روزنامه آمریکایی «نیویورکتایمز» در گزارش اخیر خود با اشاره به استناد گفتههای مشاوران کنونی و سابق رئیسجمهور افغانستان مدعی شد که سازمان سیا در یک دهه گذشته دهها میلیون دلار پول نقد در چمدان، کولهپشتی و کیسههای خرید به دفتر رئیسجمهور افغانستان فرستاده است.
این روزنامه آمریکایی ادامه داد: این به اصطلاح «شبح پول» برای خرید نفوذ برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به دفتر حامد کرزی فرستاده میشد اما در واقع به فساد دامن میزد و به تقویت قدرت جنگسالاران منتهی و در نهایت به تضعیف راهبرد خروج واشنگتن از افغانستان منجر میشد.
در پی انتشار این گزارش، رئیس جمهور افغانستان بدون رد آن اعلام کرد که آمریکا در 10 سال گذشته به دفتر مشاور امنیت ملی این کشور کمکهایی انجام داده است.
کرزی روز گذشته در فنلاند اظهار داشت که این کمکها در زمینههای مختلف چون اهداف عملیاتی، کمک به زخمیها و برای پرداخت اجاره منزل هزینه شده است.
«وحید مژده» کارشناس مسائل سیاسی طی مقالهای که در پایگاه خبری «بستباستان» منتشر شد، ابعاد مختلف این موضوع را به شرح ذیل تحلیل کرده است:
حامد کرزی لویه جرگه مشورتی را فراخواند تا نمایندگان مردم افغانستان در مورد صلح با مخالفان مسلح تصمیم بگیرند.
از آنجا که چنین جرگهای در قانون اسلامی افغانستان مشروعیت نداشت، ادعا شد که مشورههای این جرگه الزامی نیست اما در پایان این جرگه، تشکیل یک نهاد بهنام «شورای عالی صلح» اعلام موجودیت کرد.
سرانجام پس از رایزنیهای فراوان، «برهانالدین ربانی» به ریاست شورای عالی صلح برگزیده شد و آمریکا اعلام کرد حاضر است مبلغ 200 میلیون دلار به پروسه صلح کمک کند.
تعدادی از اعضای سابق طالبان در کنار جمعی از شخصیتهای سابق جهادی و عدهای از کسانی که حامد کرزی امیدی به آنان نداشت اما میخواست از شر شان راحت باشد، در این شورا عضو شدند.
ربانی نخستین رئیس شورای عالی صلح افغانستان تاحدی روی فعالیتهای این شورا کنترل داشت اما صاحب اختیار اصلی «معصوم استانکزی» بود که مورد تأیید رئیس جمهور افغانستان است.
بعضیها به این باورند که با توجه به عادت رهبران جهادی به هزینههای اضافی، دادن اختیارات مالی به ستانکزی تصمیم خوبی بود.
تلاشهای مکرر این شورا برای ایجاد تماس با طالبان در طول سالهای گذشته به جایی نرسید و طالبان از آغاز، این شورا را ساخته و پرداخته دست آمریکا دانسته و علیه آن موضع گرفت.
بعضیها به این باور بودند که انتخاب استاد ربانی به عنوان رئیس شورای عالی صلح افغانستان اشتباه بود زیرا استاد در گذشته بزرگترین گروه مخالف را در جنگ علیه طالبان رهبری میکرد، بنابر این مشکل است تا طالبان با این شورا حاضر به مذاکره شود.
مشکل دیگر این شورا کثرت تعداد اعضای آن است که امکان توافق بر سر یک موضوع را دشوار میسازد. اختلاف نظر میان اعضای شورا در مورد صلح با طالبان نیز وجود دارد. افرادی در این شورا بوده که معتقدند طالبان جنایتکار است و نباید با این گروه صلح کرد.
پس از ترور استاد ربانی به دست فرادی که گویا پیامآور صلح طالبان بود، «صلاحالدین ربانی» پسر استاد ربانی به این سمت منصوب شد.
خیلی از اعضای شورای عالی صلح افغانستان از این که جوان کم سن و سالی در این سمت تعیین شده راضی نبودند زیرا به صورت سنتی رهبری جرگه و مذاکره در میان قبایل، کار ریشسفیدان تلقی میشود.
از زمان تشکیل شورای عالی صلح، سئوال مؤثریت فعالیتهای این شورا همیشه مطرح بوده است و کم نیستند کسانی که به این باورند باید این شورا منحل شود، اما باید در نظر داشت که این شورا فعالیتهای پنهانی هم دارد که میتواند در جهت کاهش جنگ نقشی مأثر داشته باشد.
اهداف پنهان شورای عالی صلح افغانستان
شورای عالی صلح ظاهری دارد که پردهای روی اهداف پنهانی آن گسترده است. در ظاهر امر عدهای عضو این شورا هستند که نامهای آنان مشخص است و گاهی هم تشکیل جلسه میدهند اما این شورا اعضای دیگری هم دارد که هرگز در مجالس شورا حضور نمییابند.
اسامی این افراد در لیست اعضای رسمی شورای عالی صلح نیز وجود نداشته و حتی به آمدن آنان به کابل و یا حتی به افغانستان نیازی نیست. این برنامه به صورت دقیق تحت نظر معصوم استانکزی و با هماهنگی دفتر رئیس جمهور افغانستان به پیش برده میشود. فقط استانکزی به رئیس جمهور در این مورد پاسگو بوده و حتی رئیس شورای عالی صلح هم از آن بیاطلاع است. این مسئله موجب اختلاف میان صلاحالدین ربانی و استانکزی نیز شده است.
در لیست پنهان شورای عالی صلح 3 گروه وجود دارد که نظر به دیدگاه شخص حامدکرزی به آنها حقوق پرداخت میشود. گروه اول افراد ردههای بالایی طالبان وحزب اسلامی هستند که به آنها ماهانه مبلغ هفت هزار دلار پرداخت میشود. پنج هزار دلار به عنوان حقوق و 2 هزار دلار نیز به عنوان اجاره منزل و غیره.
گروه دوم کسانی هستند که در سطح متوسط قرار داشته و ماهانه 3 هزار دلار حقوق و هزار دلار بابت اجازه خانه به آنها پرداخت میشود.
گروه سوم نیز افرادی نسبتاً عادی هستند که ماهانه هزار دلار حقوق و 500 دلار به خاطر اجاره منزل دریافت میکنند. البته مطابق قانون مالیات بر درآمد، مالیات از این پرداختها وضع میشود.
اعضای رسمی شورای عالی صلح میگویند که حقوق آنان به مراتب کمتر از این است. به عنوان مثال حقوق استاد ربانی به عنوان رئیس شورای عالی فقط 3500 دلار بود اما پس از انتصاب پسرش به این سمت، در حقوق وی افزایش به عمل آمد که ماهانه 5000 دلار حقوق دریافت میکند.
بیشترین حقوقی که دیگران دریافت میکنند کمتر از 2300 دلار است که از بودجه شورای عالی صلح پرداخت میشود. اگر از منبع دیگری به کسانی پولهای اضافی پرداخت شود، موضوعی جداگانه است و ارتباطی با شورای عالی صلح ندارد.
گنج پنهان!
اکنون معاون سابق دفتر رئیس جمهور افغانستان در مصاحبه با «نیویورکتایمز» پرده از پرداخت میلیونها دلاری برداشته که در چند سال گذشته از طرف سازمان اطلاعات آمریکا «سیا» به دفتر حامد کرزی پرداخت شده است.
وی گفته است که اعضای دفتر رئیس جمهور افغانستان این پولها را به شوخی «گنج پنهان» میخوانند. حامد کرزی تأیید کرده است که چنین پولهایی را توسط «دولت آمریکا» دریافت کرده که برای هزینههای «عملیاتی» «اجاره منزل» به مصرف رسیده است. هزینههای عملیاتی میتواند پرداخت پول به آن دسته از مخالفان مسلح دولت را دربر بگیرد که با دولت معامله میکنند. بدون شک این گونه هزینهها سپس به مرجع کمککننده گزارش داده میشود.
مورد دیگر مصرف این گنج پنهان پرداخت به کسانی چون «دوستم» و دیگران است تا «خانههای رویایی» خود را بر ویرانههای این کشور خراب شده بنا کنند.
توزیع پول به مخالفان مسلح
آمریکاییها قدم به قدم پا در جای پای روسها در افغانستان میگذارند. دولت کمونیستی یک بخش ویژه در چهارچوب «خاد- سازمان اطلاعات» برای ارتباط با مجاهدین داشت تا با کسانی که از جنگ دست میکشیدند، پرتکل امضا کند. فرماندهان پرتکلی مجاهدین از مزایای ماهانه مالی برخوردار میشدند. در آن زمان هم الزامی نبود تا این فرمانده به دولت بپیوندد، آنان در صف مجاهدین به دستور خاد عمل میکردند و نامهای آنان نیز افشا نمیشد.
امروز این پولها زیر نام شورای عالی صلح اما از طرف دفتر رئیس جمهور به همین گونه افراد توزیع میشود. عدهای نامشخص از افرادی که پول به آنها توزیع میشود از اعضای طالبان یا حزب اسلامی بوده که در «کویته»، «پیشاور» و «کراچی» سکونت دارند و شامل این لیست هستند.
طالبان در پاکستان از این که بعضی از افراد فقیر این گروه، وضع اقتصادی آنان به صورت ناگهانی دستخوش تغییر شده است، ابراز شگفتی میکنند. چگونه کسی که تا دیروز توان پرداخت اجاره یک خانه محقر را نداشت، ناگهان این امکان را به دست میآورد تا در یک محله اعیاننشین خانه اجاره کند.
چند روز قبل در بعضی از سایتهای خبری مقالهای در مورد «قطبالدین هلال» هم منتشر شد که در آن گفته شده بود هلال از جمله کسانی است که به دولت کابل تسلیم شده و از طرف شورای عالی صلح حقوق مخفی دریافت میکند.
هلال پیش از این در نشریه «شهادت» ارگان نشراتی حزب اسلامی در پیشاور این اتهام را که وی به عنوان وزیر مشاور در دولت کابل ایفای وظیفه میکند رد کرد و گفت که هنوز هم به «حکمتیار» رهبر حزب اسلامی وفادار است. اما دفتر حزب اسلامی در پیشاور میگوید که قطبالدین هلال هدفی را که به خاطرش به کابل فرستاده شده بود و آن ایجاد اتحاد میان جناحهای مختلف حزب در کابل بود کنار نهاده و برنامه دیگری را روی دست گرفته است که هیچ ارتباطی با حزب اسلامی ندارد، وی اکنون برنامه حامد کرزی را به پیش میبرد.
یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود، میگوید که «ملاآغا جان معتصم» و هلال هر 2 نفر وظایف مشابهی دارند، معتصم و هلال افراد مورد تأیید خود در داخل گروهشان را به شورای عالی صلح معرفی میکنند تا وارد پروسه ادغام مجدد شوند، با این تفاوت که نامهای افرادی از طالبان که شامل چنین پرتکل هستند، مخفی نگهداشته میشود همانگونه که از افراد پرتکلی در صف مجاهدین در دوران جهاد نیز حتی تا امروز نامی برده نشد.
هدف از این کار مشخص است؛ تغییر وضع اقتصادی و به تبع آن شرایط زندگی بهتر برای عدهای میتواند مشوقی برای دیگران باشد تا با شورای عالی صلح در تماس شوند. نتیجه این کار میتواند انتقال فساد اداری از دولت کابل به صف طالبان باشد و آمریکا هم چنین میخواهد.
از نظر آمریکا، تغییر در شیوه زندگی و عادت کردن به زندگی مرفه میتواند طالبان را از رفتن به میدان جنگ بازدارد. جنگجویان طالب در سطوح پایین هم که میبینند رهبران و افراد ردههای بالایی این گروه، خود به زندگی راحت رو آوردهاند، تمایل برای رفتن به میدان جنگ را از دست میدهند و نمیخواهند جان خود را به دستور چنین اشخاص از دست بدهند.
آیا این تاکتیک مؤثر است؟
آمریکا در طول 11 سال گذشته به این نکته پی برده که دلیل اصلی حمایت و اطاعت ردههای پایین طالبان از رهبران آنان این است که ردههای پایین به رهبران و ردههای بالایی خود اعتماد دارند و همین مسئله موجب شده که طالبان برعکس سایر گروههای سیاسی افغان دچار انشعاب و 2 دستگی نشود.
رهبران طالبان مانند افراد عادی زندگی میکنند و فرماندهان آنان خود به میدان نبرد حاضر میشوند و در صف اول جنگ قرار میگیرند. به همین دلیل آمار تلفات فرماندهان در میان طالبان فوقالعاده بالاست. افرادی چون «ملا دادالله»، «اخترمحمد عثمانی»، «محمدحسین مستسعد» رئیس آکادمی علوم در زمان حاکمیت طالبان و دهها تن دیگر از رهبران طراز اول آنان در میدان جنگ کشته شدهاند، کسانی چون «ملاعبیدالله» وزیر دفاع و «استاد یاسر» در زندان پاکستان توسط پاکستانیها به قتل رسیدند و صدها تن از آنان از جمله شخص شماره 2 این گروه یعنی «ملا عبدالغنی برادر» در زندانهای پاکستان بسر میبرند. رمز اصلی وحدت طالبان در همین نکته نهفته است.
تاکتیک پرداخت پول در مورد حزب اسلامی افغانستان مؤثر ثابت شد به این معنی که تعداد زیادی از اعضای برجسته این حزب با استفاده از این تاکتیک شورای عالی صلح، اکنون در کابل بسر میبرند و در میان اعضای مهم این حزب که در پیشاور بسر میبرند، عدهای به صورت مخفی ماهانه حقوق دریافت می دارند.
2 سال قبل تعدادی از نمایندگان حزب اسلامی از اروپا و آمریکا به کابل آمدند تا در مورد شرایط حکمتیار برای صلح با دولت کابل مذاکره کنند. حداقل یکی از این نمایندگان درخواستی برای دریافت یک قطعه زمین همراه با مشخصات پسر خود برای انتصاب در یک پست خوب به ریاست جمهوری تحویل داد.
در مورد طالبان تاکنون مؤثریت این پروسه مشخص نیست. از رهبران مهم این تحریک فقط معتصم آغا صف طالبان را ترک کرده اما وی نیز تاکنون هیچ حرفی علیه رهبری طالبان به زبان نیاورده است. معتصم ادامه حضور نیروهای خارجی را موجب ادامه جنگ در کشور میداند و خواهان خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان است.
قدرتمندترین وزنه در میان طالبان، عاملان انتحاری هستند که ستون فقرات جنگ این گروه علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان را تشکیل میدهند. گروهی که نمیتوان آنها را با پول خرید اما کسانی که پول دریافت میکنند، به فکر زندگی خود و خانواده خود هستند. این گروه به جنگ نمیروند تا پیوستن آنان را به روند صلح تاثیرگذار دانست. بنابراین مؤثریت این پروسه در میان طالبان با پرسشهای بسیاری روبرو است که شاید گذشت زمان به آن پاسخ دهد.
در مورد حزب اسلامی هم موضع افراد از نظر وفاداری مشخص نیست. افرادی چون «ارغندیوال»، «سباوون» و یا اخیراً قطبالدین هلال به کابل آمدهاند اما هیچکدام به صورت رسمی جدایی خود از حکمتیار را اعلام نکردهاند. به قول «غیرت بهیر» رئیس بخش سیاسی حزب اسلامی، حکمتیار قطبالدین هلال را برای ایجاد اتحاد میان «برادران کابل» به کابل فرستاده است تا موضع همه را در مورد انتخابات با هم هماهنگ کند.
Sorry. No data so far.