«محمدعلي شعباني» روز 19خرداد سال 83 در مسابقه صبح بخير ايران بعد از خبر بامدادي ساعت 7 صبح كه مجري آن رضا رشيدپور بود، شركت كرده و مبلغ يك ميليون و پانصدهزار تومان برنده شد ولي براي دريافت آن دچار مشكل شد تا اين كه پس از طي مشكلات فراوان و هزينه كردن 500 هزار تومان توانست جايزه خود را از صداوسيما بگيرد.
شعباني در رابطه با مسيري كه براي دريافت اين جايزه طي كرده، گفت: به گفته مجري قرار بود جايزه به آدرس شركت كننده ارسال شود، بعد از چند بار نامه نگاري در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني (ره) يكي از مجريان برنامه فوق (توكلي) را ديدم و موضوع را با او هم درجريان گذاشتم اما گفت ربطي به من ندارد و مساله را فراموش كن. تا اينكه يك روز به سازمان صداوسيما مراجعه كردم و در حراست سازمان شكايتي تنظيم كرده و مسئول حراست سازمان قول مساعد براي همكاري به من داد اما باز هم خبري نشد.
وي ادامه داد: در روزنامههاي ايران، جام جم و هفته نامه پرتو سخن هم اين مطلب را انعكاس دادم، اما باز هم خبري نشد. در ادامه به ديوان عدالت اداري مراجعه و شكايت كردم. بعد از چند بار مراجعه قرار شد پيگيري شود تا اينكه بعد از يك سال حكمي آمد كه طبق قانون در صلاحيت ديوان نيست.
وي اظهارداشت: به دادسراي عمومي و انقلاب تهران مراجعه كردم و دادستان دادسراي كاركنان دولت ضمن استقبال گفتند به دادگاه شهيد بهشتي مراجعه كن، سازمان در محدوده آنجاست با مراجعه دادگاه و تمبر زدن دادخواست متوجه شدم خيابان جام جم در محدوده دادگاه شهيد صدر است، به آنجا مراجعه كردم. معاون دادستان و مسئول رايانه دادگاه ضمن استقبال و آرزوي موفقيت پرونده به شعبه ارجاع شد و مسئول دفتر رئيس دادگاه گفت چون مبلغ زير ميليون است، بايد بروي شوراي حل اختلاف ولي چون من ميدانستم شورا نميتواند عليه سازمان حكم بدهد، منتظر ماندم و رئيس دادگاه آمد و حرف بنده را تائيد كرد و قرار شد 4 ماه آينده جلسه تشكيل و احضاريه ارسال شود.
شعباني ادامه داد: تا زمان تشكيل دادگاه، چند بار از سازمان تماس گرفتند و خواستار رضايت دادن من شدند، ابتدا مدير كل حقوقي سازمان ( موسوي) سپس چند نفر از حقوق دانان (امور دعاوي سازمان) تماس گرفتند. آقاي موسوي گفت با رئيس شبكه اول مكاتبه كرديم و ايشان ضمن رد خواسته شما گفتند چون ما از پشتكار و جنم يك كاشاني خوشمان آمده جايزه شما را با كسر ماليات پرداخت ميكنيم! من گفتم من صدقه نميخواهم، اگر دادگاه حق را به من داد؛ ميگيرم. سايرين كه تماس گرفتند خواستار مراجعه حضوري من به سازمان شدند تا مساله رفع شود. بالاخره روز دادگاه فرا رسيد و نماينده سازمان با تاخير آمد و نامهاي به همراه داشت. متن نامه به اين شرح بود كه مسابقات با اسپانسرهاست و ربطي به سازمان ندارد و هيچ سندي مربوط به برنده شدن ايشان موجود نيست و تكذيب كردند. رئيس دادگاه گفت: چرا مساله را عوض ميكنيد؟ مردم درخواستي ندارند. شما مسابقه نگذاريد، ولي وقتي مسابقه برگزار ميكنيد، بايد جايزه آن را بدهيد. به من گفت شما شاهد داريد و من اسم دو تن را اعلام كردم و جلسه ختم شد. بالاخره حكم به نفع من صادر شد و من به سازمان مراجعه كردم و سه روز در تهران بودم و صبح تا ساعت 20 آنجا بودم تا توانستم حقم را بگيرم. قاضي پس از تأييد چك گفتند بايد از مقاومت و پشتكار شما تقدير و تشكر كرد.
وي با بيان اين كه من براي اين جايزه 500 هزار تومان هزينه كردم، درباره دلايل اصرارش در دريافت اين جايزه گفت: اول اينكه عدالت اجرا شود، دوم اينكه اين درس عبرتي شود تا كسي ديگر به اين دام نيفتد. چون در تماسهايي كه براي پيگيري جايزه قبل از طرح شكايت داشتم، مسئولان ميگفتند مسابقهها براي جذب مخاطب است و برو خدا را شكر كن كه اسمت را از تلويزيون اعلام كرديم، كساني هستند كه مسابقه شركت كردند و جايزه نگرفتند.
Sorry. No data so far.