم ورزی، فرهنگِ کار، فرهنگِ رقابت، فرهنگِ شهرنشینی، فرهنگِ مدیریت، فرهنگِ تولید، فرهنگِ بهرهورى و … همه این موارد اگر در مسیر خودش قرار گیرد در واقع پیشرفت و عدالت محقق شده است. انشاءالله
1- بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان 1385/08/18
2- بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان 1385/08/18
3- بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 01/01/ 1388
4- بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 01/01/ 1388
5- بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 01/01/ 1388
6- بیانات در دیدار وزیر علوم و روسای دانشگاه ها 1383/01/17
7- بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 1375/09/20
8- بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 1375/09/20
9- بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 1378/09/23
10- سوره عنکبوت، آیه 69
Sorry. No data so far.