چهارشنبه 08 سپتامبر 10 | 11:41

قیام خونین 17 شهریور و پیامدهای آن

17 شهریور 1357 جدایی میان ملت و حكومت را عمیق تر كرد و امكان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت.


شهریور 1357 جدایی میان ملت و حكومت را عمیق تر كرد و امكان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فرا گیر شد…

مقدمه:
شروع نهضت امام خمینی(ره) و مبارزات بی بدیلش در آغاز دهه ی چهل و قیام 15 خرداد،اسلام سیاسی را در سطحی گسترده رویاروی رژیم قرار داد. تلاش های فكری و سیاسی حضرت امام(ره) به عنوان رهبر نهضت با توجه به گستره وسیع هواداران اسلام انقلابی در میان روشنفكران دینی،سرانجام در میان مجموعه مخالفان سیاسی رژیم،جایگاه استوار و خدشه ناپذیر آن را تثبیت كرد و به عنوان خمیر مایه فكری انقلاب توانست همه جریان های موجود را باخود همراه ساخته یا به حاشیه براند. اما این نهضت به جرقه ای نیاز داشت كه در هفده دی 1356 افروخته شد و انقلاب را در شكل تازه ای كه عبارت از رویارویی آشكار و مستقیم با رژیم پهلوی بود به حركت در آورد و فضای نسبتا مساعد سیاسی سال های پس از 1355 نهضت را سرعت و شتاب بیشتری بخشید، كه طبیعتا واكنش دولت، سركوب خونین و قهرآمیز همه خیزش های انقلابی در تمامی مناطق كشور بود.
یكی از مقاطع حساس مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی، قیام 17 شهریور 1357 می باشد كه در این نوشتار به بررسی قیام و آثار آن خواهیم پرداخت.

در پی سیاست سركوب خونین در اواخر بهار تا اواسط تابستان سال 1357 از شدت و گستره اعتراضات و فعالیت های مخالفان رژیم تا حد زیادی كاسته شد و در تیر ماه همان سال، اوضاع كشور كاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی و مفسران سیاسی رژیم به این جمع بندی دست یافتند كه شاه پس از یك رشته در گیری با شورشیان و سركوب مخالفان از دی ماه 1356تا خرداد ماه 1357، اكنون ابتكار عمل را به دست گرفته و كاملا بر اوضاع مسلط است و اكنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی كند. شاه در این دوران در یك مصاحبه تشریح كرد كه “هیچ قدرتی توان كنار نهادن مرا نخواهد داشت. چه 700 هزار تن نیروی از من پشتیبانی می كنند، همه كارگران و اكثریت مردم پشت سرم هستند و من قدرتمندم.”

اما شهریور ماه سال 1357 كه مصادف با ماه رمضان بود. در شب های این ماه مبارك، در اكثر مجالس مذهبی ومساجد از اسارت و خفقان و نبودن آزادی و توهین رژیم به مقدسات ملت ایران صحبت می شد و مردم اعتراض خود را در قالب راه پیمایی نشان می دادند. در شب های هفتم،هشتم و نهم شهریور ماه به هنگام تظاهرات بین مردم و عوامل رژیم درگیری به وجود آمد. این درگیری منجر به كشته و زخمی شدن تعدادی از هم وطنان در میدان ژاله شد. یكی از شاهدان عینی واقعه شب های ماه رمضان در این باره چنین می گوید “مردان و زنان، در میدان ژاله تا انتهای خیابان ژاله جمع شده بودند و آقای علامه نوری سخنرانی می كردند. بعد از گذشت چند شب، گاردی ها از قبل در میدان ژاله خاك اره و بنزین ریخته بودند تا بدین وسیله مانع هرگونه تظاهراتی شودند، بعد از اتمام سخن رانی، در حدود ساعت دوازده ونیم و به هنگام بلند شدن مردم، یكدفعه كبریت كشیدند و خیابان آتش گرفت. در آن شب به طرف مردم تیراندازی شد و مردم در كوچه های اطراف پراكنده شدند.”

لذا می توان بیان داشت نطفه ی روز خونین 17شهریور،در شب های ماه رمضان و بعد از روی كار آمدن دولت به اصطلاح آشتی ملی شریف امامی ـ در پنجم شهریور ـ بسته شد. روز سیزدهم شهریور ماه كه مصادف با عید فطر بود دولت اجازه داد، مردم در سراسر كشور برای برپایی نماز عید فطر گرد هم آیند. نماز عید در چند نقطه تهران از جمله در میدان ژاله به امامت علامه یحیی نوری خوانده شد و بعد از اتمام نماز،مردم درحالی كه پیراهن های خونین شهدای شب های قبل را بر سر چوب زده بودند در مسیر خیابان شهباز به راه پیمایی پرداختند. با برگزاری نماز عید فطر در سایر مناطق تهران، راه پیمایی عظیمی انجام گرفت.

اهمیت تظاهرات و حضور مردم در این راه پیمایی گسترده، از دید مفسران خارجی پنهان نماند. خبر گزاری آسو شیتد پرس درچهارده شهریور در تلكس خبری خود،تفسیری از جورج كرایسكی آورد و نوشت” شاه ایران با یك انقلاب گسترده عمومی كه شدیدترین تهدید برای سلطنت وی است، مواجه شده است،بیشتر ناظران معتقدند كه شاه 58 ساله،تاج و تخت خود را حفظ خواهد كرد؛ اما به قیمتی گزاف. دوستان و دشمنان شاه همه عقیده دارند كه اعتراضات عمومی روز افزون در هفت ماه گذشته، محمدرضا شاه پهلوی را به طرف دیواری رانده است كه فقط دو مجرای خروج دارد: تفویض اساسی قدرت به مردم و یا دیكتاتوری شدیدترازآن چه كه منتقدانش تا به حال به وی نسبت داده اند.

اما روزهای چهاردهم و پانزدهم نیز تهران شاهد راه پیمایی و تظاهرات مردم علیه رژیم بود. روز پانزدهم دو اقدام مهم از سوی رژیم صورت پذرفت. یكی منع تشكیل اجتماعات و غیرقانونی اعلام شدن راه پیمایی ها از سوی دولت و دیگری، طرح مذهبی جلوه دادن رژیم و ایجاد اختلاف میان روحانیون بود كه از سوی ساواك به شاه پیشنهاد شد. لیكن درروز شانزدهم شهریور ماه به رغم تلاش ساواك و ممنوعیت راهییمایی از جانب دولت،مردم تظاهرات باشكوهی برگزار كردند. راه پیمایی و تعطیلی عمومی روز 16 شهریور همان طور كه شهید باهنر در خطبه های نماز عید در قیطریه بیان داشته بود به علت گرامی داشت یادشهدای خیابان ژاله ی تهران كه در درگیری های شب های ماه رمضان به شهادت رسیده بودند، انجام پذیرفت. در طول مسیر راه پیمایی كه از قیطریه شروع و به میدان آزادی ختم شد مردم شعارهایی همچون “مرگ بر این سلطنت پهلوی ” ، ما پیرو قرآنیم ، ما شاه نمی خواهیم “،سكوت هر مسلمان ،خیانت است به قرآن ” بر زبان ها جاری بود؛ به طوری كه ساواك درباره ی تظاهرات 16 شهریور گزارش داده است”قشریون مذهبی و گروه های بر انداز مذهبی، بدون توجه به اعلامیه منع تظاهرات و بدون مجوز از طرف دولت پس از گذشتن از خیابان شاهرضا به طرف میدان شهیادحركت و با این تظاهرات مقاصد باطنی خود را بیشتر نمایان كردند و شعارها و مطالبی را مطرح ساختند كه مغایر با اساس و بنیادهای سیاسی،اجتماعی و نظام موجود در كشور بود. گروه های مذكور، در تظاهرات مذكور با وقاحت هرچه تمام تر، به تمام مقدسات ملی و میهنی حمله كردند.”

به دنبال تظاهرات گسترده ی روز پنج شنبه شانزدهم شهریور ماه و دعوت مردم به برگزاری تظاهرات در روز جمعه هفدهم شهریور ماه، انقلاب وارد یكی دیگر از برهه های حساس خود شد. پایداری و استقامت ملت ایران به خصوص در راه پیمایی روز شانزدهم شهریور ماه رژیم را با چالشی جدی مواجه ساخت؛ به طوری كه در اولین ساعات روز جمعه هفدهم شهریور ماه ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیوی تهران و حومه اعلام حكومت نظامی كرد. به موجب این اعلامیه علاوه بر تهران در یازده شهر دیگر كشور به مدت 6ماه حكومت نظامی اعلام شد. مردم تهران كه از حكومت نظامی اطلاعی نداشتند پیش از ساعت 6صبح، سیل اسا روی به خیابان ها آوردند. مركز تجمع آنان میدان ژاله بود و طبق برنامه قبلی خود را برای رساندن به میدان ژاله كه آن روزها به دلیل شهادت تعداد زیادی از مردم به میدان شهدا تغییر نام داده بود آماده كردند. همین كه مردم به خیابان های اطراف میدان رسیدند ناگهان با دیدن تانك ها و زره پوش های نظامی رژیم غافلگیر شدند. سرانجام ماموران رژیم پس از چند بار اخطار به متظاهرین حدود ساعت 9 صبح از زمین و هوا به قتل عام مردم پرداختند. وحشی گری نیروهای نظامی رژیم ساعت ها ادامه داشت و در اطراف میدان پیكر شهیدان و مجروحانی بود كه در صحنه نا برابر همچنان باقی مانده و خون هایی كه هر گوشه ای از میدان را گلگون كرده بود.

حضرت امام روز هجدهم شهریور ماه با ارسال پیامی به ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت، كشتار وحشیانه را محكوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام داشتند. اما این واقعه خونین دارای پیامدهایی نیز بود كه اینك به آنها خواهیم پرداخت.

1ـ تردید و تزلزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت:
به دنبال كشتار 17شهریور اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد. چرا كه شیوه های موسوم اعم از سركوب و سازش در عمل شكست خورده بود، اجرای طرح حكومت نظامی كه بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواك، بهترین سیاست ممكن جهت برقراری امنیت تلقی می شد، نتیجه عكس بخشید. و لذا شاه برای یافتن یك راه حل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی كشور با صاحب نظران امور ایران و كارشناسان داخلی ،رایزنی نمود. حاصل این گفت و گوها شاه را به این نتیجه رساند كه ریشه همه نارضایتی ها در توسعه فساد و سوء استفاده های كلان مادی نهفته است. اما وضعیت كشور به حدی آشفته بود كه رژیم سخت سر در گم شده بود و سرانجام آمریكا با پیام شفاهی برانسكی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در آمریكا ـ شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت كه نتیجه آن تشكیل كابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود.

2ـ تزلزل ارتش:
حوادث 17شهریورو ادامه حكومت نظامی،انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت.استقرار طولانی مدت ارتش در میدان هاومراكز مهم شهر كه می بایست همانند نیروهای انتظامی با انقلابیون مقابله كند،از كارآمدی ارتش و توان آن كاست.چرا كه ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از كشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود.اما اكنون ارتش می بایست تحت فرمان فرمانداری های نظامی شورای امنیت استان عمل كند كه خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراكز قدرت در نحوه و اجرای فرامین حكومت نظامی اختلاف نظر می یافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی كه شكاف عمیقی میان كادر فرماندهی با نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایش های سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت موضع ارتش را به عنوان سركوبگر مخالفان سخت تضعیف می كرد.
امام خمینی (ره) یك روز پس از 17 شهریور در اعلامیه ای در نجف خطاب به ملت ایران، شاه را دستوردهنده ی اعلان حكومت نظامی و مسئول كشتار مردم دانست و به ارتشیان هشدار دادند در كنار مردم قرار گیرند و از همین زمان باتلاش رهبران محلی انقلاب، بسیاری از ارتشیان به ملت پیوستند.

3ـ گسترش اعتصابات و تضعیف روز افزون دولت:
از مهم ترین پیامدهای 17شهریور توسعه اعتصابات به شكلی فراگیر در سراسر كشور بود كه ضربه ای مهلك بر پیكره اقتصادی و نیز حیات رژیم وارد آورد.مهم ترین ویژگی دوره تازه اعتصابات كه در اندك زمانی پس ازكشتار 17شهریور آغاز شدماهیت كاملا سیاسی آن بود كه با هدف از پا در آمدن رژیم و فلج ساختن آن صورت می پذیرفت. با توسعه ی اعتصابات، آثار ضعف و دوگانگی در مجموعه نظام سیاسی آشكارا چهره نمود و رژیم را در مانده ساخت. زیرا در همان حال صاحبان سرمایه سخت به هراس افتاده بودند و از هرگونه سرمایه گذاری جدید به شدت ترس د اشته و خوداری می كردند. در نتیجه ی بحران بیكاری رو به افزایش نهاد، فرار سرمایه ها و خروج ذخایر ارزی تشدید گردید و رژِیم در سراشیبی سقوط قرار گرفت.

4ـ تحكیم بخشیدن رهبری حضرت امام(ره) :
شریف امامی درآغاز تصدی نخست وزیری و درباره برنامه ها و سیاست های دولت آشتی ملی در مورد بازگشت امام خمینی(ره) اعلام كرده بود كه بازگشت ایشان به كشور بلامانع است.(7) و از اعزام هیاتی به منظور مذاكره و بازگشت ایشان به نجف خبر داد. اما حضرت امام در همان روز اول نخست وزیری شریف امامی را “نیرنگ شیطانی شاه” خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیون را “وعده ی پوچ و فریبكارانه ” دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق كرد. (8) با وقوع حادثه 17شهریور، حضرت امام، مسئول كشتار مستقیم مردم را شاه دانست و خواستار انهدام رژیم پهلوی شد. با شكست دولت آشتی ملی در پیشبرد سیاست های خود و ناكامی در جلب همكاری و مشاركت نیروهای سیاسی و مذهبی مخالف، رژیم را به اخراج حضرت امام از نجف متقاعد ساخت تا ایشان را هر چه بیشتر در انزوا و تنگنا قرار دهد. لذا با تبانی و همكاری دولت های ایران و عراق، ماموران امنیتی حكومت بعث، منزل حضرت امام را به محاصره گرفتند.این فشار كه به منظور سكوت اجباری امام صورت گرفت نتیجه معكوس داد. حضرت امام كه حاضر به تمكین از سیاست های دولت عراق نشده بود عازم پاریس گردید و این سیاست شاه كه تصور می كرد بدین وسیله خطر مبارزه انقلابی حضرت امام (ره) را رفع كرده است در حقیقت یك خطای استراژیك محسوب شد،زیرا با عزیمت امام به پاریس، وی در مواجه مستقیم با محافل خبری و سیاسی جهان قرار گرفت و توانست در سطحی گسترده تر، آرمان ها و مواضع انقلاب را برای تمام جهانیان باز گو كند. این مسائل موجب شد تا تمامی نیروهای ملی و مذهبی چاره ای جز پیوستن به صفوف انقلاب تحت زعامت حضرت امام را نداشته باشند و این معنایی جز رهبری بلا منازغ و بی همتای حضرت امام نبود.

5- تعمیق شكاف بین مردم و حكومت پهلوی :
17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حكومت را عمیق تر كرد و امكان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فرا گیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شكلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.

6- تشدید سر در گمی آمریكا در برابر مسائل ایران :
هم زمان با بحرانی شدن اوضاع و واقعه 17 شهریور، روسای جمهور مصر، اسرائیل و آمریكا روز 19 شهریور با شاه گفت و گو كردند. شاه در گفت و گو با كارتر واقعه 17 شهریور را یك طرح شیطانی از سوی كسانی دانست كه از برنامه ایجاد فضای باز سازی كشور بهره مند شده و از آزادی های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده كردند. او خواستار ادامه حمایت های آمریكا شد و هشدار داد در غیر این صورت دشمنانش او را غافلگیر ساخته و بر وی پیشی خواهند جست. (9) كارتر نیز در پاسخ به در خواست های شاه او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت و حمایت صریح خود را از اقدامات سركوب گرانه شاه اعلام كرد.دو روز پس از حادثه 17 شهریور اردشیر زاهدی – سفیر ایران در آمریكا – با وارن كریستوفر – معاون وزارت امور خارجه آمریكا – در واشنگتن دیدار نمود. كریستوفر ضمن تاكید بر حمایت دولت آمریكا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حكومت نظامی شد. اما زاهدی اعلام كرد، كمونیست های سازمان یافته تظاهرات را ترتیب می دهند و دولت آمریكا همراه با نیروهای اپوزیسیون توطئه براندازی شاه را تدارك دیده است. كریستوفر این اتهام را ناروا خواند و اظهار داشت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهم ترین عامل بروز و گسترش شورش هاست. به هر حال، حقیقت این است كه تا وقوع حادثه 17 شهریور هیچ یك از سران كاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران كننده نمی دانستند. آنان با اظهار نظرهای سطحی و خوشبینانه درباره توانا یی تردید ناپذیر شاه در كنترل اوضاع كشور و خاورمیانه به حمایت خود ادامه می دادند.

در واقع می توان گفت واقعه 17 شهریور نخستین زنگ خطر را برای زمامداران آمریكا به صدا در آورد. از همین زمان گروهی از سران آمریكا به بررسی دقیق تر و بازنگری كارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند كه ماحصل این بررسی ها چیزی جز سردرگمی هر چه بیشتر آمریكا در امور ایران نبود كه با توصیه های ضد و نقیض به شاه همراه می شد و در نتیجه مسیر انقلاب را هر چه بیشتر هموار می ساخت.

نتیجه گیری:
بی تردید، قیام 17شهریور را می توان به عنوان یكی از نقاط عطف مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی دانست. ابعاد عظیم كشتار و سركوب مردم بی گناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران آن ها در حركت خود مصمم تر گردند و در این بین رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) نقشی به سزا داشت. حمایت های سران به اصطلاح دموكرات آمریكا از رژیم پهلوی در سركوب مبارزین نیز باعث گردید تا ادعاهای به اصطلاح حقوق بشری و دموكراتیك آن ها در بین مردم رنگ ببازد و ماهیت اصلی آنان برای مردم ایران هرچه بیشتر نمایان گردد. در مجموع باید گفت قیام خونین 17 شهریور عاملی موثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به شمار می رود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.