دكتر سیداحسان خاندوزی – اگر شجره جهاد با طرحی خردمندانه و روحیهای دلیرانه آبیاری شود، میوه آن خلق یك حماسه است؛ چه ظاهرش پیروزی باشد چون بدر و چه در ظاهر شكست باشد چون كربلا. عرصه چنین جهادی به جنگ نظامی نیز محدود نیست. میتوان از یك قرارداد استعماری نیز، حماسهای همچون تحریم تنباكو را آفرید كه نمونهای از جهادی خردمندانه در اقتصاد بود و تا سالها خاطر دشمنان را پریشان ساخت. هرچند امروز هدف جهاد ما بسی فراتر رفته است و دیگر در كاهش وابستگی به محصولات خارجی و قالب سلبی خلاصه نمیشود.تمایزی كه میتواند جهاد اقتصادی امروز ملت ایران را به یك تجربه تاریخی نو و یك سرمشق تبدیل كند، وجه سازنده و ایجابی آن است؛ یعنی در اینكه نشان دهیم میتوان با حصر اقتصادی نیز (نه تنها برپا ایستاد بلكه) به پیشرفت و عدالت نزدیك شد.
بر این اساس حماسه اقتصادی تاكیدی است برای به بار نشستن جهاد اقتصادی. مدیریت حماسه جدید اقتصادی بسیار پیچیدهتر از نمونههای بسیطی چون تحریم تنباكو است، زیرا امروز جهاد باید در عملكرد «سیستم» تجلی یابد. این جهاد حداقل باید با 2 ركن تكمیل شود: ركن برنامه و ركن اخلاق؛ برنامه خردمندانه برای جهاد و روحیه و اخلاق متناسب با جهاد اقتصادی. هر یك از این 2 ركن بدون دیگری ناقص است و اهالی نبرد غیر از امكانات جهاد نیازمند روحیه مؤمنانه و غیورانه و امید هستند. اینگونه است كه قرآن مجید تردید و بیم اقتصادی را از دل اهل ایمان میزداید و نوید میدهد: «وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَه فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاءَ»؛ اگر از فشار اقتصادی ناشی از منع ورود مشركان بیمناك هستید در آینده خداوند شما را از فضل خویش بینیاز خواهد كرد. (آیه ۲۸ سوره توبه).
هر یك از 2 ركن فوق نیازمند برپاكننده است:
برپاكنندگان ركن نخست: سیاستگذارانی (در مجلس و دولت) كه با خودباوری، برنامه خردمندانهای را برای مجاهدت اقتصادی در دستور كار بگذارند به نحوی كه نتیجه آن بهبود ساختارهای اقتصاد ایران برای تسهیل حركت گروههای مختلف جامعه در مسیر جهاد اقتصادی باشد، نه آنكه راه برای نیروهای غیرمولد، هموار و برای نیروهای مولد، دشوار باشد.
برپادارندگان ركن دوم: مردمانی (اعم از تولیدكننده، سرمایهگذار، تاجر و مصرفكننده) كه با بینش و انگیزه مجاهدت و روحیه جمعی دست به انتخابهای اقتصادی بزنند به نحوی كه ثمره این تحول رفتارها، كمك به جبهه حق باشد. میتوان بر مبنای 2 ركن برنامه و اخلاق، فهرستی از آسیبهای جهاد اقتصادی در كشور را بیان كرد. سیاستهایی كه نسبتی با جهاد اقتصادی ندارند یا اخلاقیاتی كه موجب رفتارهای ضدجهادی میشوند نمونههایی از این آسیبها هستند. اما مهمتر از همه این موارد، عدم اتكا و محوریت سرمایههای انسانی مناسب با جهاد اقتصادی است. طی دورههای گذشته، اقتصاد ما فاقد حداقل یكی از 2 ركن جهاد اقتصادی بوده است:
یا اساسا به حركت مجاهدانه در عرصه اقتصاد اعتقاد نداشتند و الگوهای مادی، فردگرا و سودمدار را گرهگشا میشمردند و با اتكا به الگوهای غربی و شرقی در تدبیر امور به دنبال سامان دادن مشكلات جامعه ایرانی بودند. مانند جریان تكنوكراتی كه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول فروردین امسال به آنها اشاره كردند و اساسا جرات تصور مدل «اقتصاد ایران بدون صادرات نفت خام» را نداشتند.
یا مجاهدت اقتصادی و روحیه مقاومت را میپذیرفتند اما «برنامه خردمندانه و نظامواره» برای تحقق آن نداشتند و به ناچار در عمل همان شیوههایی را در پیش میگرفتند كه به تضعیف مقاومت اقتصادی ختم میشد. مانند دورهای كه بهرغم ایستادگی سیاسی برابر زیادهخواهان بینالمللی، در عمل وابستگی اقتصاد ایران به واردات خارجی افزایش یافت یا بهرغم احیای شعار مبارزه با فساد، روشهای متناسب و سیستمی برای كاهش فساد اتخاذ نشد كه موجبات ابراز نارضایتی رهبر انقلاب را نیز به دنبال داشت. به نظر میرسد این نقصان در نظام تصمیمسازی كشور، نشأت گرفته از كاستیهای «نهاد پرورش تصمیمسازان» است. در دهههای اخیر تصمیمسازان دستگاهها و قوای كشور بیشتر محصول دانشگاه و گروهی نیز محصول حوزهاند. در نتیجه اگر خروجی دانشگاه و حوزه ما علیالاغلب به یكی از 2 ضعف فوق دچار باشند، نظام تصمیمسازی و بلكه تصمیمگیری كشور نیز از این كاستی در امان نخواهد ماند. اگر فارغالتحصیلان به الگوی اسلامی و بومی در اقتصاد، حقوق، سیاست، فرهنگ و مدیریت اعتقاد نداشته باشند یا روشهای خردمندانه و نظاموارهای برای پیشبرد این اهداف را شناسایی و طراحی نكنند، نخواهند توانست خادمان خوبی برای بارگاه جهاد اقتصادی باشند. اینجاست كه بحث جنبش نرمافزاری و تحول در علوم انسانی نیز با مساله جهاد اقتصادی در یك افق قرار میگیرد. بنابراین در كنار توجه به كاستیهای برنامه و روحیه در مسیر حماسه اقتصادی، باید پیشتر از آن به دنبال تربیت و محورساختن نخبگانی بود كه هم به كارآمدی و تحقق عینی الگوی جهاد اقتصادی معتقد باشند و هم برای این الگو از روشهای خردمندانه و نگرشهای سیستمی بهره ببرند. در این نقطه، تحقق حماسه اقتصادی در ایران به مظهر حماسه سیاسی (یعنی انتخابات) نیز گره میخورد. به این معنا كه نتیجه انتخابات میتواند بشدت بر سرمایه انسانی دستاندركار برای جهاد اقتصادی تاثیر مثبت یا خدای ناكرده منفی بگذارد، زیرا چنانكه گفتیم یك ركن تحقق حماسه، طراحی و برنامهریزی و تغییر ساختارهاست به نحوی كه راه را برای جهادگران اقتصاد و اهالی تولید تسهیل كند و انگیزههای غیرمولد، سوداگر و فسادآلود را به حاشیه راند. اگر نیروهای مولد، خلاق، تلاشگر، آرمانگرا و دانشپایه به عنوان افاضل ملت مقدم داشته و صدرنشین شوند، آنگاه متناظر آنها، تولید و نوآوری و كار و آرمانگرایی و علم، ارزش خواهند شد و با زنده شدن استعدادهای تولیدی كشور، امكان قطع وابستگی سنتی به درآمدهای نفت فراهم خواهد آمد، زیرا تولید ملی و مالیات از تولید و مصرف خواهد توانست بخش زیادی از مخارج دولتها را به شرط اصلاح نظام هزینههای دولتی تامین كند.
روشن است كه اگر وابستگی حیاتی به بیرون نباشد، ابزار تهدید و اعمال فشار از دست دشمنان گرفته خواهد شد و ملتی كه دست احتیاجش دراز نیست، دلیلی برای امتیاز دادن و عقب نشستن ندارد. به تعبیر امیرمومنان علی علیهالسلام «إحتج إلی مَن شئت تكن اسیره و إستغن عَن من شئت تكن نظیره؛ اگر نیازمند كسی بودی، زیردست و اسیر اویی ولی چنانچه بینیاز شوی، همرتبه و نظیر او خواهی شد». در این قطع وابستگیهاست كه امكان طرف شدن شانه به شانه با دولتهای غربی و شرقی فراهم میآید و این بزرگترین هدیه یك اقتصاد مقاوم به سیاست خارجی كشور است.
Sorry. No data so far.