در حالی که هر روز بر دامنه بحرانهای اقتصادی و سیاسی موجود در اتحادیه اروپا و منطقه یورو افزوده می شود، سران اروپایی بدون توجه نسبت به خواست و مطالبه افکار عمومی، همچنان در صدد پیاده سازی طرح های ریاضتی و دشوار خود در کشورهای مختلف هستند. در این میان رای مردم و برگزاری همه پرسی به خطوط قرمز و در عین حال نامرئی اتحادیه اروپا تبدیل شده است. سران کشورهای اروپایی به خوبی می دانند که در صورت واگذار کردن تصمیم گیری نهایی به شهروندان کشورهای اروپایی، اکثر طرح های اقتصادی و ریاضتی موجود از سوی آنها با مخالفت مواجه می شود. از این رو مقامات اروپایی ضمن استفاده از زبان تهدید علیه شهروندان کشورهای بحران زده اروپایی، از آنها می خواهند تا بین گزینه ریاضت اقتصادی و اخراج از منطقه یورو و متعاقبا انزوا در اتحادیه اروپا یک گزینه را انتخاب کنند.
وقتی فریاد قبرسی ها نادیده گرفته می شود
طی روزهای اخیر شاهد شدت گرفتن اعتراضهای مردمی در کشور قبرس هستیم. این کشور کوچک عضو منطقه یورو هم اکنون قربانی تصمیم گیری نادرست سران کشورهای اروپایی در خصوص اعطای کمکهای مالی شده است. سران کشورهای اروپایی اصرار دارند که با افزایش مالیات بر سپرده های شهروندان قبرسی و صرفه جویی در بودجه عمومی این کشور، معضلات موجود در بانکهای این کشور برطرف شود! اعمال این تصمیم گیری از سوی مقامات اروپایی به نحوی تحقیر شهروندان قبرسی و قرار دادن آنها در فشار اقتصادی مضاعف محسوب می شود با این وجود شرایط نامتعارف و ضوابط غیر منصفانه ای که اروپا برای اعطای کمک مالی به قبرس در نظر گرفته است همچنان شهروندان و دولت این کشور را آزار می دهد.
در چنین فضایی شهروندان قبرسی ضمن ابراز نگرانی نسبت به آینده اقتصادی خود و مسائلی مانند افزایش نرخ بیکاری، سران منطقه یورو را اصلی ترین عوامل ایجاد بحران در کشورشان می دانند. در حال حاضر مقامات ارشد منطقه یورو شاهد نفرت روز افزودن شهروندان قبرسی نسبت به خود هستند اما این نفرت عمومی برای آنها کمترین اهمیتی ندارد! نگاه ابزارگرایانه مقامات اروپایی نسبت به قبرسی ها مانند یونانی ها و اسپانیایی هاست. چنانچه وزیر امور خارجه قبرس نیز تصریح کرده است، این کشور به موش آزمایشگاهی اروپا تبدیل شده است و اعطای کمکهای مالی اروپا به نیکوزیا منجر به ایجاد دردسرهای زیادی برای این کشور خواهد شد. قرار دادن شهروندان قبرسی در منگنه سیاستی است که آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان از اصلی ترین طراحان آن بوده است. مشابه این سیاست مرکل در قبال کشور یونان نیز پیاده شده بود. بی دلیل نیست که در تظاهراتهای برگزار شده از سوی ملت یونان در اعتراض به وضعیت بد اقتصادی، صدر اعظم آلمان به آدلف هیتلر تشبیه می شود.
تکرار تجربه تلخ یونان در قبرس
شهروندان یونانی نیز مانند شهروندان قبرسی قربانی نگاه ابزارگرایانه منطقه یورو نسبت به خود شده اند. در سال 2012 میلادی این نگاه ابزارگرایانه خود را به صورتی علنی نشان داد. البته این نوع نگاه قبلا نیز از سوی سران منطقه یورو نسبت به آتن وجود داشت با این وجود انتخابات سراسری یونان به نقطه آشکار ساز این نوع نگاه وقیحانه تبدیل شد. در سال گذشته میلادی و در جریان برگزاری انتخابات سراسری یونان،که حکم همه پرسی برای پذیرش طرح های ریاضتی اروپا را داشت، از آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان تا فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه به تهدید ملت یونان پرداختند. مقامات اروپایی به شهروندان یونانی هشدار دادند که در صورت عدم انتخاب اصلاحات ریاضتی به طور کامل از منطقه یورو اخراج خواهند شد!
اگرچه این تهدید مقامات اروپایی منجر به رای اجباری شهروندان یونانی به اصلاحات ریاضتی ( آن هم به صورت نسبی) شد اما پرده از چهره واقعی دموکراسی اروپایی برداشت.
رئیس جمهور فرانسه درآستانه برگزاری انتخابات یونان به شهروندان این کشور هشدار داده بود که در صورت رای به طرفداران عدم اجرای طرح دریافت کمکهای مالی، عملا نمی توانند بر روی کمکهای فرانسه در خصوص ابقای کشورشان در منطقه یورو حساب باز کنند و در این صورت حتی پاریس نیز به جمع طرفداران خروج آتن از منطقه یورو خواهد پیوست. این هشدار اولاند در آستانه برگزاری انتخابات یونان در راستای اعمال فشار بر شهروندان یونانی در سایه پذیرش سیاستهای اروپای واحد صورت گرفت. قبل از اولاند افرادی مانند مرکل و باروسو نیز ماسک دموکراسی و احترام به رای مردم را از چهره برداشته و هشدارهایی را علیه ملت یونان مخابره کرده بودند.
هم اکنون دو ملت یونان و قبرس یک درد مشترک را تجربه می کنند و آن نگاه ابزارگرایانه مقامات اروپایی نسبت به آنهاست. این نگاه ابزارگرایانه هر روز بیشتر نمود پیدا می کند. در چنین شرایطی نفرت قبرسی ها و یونانی ها از منطقه یورو و افرادی مانند آنگلا مرکل و حتی فرانسوا اولاند عمیق تر شده است.
تجربه ای که هیچ گاه فراموش نمیشود
شهروندان ایرلندی از جمله افرادی هستند که قربانی فشارها و تهدیدات متعدد سران اتحادیه اروپا علیه خود بوده اند. در سال 2008 میلادی، زمانی که همه پرسی معروف تصویب پیمان لیسبون در ایرلند را رای منفی شهروندان این کشور مواجه شد، شاهد اعمال فشارهای سخت مقامات اروپایی بر ایرلندی ها در راستای تصویب دوباره این” پیمان مردود” بودیم. افرادی مانند سارکوزی و مرکل شهروندان ایرلندی را ناچار به برگزاری همه پرسی دوباره کردند و این بار از آنها خواستند تا در انتخاب خود دقت کنند! بی دلیل نبود که واسلاو کلاوس رئیس جمهور سابق جمهوری چک نیز با استناد به رد شدن پیمان لیسبون در همه پرسی اولیه، این پیمان را پیمانی مرده و بی ارزش خوانده بود. در هر صورت شهروندان ایرلندی این بار در برابر فشارها و تهدیدهای اتحادیه اروپا تسلیم شدند و در نهایت این پیمان را به تصویب رساندند.
این در حالی بود که مطابق نظرسنجی های صورت گرفته در دیگر کشورهای اروپایی نیز شهروندان بسیاری از کشورها با پیمان لیسبون و مبنا قرار گرفتن آن به عنوان یک پیمان حقوقی و سیاسی در اروپا مخالف بودند. به عنوان مثال حداکثر شهروندان فرانسوی با تصویب این پیمان مخالف بودند. در نتیجه نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه بدون اینکه پیمان لیسبون را به همه پرسی عمومی بگذارد ، آن را توسط دولت و پارلمان کشورش به تصویب رساند. به عبارت بهتر رئیس جمهور سابق فرانسه عملا اراده افکار عمومی را در این کشور نادیده انگاشت. در هر صورت سران کشورهای اروپایی به خوبی نسبت به مخالفت شهروندان خود با سیاستهای اتخاذ شده در اروپای واحد آگاه هستند و سعی دارند به هر نحو ممکن مانع از گره خوردن سرنوشت تصمیمات اصلی مجموعه خود با رای مردم شوند. بدون شک اگر پیمان لیسبون در سال 2008 از سوی همه دولتهای اروپایی به همهپرسی مردمی گذاشته میشد هرگز به تصویب نمیرسید. با این وجود این پیمان نه از مسیر دموکراتیک بلکه با استفاده از جبر و زور و تهدید در نهایت به تصویب رسید. هنوز شهروندان اروپایی، مخصوصا شهروندان ایرلندی تجربه تلخ مربوط به نحوه تصویب پیمان لیسبون را به خاطر دارند.
Sorry. No data so far.