تریبون مستضعفین-محمدصادق شهبازی
از ابتدای طرح شدن موضوع و داستان و از همه مهمتر نسخهی اصلی آرگو، نمایش و اهدای جایزه به آن در اسکار تحلیلهای زیادی درباب آرگو صورت گرفته است. اما باید در نظر گرفت، آرگو بیش ازآن که یک فیلم ضد ایرانی باشد (که هست)، بخشی از دیپلماسی فرهنگی و عمومی و پنهان ایالات متحده با همراهی پیامهایی برای مردم آمریکا و ملتها و دولتهای اروپایی، مردم و حکومت ایران، مردم وحکومت کشورهای جهان اسلام و مشخصاًحوزهی بیداری اسلامی است.
عناصر اصلی و قابل تأمل داستان فیلم
به داستان آرگو که رجوع میکنیم، علاوه بر پیرنگ اصلی فیلم (فراری دادن جاسوسان متواری سفارت آمریکا) و خط تعلیق اصلی موفقیت یا عدم موفقیت در برخورد باحکومت و مردم ایران عناصر و موارد زیادی قابل بازخوانی است.
فیلم به صورت اجمالی به ظلمهای گذشتهی آمریکا به مردم ایران به ویژه در دورهی شاهنشاهی و همکاری با ساواک تأکید میکند و این تأیید و تأکید از زبان دولتمردان اصلی، رییس دفتر کاخ سفید، مسئولین سیا، بیان میشود. آسیبپذیری دستگاههای امنیتی آمریکا، تحلیل اشتباه در مورد انقلاب ایران، اختلافات درونی دولت امریکا در مورد نوع مواجهه با ایران (سخت و نرم، نظامی و امنیتی) نشان داده میشود.
نفرت عمومی مردم ایران از آمریکا نشان داده میشود، حتی به مردم ایران برای این مسئله حق داده میشود. اما با نشان دادن نگاه انسانی، به آمریکا حق میدهد در مقابل این مردم تا حدی مظلوم اما سرکش و عصبانی وارد عمل شود. عملیات جاسوسی و اطلاعاتی انجام دهد. البته این عملیات کاملاً تمیز و بدون هیچ اقدام منفی و …. نمایش داده میشود.
تلاش محسوسی برای واقعی جلوه دادن شرایط ایران، عدم سیاهنمایی حداکثری از جنس آنچه در «یک خانوادهی محترم» هست، در این فیلم هست، گرچه در نهایت موفق نمیشود و هول دامن زدن به ایران هراسی و اسلام هراسی بالاخره سازندگان رادر دیگ شعاری بودن میاندازد. این تلاش برای نزدیک شدن به وقعیت، حتی در تلاش بازسازی نزدیک به واقع داخل ایران وسفارت و… خود را نشان میدهد. اما در این فیلم، در کنارمردم عصبانی، آن چه مهم است این است که اشکالات وسیاه نمایی به یک بخش از سیستم برمی گردد، بخشی که از منظر بین المللی نماد هویت اصلی جمهوری اسلامی حساب میشود، و از منظر داخلی یکی از مهمترین عناصر نهادهای انقلابی حساب میشود «سپاه». فارغ از اختلاف نظرها و انتقاداتی که به عملکرد سپاه وجود دارد، نمود داخلی و بیرونی سپاه به عنوان عنصر هویتی نظام مهم و مورد توجه واقع شده است. اکثر تیرگی ها به عملکرد سپاه برمیگردد، روحانیت هم بی نصیب نیست، اما عبوسیهای درون سیستم از این افراد است، و البته اینها در نهایت مقاومت شکست پذیر هم هستند. بخش هایی از حاکمیت هم هست که میتوان آنها را فریب داد.(وجود خوشبینی یا ساده لوحی در بخشی از لایههای حاکمیت و ظاهرگرایی آنها)
فیلم به نحوی به قوت دستگاههای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی صحه میگذارد، شکست و ضعف دستگاه امنیتی آمریکا نمایش داده میشود. اما در نهایت این دستگاه امنیتی آمریکاست که پیروز این کشاکش است.
این پیروزی در سایهی همکاری سایر دولتها به وجود میآید(دولت و سفارت کانادا). این همکاری ممکن است هزینههایی به همراه داشته باشد، اما اگر آنها در این فرایند همکاری کنند در پیروزی بزرگ نظام سلطه سهیمند. از آنها تقدیر هم میشود. (جالب این که دولت کانادا در سالهای اخیر جزو پیشگامان اقدات خصامانه علیه ملت ایران بوده است.)
خیانت و همکاری برای حفظ شرایط انسانی هم به رسمیت شناخته میشود، آغوش آمریکا و همپیمانانش برای حمایت از این افراد باز است. (سحر مستخدم سفیر کانادا که در فرایند عدم شناسایی فراریان همکاری می کند، بعد راهی عراق می شود، یعنی کاری که مجاهدین خلق انجام میدادند.)
آرگو چه میخواهد؟
فیلم به شدت نمادین است، روی مهم ترین واقعهی شکنندهی حیثیت آمریکا دست گذاشته میشود، تسخیر لانهی جاسوسی و در قدرت نمادین و معنایی رقیب خدشه صورت میگیرد، و مهمترین شکست حیثیتی آمریکا تبدیل به پیروزی میشود.
این مهمترین شکست حیثیتی و قدرت رقیب، به صورت ویژه با مهمترین منازعهی فعلی (انرژی هستهای) متناظر است، حتی المانهایی مثل عملیات جاسوسی و امنیتی برای متوقف کردن آن نمایش مییابد.
ضمن نشان دادن موردظلم بودن مردم ایران از جانب نظام سلطه، برای اقدامات غیر قانونی و امنیتی مشروعیت سازی میشود و توانایی پیروزی بر رقیب نمایش داده میشود.
دولتهای خارجی، دعوت به اقدام و حتی فداکاری برای مقابله با قدرت رقیب میشوند.
به مردم و حاکمیت هم تفهیم میشود که جبههای جهانی و با قدرت علیه شما وجود دارد که از هر اقدامی حتی اقدام امنیتی فروگذار نمیکند و شکست پذیری به صورت نمایان نمایش داده میشود. در حقیقت آرگو میخواهد پازل جنگ نرم جدید با محوریت تغییر محاسبات مردم و مسئولین ایران و همین طور مردم و مسولین کشورهای محور عدم تعهد به نظام سلطه و مشخصاً کشورهای حوزهی بیداری اسلامی را مشخصاً در مورد شکست حتمی تعارض با نظام سلطه سامان میدهد. و بخشی از استراتژی 2013 دولت آمریکاست. آن چه اوباما در مرسام تحلیف به آن اشاره کرد، تغییر دشمنان بزرگ به دوستان.
Sorry. No data so far.