در سال ۱۳۵۸ و در چنین روزی، ساعت یازده و سی دقیقه صبح، سپهبد قرنی نخستین رییس ستاد مشترک ارتش جمهورى اسلامى ایران، به دست گروهگ فرقان به درجه رفیع شهادت رسید.
شهید سپهبد قرنی در سال ۱۲۹۲ (ه. ش) دیده به جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، وارد ارتش شد و در این راه رشد کرد و در دانشکده افسری صاحب معلومات نظامی شد.
وی از همان آغاز به دلیل عشق به مفاهیم مذهبی، دنبالهرو تعالیم امام خمینی (ره) شد و در سال ۱۳۳۷ به همراه برخی از همفکران خود، تصمیم به کودتا علیه رژیم منحوس پهلوی گرفت؛ اما این طرح لو رفت و او به زندان محکوم شد.
اما پس از آزادی از زندان، در راه تازهای قرار گرفت، ولی هرازگاهی به دلیل فعالیتهای گستردهاش علیه رژیم پهلوی به زندان محکوم میشد.
پس از پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى، سپهبد قرنى به سمت نخستین رییس ستاد مشترک ارتش منصوب شد. وی در روز بیست و چهارم بهمن ۵۷ در دفتر ریاست ستاد ارتش، تمثال حضرت امام خمینى رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى آویخت و سپس رو به حاضران گفت: ارتش شاهنشاهى که مىگفتند از مجهزترین ارتشهاى دنیاست و شاید هم از لحاظ وسایل و تجهیزات چنین بود، از آنجا که ایمان و اعتقاد نداشت، در چند ساعت متلاشى شد. افراد یک ارتش، اولا باید مؤمن باشند، ثانیا آرمان آنان حفظ استقلال میهن باشد، نه حمایت یک فرد. ارتش ایران قبل از این تبدیل به یک ارتش شخصى شده بود و دیدیم که چه زود متلاشى شد.
تاریخ معاصر نشان داده که هرگاه متجاوزان حمله مىکردند، این ارتش نابود مىشد؛ برای نمونه، در شهریور ۱۳۲۰ چنین شد. در این زمان نیز یک عده مردم در پناه ایمان به خدا، بدون سلاح پیروز شدند.
امروز به اینجا آمدهایم. دوستان مىبینید که هیچ چیز وجود ندارد. باید به این ارتش شکل داد و بعد هم تصفیه صورت گیرد و ایمان و ایدئولوژى باید حاکم شود.
وی سپس فعالیت خود را براى تصفیه و بازسازى و توان مکتبى بخشیدن به ارتش آغاز کرد. مدت مسئولیت او در نظام جمهوری اسلامی، ۴۳ روز ـ از ۲۳ بهمن ۵۷ تا ۷ فروردین ۵۸ ـ بود؛ مدتی هرچند کوتاه اما در مقطعی حساس از تاریخ انقلاب که لحظه لحظه آن آبستن رویدادهایی بزرگ در ابعاد گوناگون به ویژه در بعد نظامی بود.
از دید نیروهای ضدانقلاب که با وابستگی به بیگانگان از جمله رژیم بعث عراق، از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، آشوب و بلوا در بسیاری از شهرها و به خصوص استان کردستان به پا نمودند و تا آنجا پیش رفتند که پادگان کردستان را تصرف و غارت کردند، گناه بزرگ سپهبد قرنی این بود که با همه وجود از سقوط پادگان سنندج جلوگیری کرد و اجازه نداد به سرنوشت دیگر مراکز نظامی که با خیانت برخی افراد به دست ضد انقلابیون افتاد، دچار شود.
اما سرانجام کارشکنی لیبرالها و مدافعین گروهکهای ضدانقلاب، باعث شد تا در تاریخ ۷ / ۱ / ۵۸ سپهبد قرنی، به دلیل اختلافی که در نوع برخورد با اشرار فعال در کردستان با دولت موقت داشت، استعفای خود را تقدیم امام (ره) کند و در همین روز از طرف دولت موقت برکنار شد و طولی نکشید که در تاریخ سوم اردیبهشت همان سال به دست گروهک تروریستی فرقان به شهادت رسید.
خاطرهای از شهید
سرلشکر بازنشسته مرحوم «منصور طالبزاده» از همرزمان شهید «سپهبد قرنی» میگوید: به مهندس بازرگان و رفقای ایشان اعتقادی نداشت. آنها هم او را قبول نداشتند چنان که بالاخره موفق شدند پس از جنگ اول کردستان او را برکنار کنند. تمام امید و اعتقاد این مرد بزرگ پس از خدا، به آقای خمینی بود. به یاد دارم در بحث انتصاب او به سمت اولین رئیس ستاد مشترک بعد از انقلاب، آن آقایان (لیبرالها) در شورای انقلاب به شدت با این انتصاب مخالف بودند.
در اوایل گرفتن این مسئولیت یک شب به خانه ما در تهراننو آمد. از آنجا که از دهه سی شمسی با هم رفیق بودیم و هر دو در سال ۳۷ به اتهام طراحی کودتا علیه رژیم شاه دستگیر، زندانی و تا پیروزی انقلاب تحت نظر ساواک خانهنشین شدیم، زبان همدیگر را خوب میفهمیدیم. از او پرسیدم: چطور شد با وجود مخالفت آقایان دولت موقت این پست را به تو دادند؟
او خندید و گفت: فلانی تو که میدانی من یک سربازم و اهل ریاست نیستم. دستور آقای خمینی بود که آقایان را سر جایشان نشاند و بار جمع و جور کردن ارتش برای انقلاب را به دوش من انداخت.
Sorry. No data so far.