دوشنبه 06 می 13 | 12:21

فلسطین و بالفورهای عربی

سعید ساسانیان

اگر در 1917 تلاش انگلستان این بود که دولت یهودی‌ای در سرزمین فلسطین ایجاد کند، حالا برخی دولت‌های عرب سازش‌کار به این نتیجه رسیده‌اند که باید دولت فلسطینی را در سرزمین اسرائیل ایجاد کنند! اگر دغدغه «بالفور غربی» تشکیل اسرائیل در فلسطین بود، دغدغه «بالفور عربی» تشکیل فلسطین در اسرائیل شده است، دغدغه‌ای که به هیچ وجه اصیل نیست.


تریبون مستضعفین-سعید ساسانیان

Palestine

1- «بسیار خوش‌وقتم که از طرف حکومت اعلی حضرت پادشاه بریتانیا، اعلامیه زیر را مبنی بر موافقت با خواست صهیونیست‌ها که به‌وسله کابینه تصویب شده است، به اطلاع‌تان برسانم. حکومت اعلی‌حضرت تاسیس کانون ملی یهودیان را در فلسطین با نظر مساعد تلقی می‌کند و برای رسیدن به این هدف، مساعی حسنه خود را به کار خواهد برد»

جملات فوق، قسمتی از نامه‌ی «آرتور جیمز بالفور» وزیر خارجه وقت انگلیس به «لرد روچیلد» رئیس فدراسیون صهیونیست انگلستان است که به اعلامیه بالفور معروف شده است. انگلستان بر اساس این نامه زمینه شکل‌گیری دولت یهودی در سرزمین فلسطینی را فراهم ساخت. اگرچه عدم پای‌بندی دقیق صهیونیست‌ها به مفاد و شروط بالفور موجب شد تا تنش‌هایی میان گروه‌های صهیونیست و انگلیس شکل بگیرد اما اصلی‌ترین مبنا برای آغاز زمینه شکل‌گیری اسرائیل در فلسطین و موج عظیم‌تر مهاجرت‌های یهودیان به این کشورِ تحت قیمومیت انگلیس، همین اعلامیه بالفور است.

داستان غم بار فلسطین کمی قبل از اعلامیه بالفور آغاز شد و سرانجام در 1948 سازمان ملل، «کشور اسرائیل» را به رسمیت شناخت و فلسطین کوچک شد. اما این داستان غم‌بار که سرشار از خیانت‌ دولت‌های عربی منطقه است، با گذشت نزدیک به یک قرن از اعلامیه بالفور، دچار برخی تغییرات شده است.

2- در طرح‌های متنوع و متعددی که به عنوان صلح اعراب و اسرائیل طی سال‌های گذشته مطرح شده است، طرح اخیر که از سوی هیئت وزارتی اتحادیه عرب مطرح شده است، شاید ننگین‌ترین آن‌ها به لحاظ میزان امتیازاتی باشد که به رژیم صهونیستی داده می‌شود. این طرح که ادامه طرح 2002 عربستان سعودی است، دچار برخی اصلاحات شده است تا احتمال پذیرش آن از سوی اسرائیل افزایش یابد. در طرح ننگین صلح 2002 عربستان که مورد موافقت اتحادیه عرب قرار گرفت، بر عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌های اشغال شده در 1967 شامل بلندی‌های جولان و بیت‌المقدس شرقی و پذیرش تشکیل یک دولت فلسطینی به پایتختی بیت‌المقدس شرقی و هم‌چنین یافتن راه‌حلی برای بازگشت آوارگان فلسطینی تاکید شده بود. از سوی دیگر و در عوض پذیرش این شروط از سوی رژیم صهونیستی، کشورهای اتحادیه عرب به نزاع! خود با اسرائیل پایان داده و مناسبات عادی میان آن‌ها و این رژیم برقرار می‌شد. اما در نشست اخیر هیئت وزارتی اتحادیه عرب در آمریکا هیچ نشانی از موارد فوق نیست، نه از قدس سخنی به میان آمده و نه از مساله آوارگان فلسطینی، حتی در خصوص بازگشت به مرزهای قبل از 1967 نیز بناست برخی امتیازات به اسرائیل داده شود مانند این‌که اسرائیلی‌ها از مرزهای 1967 عقب نشینی کنند اما طبق آن‌چه رسانه‌های اسرائیلی گفته‌اند، شهرک‌های‌شان باقی بماند!

هر دو طرح 2002 عربستان و 2013 قطر، در یک چارچوب قرار دارند و در مقابل گفتمان مقاومت جای گرفته‌اند. اما طرح اخیر قطر بسیار سازش‌کارانه است.

3- اگر در 1917 تلاش انگلستان این بود که دولت یهودی‌ای در سرزمین فلسطین ایجاد کند، حالا برخی دولت‌های عرب سازش‌کار به این نتیجه رسیده‌اند که باید دولت فلسطینی را در سرزمین اسرائیل ایجاد کنند! اگر دغدغه «بالفور غربی» تشکیل اسرائیل در فلسطین بود، دغدغه «بالفور عربی» تشکیل فلسطین در اسرائیل شده است، دغدغه‌ای که به هیچ وجه اصیل نیست. میان این دو بالفور یک تفاوت عمده وجود دارد: برای بالفور غربی، آن‌چه که اصل بود، ساختن چیزی بود که برای آن تلاش می‌کرد یعنی اسرائیل اما برای بالفور عربی، این‌گونه نیست. بالفور عربی می‌کوشد تا به زعم خود دولت فلسطین را از هر راهی که شده ولو بسیار سازش‌کارانه بسازد تا به اسرائیل برسد و روابط علنی دیپلماتیک با آن را سریع‌تر برقرار سازد! این یعنی مقصد هر دو بالفور غربی و عربی یکی است: اسرائیل! ولی روش‌های رسیدن به آن متفاوت است.

بالفورهای عربی نمی‌توانند بدون حل کردن مسئله فلسطین به اسرائیل برسند چرا که هرگونه ارتباط علنی و دیپلماتیک میان آن‌ها با مخالفت‌های گسترده مواجه خواهد شد. لذا سعی می‌کنند در طرح‌های متنوع صلح، به دروغ نشان دهند که برای‌شان فلسطین هم مهم است، دروغی که کسی آن را باور نمی‌کند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.