تریبون مستضعفین- روحالله رشیدی
«بازار»یها به میمنت ورود چهرهی مطلوب و محبوب خود به میدان، سیگنالهای مثبت دادند به ملت و یک نَمه از کَرم خود را نمایان کردند تا ملت بداند که اگر با آنها راه بیاید، خوش بحالش خواهد شد و از این فلاکتی که درش گرفتار آمده خلاص.
«بازار» به صراحت و آشکاری تمام و البته با فریاد، نشان داد که کسانی که او را در به وجود آمدن شرایط موجود اقتصادی کشور، بیتقصیر میدانند، یا از جنس «بازار»ند و یا اینکه نصیبی از شعور نبردهاند!
این «بازار»ی که به راحتی آب خوردن و با یک تفاهم کوچه بازاری، میتواند قیمت ارز را پایین بیاورد، همان بازاری است که با جفت پا رفته است توی شکم حاکمیت و مدام داد میزند که دولت عرضهی مدیریت ندارد. و این تئوری را به قدری تکرار کرده و جا انداخته که هر کس در صحت آن تردید کند و یا احیاناً بخواهد پرسشی در باب چیستی این بیعرضگی بکند، همگان در «عقل» او شک میکنند.
بازار با حاتمبخشی خود، دو پیام همزمان به ملت داد؛ پیام اول حاوی «تطمیع» و پیام دوم متضمن «تهدید» بود! «تطمیع» که اصولاً سیرهی مستمر بازارگرایان بوده از قدیم؛ «تهدید» را اما خیلیها جدی نگرفتهاند گویا. دیگر واضحتر از این چگونه میتوان ملت را تهدید به تداوم «بیثباتی» موجود در بخشی از اقتصاد در صورت ناهمراهیشان با بازارگرایان کرد؟!
آنها خود میگویند که لااقل رفع بخشی از ناملایمات در توانشان است؛ منتها در مقابل این همراهی و «لطف»ی که باید به ملت بکنند، از ملت «باج» میخواهند! گروگانگیریِ منافع ملت و وادار کردن آنها به اعتراف به اشتباه در انتخابهای پیشین، از سر و روی بازارگرایان میبارد؛ میخواهند از ملت بشنوند که «غلط کردیم» و بازار را بازی ندادیم. اینکه شعار میدهند «ناجی ملت» آمد، مگر میتواند بیحکمت باشد؟! بازار بیانیه داد که: «دیگی که برای ما نجوشد، میخواهیم سر سگ در آن بجوشد»!
بعد از این اعترافِ صریح بازار به دست داشتن در نوسانات ارز و سکه، کاندیداهایِ مردمگرای ریاست جمهوری باید حساب کار دستشان آمده باشد که با چه قدرتی طرف هستند. اگر کمی بیعرضگی! کنند و یک بار برای همیشه، رگِ این گروگانگیرها را نزنند، دیر نخواهد بود روزی که آنها هم متهم به بیعرضگی شوند.
Sorry. No data so far.