سعید خورشیدی (کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت)
حضور در جایگاه عالیترین مقام مدیریت اجرایی کشور مستلزم داشتن چه توانمندیهایی است؟ آیا دکتر جلیلی، مهارتهای لازم جهت احراز این منصب را داراست؟ برای پاسخ به این سنخ سئوالات، ذکر مقدمهای کوتاه از دانش مدیریت لازم است.
مهارتهای مدیران
صاحبنظران مدیریت، مهارتهای مورد نیاز مدیران در سطوح مختلف (از سطوح اجرایی و عملیاتی گرفته تا سطوح میانی و عالی) را در سه عنوان کلی طبقهبندی کردهاند:
الف) مهارت فنی: عبارت است از مهارت بهکارگیری علوم، روشها، فنون و تجهیزات ویژه برای انجام امور و وظایف تخصصی. مثلا برای مدیر مالی یک شرکت، «حسابداری» یک مهارت فنی محسوب میشود. آنچنان که برای مدیر یک مرکز آموزشی،«برنامهریزی آموزشی» و «روشهای تدریس» مهارت فنی به حساب میآیند. مدیران معمولا مهارتهای فنی را طی دورههای آموزشی یا کارآموزی فرامیگیرند. از آنجا که مهارت فنی دارای ضوابط مشخص، دقیق و قابل اندازهگیری است، لذا ارزشیابی و کنترل آنها، هم در جریان آموزش و هم در مرحله کاربرد و عمل، آسان است.
ب) مهارت انسانی: عبارت است از مهارت و توانایی کار با کارکنان و استفاده از آنها برای انجام وظایف محوله. اساسا برخی مدیریت را توان انجام کار توسط دیگر انسانها دانستهاند.
ج) مهارت ادارکی: مهارت و قدرت درک پیچیدگیهای کل سازمان و تشخیص موقعیت و جایگاه عملکرد خود در سازمان. مدیر بر اساس این مهارت میتواند همهی عناصر و اجزای تشکیلدهندهی کار و فعالیت و نیز کارکردهای گوناگون سازمان را به صورت یک کل واحد تصور نماید و ارتباطات و تاثیرگذاری متقابل میان آنها با یکدیگر و با محیط را ادراک نماید. فهم این روابط و شناخت اجزاء و عناصر مهم در موقعیتهای مختلف، مدیر را در شناسایی اولویتها و اتخاذ تصمیم صحیح یاری میرساند.
نکتهی بسیار مهم این است که هر چند مدیران در انجام مسئولیتهای خویش تلفیقی از هر سه مهارت فوق را لازم دارند ولی به نسبتی که آنان از سطوح پایین سلسله مراتب سازمانی به سطوح بالاتر ترفیع مییابند، ترکیبهای متفاوتی از این مهارتها نیاز خواهند داشت. به عبارت دیگر در سطوح و ردههای مختلف مدیریتی ارزش نسبی هر یک از مهارتها متفاوت است.
بر این اساس، هرچه فرد از سطوح پایین مدیریتی به سطوح بالا ارتقاء یابد به مهارت فنی کمتری نیاز دارد در حالی که ضرورت کسب مهارت ادارکی و مفهومی برایش افزایش مییابد. مدیران عملیاتی و اجرایی نیاز قابل توجهی به مهارتهای فنی و تخصصی دارند؛ زیرا موظفند بر نحوهی انجام کار نیروهای فنی و کارگران ماهر نظارت کنند؛ درحالی که مدیران میانی به مهارتهای انسانی بیشتری نیاز دارند، ضمن آنکه تا حدودی به مهارت ادراکی برای شناخت «پیچیدگیهای سازمان» و «جایگاه خود برای انجام کار» احتیاج دارند. اما مدیران سطوح عالی سازمان، بیش از هر مهارت دیگری به مهارت ادراکی و مفهومی، و توان طراحی و تجزیه و تحلیل مسایل نیاز دارند؛ زیرا کارایی مدیر در سطوح عالی سازمان، در گرو یافتن راهحلهای عملی برای حل مسایل پیچیدهی فرارویش است.
افزون بر این، حضور در هر ردهی مدیریتی، مهارتهایی که در آن مسئولیت کاربرد بیشتری دارند را تقویت کرده و تعمیق میبخشد. به عبارت دیگر با توجه به اینکه سنخ عمدهی مسایلی که مدیران در سطوح مختلف با آن مواجه هستند، متفاوت است و حل هر کدام مستلزم بکارگیری نوع خاصی از توانمندیهای فوقالذکر است، قرار گرفتن در هر ردهی مدیریتی، نوع خاصی از تواناییهای مدیر را ارتقاء میبخشد. مثلا حضور در جایگاه مدیریت اجرایی، در درازمدت مهارت تخصصی و فنی مدیر را در آن حوزهی اجرایی تقویت میکند و قرار گرفتن در مسئولیت عالی مدیریتی، توانمندی ادارکی وی را افزایش میدهد. نمودار ذیل که از کتاب دکتر رضاییان انتخاب شده، بیانگر ارتباط میان مهارتهای مدیران و سطوح مدیریتی است.[۱]
رشد گام به گام در سلسله مراتب مدیریتی
پس از ذکر مقدمهی فوق میبایست مروری بر سوابق اجرایی دکتر جلیلی داشته باشیم. اولین نکتهای که در سابقهی ایشان به چشم میخورد این است که ایشان در سلسله مراتب مدیریتی نظام، به صورت منطقی و گام به گام رشده کرده است نه به صورت جهشی و قارچی. یکی از فواید این سنخ رشد سازمانی آن است که فرد با اقتضائات سطوح مختلف اداری کشور از نزدیک و بلاواسطه آشنا میگردد. آنچنان که گفته شد، مهارت فنی در هر زمینهای را میتوان از طریق آموزش، به مدیر انتقال داد ولی مهارتهای انسانی و ادارکی علاوه بر آموزش، نیاز جدی به تجربه و حضور در عرصهی عمل دارند تا در شخص مدیر نهادینه شوند. از اینرو، رشد منطقی در سلسله مراتب مدیریتی، این حُسن را نیز دارد که آرامآرام مهارتهای انسانی و ادارکی را در مدیر نهادینه میسازد.
بررسی مهارت ادارکی
نکتهی اصلی این یادداشت این است که مسئولیت ریاستجمهوری، یک جایگاه عالی مدیریتی است، لذا متصدی آن بیش از همهی مهارتها، نیازمند مهارت ادراکی بالاست، چرا که روزانه با مسایل پیچیده و پرابهام متعددی روبروست که باید در مورد آنها تصمیم مقتضی را اتخاذ نماید. مبتنی بر این نگاه، وقتی سئوال از توانمندی یک فرد برای احراز مسئولیت ریاستجمهوری میشود، بیش از هر چیز دیگر باید توانمندی ادارکی وی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. از این منظر، حضور آقای جلیلی در دو مسئولیت، ریاست مرکز بررسیهای جاری دفتر رهبری و نیز دبیری شورای عالی امنیت ملی، حایز اهمیت است. هر چند که از محتوای شغلی ایشان در دفتر مقام معظم رهبری کمتر سخن گفته شده است، ولی به نظر میرسد این مرکز شان رصد مسایل مهم کشور و تهیهی گزارشهای تصمیمساز در مورد آنها را بر عهده داشته است. حضور چندساله در این مسئولیت، از یک سو باعث شده تا دکتر جلیلی با مسایل اصلی جامعه در حوزههای گوناگون آشنا شود و از سوی دیگر مهارت ادارکی- مفهومی وی افزایش یابد. سخنرانی دکتر جلیلی در جمع فعالان جنبش عدالتخواه در سال ۸۳ (زمانی که مسئولیت مرکز بررسیها را برعهده داشت) و آسیبشناسی دقیق وی از نظام اداری کشور موید این تحلیل است.
حضور کارآمد در جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی، هم نشانگر مهارت ادارکی بالای دکتر جلیلی است و هم عامل ارتقاء دهندهی این مهارت در ایشان. چرا که بر خلاف تلقی بسیاری از افراد که وظیفهی شورای عالی امنیت ملی را در مدیریت پروندهی هستهای کشور منحصر میپندارند، پیگیری مسالهی هستهای، بخش کوچکی از وظایف این دبیرخانه است. مطابق اصل ۱۷۶ قانون اساسی، حیطهی مسایل و موضوعات مورد اهتمام شورای عالی امنیت ملی بسیار گسترده و متنوع است. از میان انبوه مسایل و مشکلات کشور، موضوعاتی در شورای عالی امنیت ملی مورد بررسی و سیاستگذاری قرار میگیرند که از اولویت بسیار بالایی برخوردار باشند به گونهای که بیتوجهی به آنان ایجاد بحران در کشور و یا خدشهدار شدن امنیت کشور را در پی خواهد داشت. از جمله موضوعات مورد بررسی در این دبیرخانه میتوان در حوزهی اقتصاد به موضوع «تحریمها» و «معوقات بانکی»، در حوزهی فرهنگ به مسالهی «جنگ نرم»، در حوزهی اجتماعی مسالهی «قومیتها» و در حوزهی تکنولوژی به «انرژی هستهای» اشاره کرد. طبیعتا این سنخ موضوعات از درجهی پیچیدگی بسیار بالایی برخوردار هستند و به تبع آن، تصمیمسازی و سیاستگذاری در مورد آنها نیز نیازمند مهارت ادراکی بسیار بالایی است. دبیر شورای عالی امنیت ملی، مدیریت اصلی فرآیند سیاستگذاری در مورد این موضوعات را بر عهده دارد و میبایست گروهها و کمیتههای تخصصی آن شورا را به گونهای مدیریت کند که بتوانند مبتنی بر مبانی نظری انقلاب اسلامی، اندیشهی امام و رهبری به آن مسایل پاسخ کارآمد ارائه نمایند. برای مثال یکی از کارکنان دبیرخانهی شورا دربارهی نقش دبیر در پیگیری مسالهی تحریمها چنین میگوید: «دبیر شورا یکی از اشخاص کلیدی کشور است که تقریبا میشود گفت، بیشتر از هر شخص دیگری درجریان مسائل تحریم و بحرانها و چالشها و خطراتی که تحریم برای کشور به وجود میآورد، هست. یک بخش زیادی از وقت دبیر شورا برای حضور در جلسات کارشناسی و جلسات تصمیمگیری در ارتباط با بحث تحریم کشور صرف می شود.»
به نظر میرسد دکتر جلیلی به واسطهی حضورکارآمد چندین ساله در دبیرخانهی شورا، توانسته رصد دقیقی از مسایل واقعی و با اولویت کشور داشته باشد، بر این اساس میتوان امید داشت که با قرار گرفتن ایشان در جایگاه ریاستجمهوری، امکانات و توانمندیهای رئیسجمهور صرف اولویتهای واقعی کشور شود.(نه صرف اولویتهایی که رسانهها و جناحهای سیاسی بر اساس منافع خود برای سیاستگذاران میسازند) البته باید توجه داشت که بخشی از توان بالای ادارکی- مفهومی دکتر جلیلی به نگاه تئوریک و اندوختههای ایشان از علوم انسانی و نیز توان خلاقیت و عینیسازی آنها باز میگردد.
بررسی مهارت انسانی
علاوه بر آنچه گفته شد منصب دبیری شورای عالی امنیت ملی، عرصهی بروز مهارتهای انسانی دکتر جلیلی نیز بوده است. چرا که یکی از وظایف دبیر شورا، پیگیری اجرایی شدن مصوبات شورای عالی امنیت ملی است. این مهم در حالی تحقق مییابد که شورای عالی امنیت ملی، بازوی اجرایی مختص خود ندارد و دبیر باید مصوبات شورا را از طریق نهادهای حاکمیتی موجود اجرا نماید. کارشناسان مدیریت و نیز کسانی که در مسئولیتهای مدیریتی حضور داشتهاند، به خوبی میدانند که «اختیار عزل و نصب» و نیز «اختیار تخصیص بودجه به افراد و سازمانها» دو عامل مهم اصلی در اطاعتپذیر ساختن کارکنان و نهادهای زیردست است. دبیر شورای عالی امنیت ملی در حالی میبایست مصوبات این شورا را از طریق نهادها مختلف حاکمیتی اجرایی سازد که عملا دو عامل فوق را در اختیار ندارد. لذا میبایست از طریق بکارگیری مهارتهای انسانی خود نهادهای مربوطه را نسبت به اجرای مصوبات شورا اقناع سازد. دبیر شورا پیوسته با نهادهای مختلف نظام از قوای سهگانه گرفته تا نهادهای زیرمجموعهی رهبری و تا نخبگان عرصههای مختلف فکری و اجرایی در تعامل است. وی باید نهادهای حاکمیتی مختلف- که بعضا گرایشهای سیاسی و سلیقهای متفاوت و حتی متضادی بایکدیگر دارند- و در عین حال هیچ کدام هم زیرمجموعهی سازمانی دبیرخانهی شورای عالی نیستند را بر سر اجرای یک سیاست واحد هماهنگ سازد. نکتهی بسیار جالب این است که این هماهنگی به صورتی انجام پذیرفته است که ما شاهد کمترین حاشیهسازی و بروز بیرونی اختلافات نبودهایم. یکی از کارکنان دبیرخانه این موضوع را اینگونه شرح میدهد: « یک ویژگی که دبیری ایشان[دکتر جلیلی] داشت این بود که ایشان تقریبا با همه کار کرد. خیلی نکتهی مهمی است. ببینید اینکه یک شخصی بتواند در کشور با همهی چهرههای سیاسی، با همهی مسئولین عالی کشور مثل رئیس محترم قوه قضاییه، رئیس محترم قوه مجریه، رئیس محترم قوه مقننه، کار کند در حالیکه اینها بین خودشان اختلاف سلیقه زیاد است. اما یک شخصی اینجا [دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی] نشسته که دارد با همهی اینها با آرامش و با صلاحیت کار میکند، بدون اینکه با هیچکدام دچار اختلاف شود. حتی خودش میآید کمک میکند اختلافات میان آنها رفع شود.»
[۱] برای مطالعهی بیشتر در این زمینه میتوانید به منابع ذیل مراجعه نمایید:
مبانی سازمان و مدیریت؛ دکتر علیرضاییان؛ انتشارات سمت؛ صفحه۳۹۹- مهارتهای یک مدیر موفق؛ رابرت کاتز؛ ترجمهی محمود توتونچیان؛ انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی؛ صفحه ۹۶٫
عالی بود
زنده باد دکتر جلیلی