تریبون مستضعفین؛ محمد محسن فایضی
رژیم اشغالگر قدس و مسجد الاقصی با اعلام موجودیت مبنی بر فلسفه مظلومیت یهود (افسانه هولوکاست) با ایجاد جامعه آرمانی یهود و صهیونیست در سال 1948 رسما شکل گرفت.
از زمان شکل گیری حکومت جعلی اسراییل تاکنون جنگ هایی بین این رژیم و اعراب رخ داده است و روندی تاثیر گذار در منطقه ایجاد کرده است، اما پس از تشکیل حکومت جمهوری اسلامی در قلب منطقه غرب آسیا و گروههایی مانند حزب الله، حماس، جهاد اسلامی و … روند برخورد با اسراییل در منطقه و جهان اسلام روند متفاوتی را دنبال کرد و دیدگاه نزاع عرب-یهود به اسلام –صهیونیست و یا به عبارتی به نزاع دو محور مقاومت – سازش تغییر کرد.
ما در این مقاله به دنبال بررسی تفاوت های اسراییل زمان تشکیل با شرایط فعلی و همچنین چرایی تغییر گفتمانی جمهوری اسلامی با تهدید های علنی و اعلام جنگ با این رژیم پس از سه دهه هستیم. در این تغییر گفتمان میتوان به بیانات امام خامنهای اشاره کرد:
«ما در قضاياى ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجهاش هم پيروزى جنگ سى و سه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش ميكنيم و هيچ ابائى هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيت است.» (خطبههای نماز جمعه تهران – 14/11/1391)
«گاهی سردمداران رژيم صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حملهی نظامی ميكنند؛ اما بهنظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد.» (بیانات در حرم مطهر رضوی – 1/1/1392)
مهمترین دلیل افزایش سطح برخورد گفتمانی توسط عالیترین سطح دیپلماسی جمهوری اسلامی با رژیم اشغالگر قدس را باید در تغییر قدرت منطقهای و درونی اسراییل به سود محور مقاومت جستجو کرد. در ادامه به برخی از نقاط ضعف این رژیم جعلی نسبت به دهههای گذشته اشاره میکنیم:
1. کمرنگ شدن روحیه ایمانی و اعتقادی نسل کنونی رژیم اشغالگر نسبت به نسلهای دهههای قبل:
در دهه های 40 و 50 میلادی بسیاری از یهودیان جهان با اعتقادی کامل به احیای امپراطوری یهود و ایجاد حکومت منجی جهان در اورشلیم در حرکتی ایمانی به فلسطین سرازیر شدند و در غلبه بر مشکلات و جنگهای اعراب و اسراییل (بجز سلاحهای کشورهای غربی) این روحیه اعتقادی و ایمانی نقش اساسی ایفاکرد.
اما امروزه اکثریت مردم اسراییل و مخصوصاً قشر جوان بدون باور عمیق و جهادی تنها به دنبال زندگی آرمانی مدرنیته و صلح میباشند. آمار خودکشی در ارتش اسراییل و فساد اخلاقی و سیاسی در جامعه یهودینشین مناطق اشغالی فلسطین تاییدی بر این تغییر فرهنگ و روحیه است که میتواند یکی از اصلیترین چالشهای داخلی این رژیم باشد و باعث فروپاشی از درون شود.
2. افزایش قدرت محور مقاومت در مقابل محور ارتجاع سازش و صلح:
بعد از شکست اعراب از اسراییل و سازش مصر و اردن در قراردادهای کمپ دیوید و وادی العربه فضایی امن برای اسراییل ایجاد شد و باعث شد. برخی از گروههای داخلی و جهادی فلسطین از آرمانهای خود عقبنشینی کنند و به دنبال «صلح» و «گفتگو برای صلح» بروند که این گفتگوها تا دههی گذشته ادامه داشت.
اما با بروز قدرتهای جدید منطقهای همچون جمهوری اسلامی، حزب الله و حماس در کنار سوریه به عنوان تنها حامی سیاست مقاومت، محور مقاومت در مقابل سیاست سازش موجودیت یافت.
با پیروزیهای سال های 2000، 2006، 2008 و 2012 در لبنان و غزه و متوقف شدن روند صلح و همچنین ضعف سیاسی جنبش فتح به عنوان مذاکره کننده صلح با رژیم اشغالگر قدس، محور سازش جایگاه گذشته خود را از دست داد.
یکی از بزرگترین چالشهای موجودیت اسراییل قدرت یافتن گفتمانی و تصمیمساز بودن محور مقاومت در فلسطین است. لذا قضایای اخیر سوریه و اصرار و هزینههای سیاسی و مالی محور سازش (ترکیه، عربستان و ایالات متحده) در سقوط بشار اسد نشان از اهمیت و جایگاه محور مقاومت در معادلات منطقهای و موجودیت اسراییل دارد.
ضعف محور سازش در منطقه و بین الملل میتواند از مهمترین دلایل روحیه تهاجمی گفتمانی جمهوری اسلامی نسبت به گذشته و اعتراف علنی به دخالت در جنگ های 33، 22 و 8 روزه نام برد.
3. ضعف داخلی اقتصادی و سیاسی رژیم اسراییل:
افزایش بیسابقه مشکلات اقتصادی و اعتراضات داخلی رژیم اشغالگر، ناکامی دولتهای این رژیم در ائتلافهای سیاسی درونی و غلبه بر چالشهای درونی برای تشکیل کابینه بهترین فرصت را برای تغییر راهبرد تدافعی و مخفیانه به روحیه تهاجمی، تقابلی، علنی و مستقیم را میدهد.
4. از دست دادن حمایتهای سیاسی و وجههی مردمی:
پس از رسواییهای سیاسی و اخلاقی در برخورد با فلسطینیان در سطح بینالمللی از جمله رسوایی هولوکاست، حمله به کاروان آزادی در آبهای بینالمللی، ایجاد 3 جنگ در دهه گذشته، شهادت اسرایی که در زندان های اسراییل به اعتصاب غذا دست زده بودند، جنایت صبرا و شتیلا، کشتار قانا در سال 2006 و … این امکان را به محور مقاومت میدهد تا با برملا کردن این جنایات، راحتتر گفتمان و دلیل عدم سازش با رژیم جنایتها را در سطح منطقه و بینالملل بازگو کند.
و در پایان:
امید میرود که ان شا الله شاهد فروپاشی «قدرتهاى پوشالىِ مادى كه از درون كرمخورده و موريانهخوردهاند» در آیندهای نه چندان دور باشیم و جهان اسلام باری دیگر بتواند با عزت و شرافت در جهان سربلند کند. در آخر مقاله با این جمله از امام خامنه ای به پایان میبریم:
«ايستادگى وسيلهى پيروزى است، منتها كسانى كه مقاومت ميكنند، بايد از خطرات مقاومت نترسند. اگر ترسيدند، در مقاومتشان اختلال پيدا خواهد شد و پيروزى به دست نخواهد آمد و اين، آفت اغلب ملتها و جماعات است، كه وسط راه دچار ترس ميشوند. اگر آن گروه، ملت و جماعتى كه میخواهد مقاومت كند، از فقدان لذايذ زندگى، از فقدان حيات و از فقدان راحتى نترسد و ناراحت و آشفته نشود و پيش برود، بدون ترديد مقاومت با پيروزى همراه است» (بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران – 21/7/1385)
Sorry. No data so far.