پنج‌شنبه 30 می 13 | 19:10

چرا دکتر قالیباف؟

محمدمسیح یاراحمدی

من قالیباف را فردی معتدل و مودب می‌دانم. اختلافات جناحی برای او تبدیل به پدرکشتگی و نزاع حق و باطل نمی‌شود. حتی درباره وقایع ۸۸، در حالی بخشی از حزب‌الله او را متهم به سکوت می‌کنند که وی یکی از افرادی بود که مسئولیت مذاکره با میرحسین، کروبی و هاشمی را داشته است. چنین موقعیتی برای تامین منافع نظام جز به دلیل ادب، متانت و تعادل او به دست نمی‌آمد.


تریبون مستضعفین-محمدمسیح یاراحمدی

«چرا فلانی» عنوانی کلی است که می‌توان از دو سوی «چرا به فلانی رای می‌دهم» و «چرا باید به فلانی رای دهید» به آن پاسخ داد. آنچه که از یادداشت‌های این مراسم آنلاین دیده‌ام شق دوم است. متونی که تلاش دارد با لحنی خشک و به ظاهر (یا باطن) منطقی علقه احساسی نویسنده را توجیه و به مخاطب منتقل کند. اما سوالی که دوستان شفاهی از من پرسیدند «چرایی رای خودم» بود و از سوی دیگر مکرر و به صورت غیرمستقیم از طریق تولیدات ستادی به پاسخ دوم می‌پردازم و می‌پردازیم. به همین دلیل، در این یادداشت به این سوال کاملا شخصی (و شاید احساسی) پاسخ می‌دهم، تلاشی برای قانع کردن شما ندارم و تنها دوست دارم دغدغه‌م را با شما در میان بگذارم:

به خاطر اشک‌های دخترکی زیبا در عیتاالشعب
محمدباقر قالیبافسال ۸۴ رای اولی انتخابات ریاست جمهوری بودم و نوجوانی دبیرستانی که علقه‌هایی انقلابی و اصولگرایانه داشت. با شوق برای تمام کاندیداهای اصولگرایی تبلیغ می‌کردم به امید پیمانی که با هم بسته بودند تا نهایتا تمام این تلاش در سبد یک کاندیدا تجمیع خواهد شد. پیمانی که احمدی‌نژاد آن را دو امضاءه کرده بود و پیمان شکست، لاریجانی و … و شد آنچه شد و دانم و دانی.

حال از یک فاصله ۸ساله به آن ایام نگاه می‌کنم. دوره‌ای که با شوق پیروزی مشی حزب‌الله تلاش می‌کردیم. دغدغه‌مان صدور دین و انقلاب بود. خیالمان از داخل نسبتا رها بود، گلایه‌مان از اصلاحات، توقف در این مرزهای بین‌المللی بود. گمان‌مان اینکه حالا وقت فتح‌های سنگر به سنگر است.

بگذارید صریح بگویم، امروز ضعیف شده‌ایم. از ضعف ماست که انقلاب بحرین پیروز نمی‌شود، به شیعیان تعرض می‌شود. سوریه چنین تحت فشار است و «هیچ کاری» از طرف ایران نمی‌توانیم انجام بدهیم. الگویی که می‌توانست در اختیار ما باشد از ناکارآمدی‌مان به دست ترکیه افتاده است. چنان نتیجه بدی از جمهوری انقلابی ساخته شده است که دوستان قدیمی‌مان در تونس و مصر انکارمان می‌کنند. حزب‌الله نه تنها دست تنهاست، که بلیط محبوبیت مقاومت خرج مانور داخلی رئیس‌جمهوری پس از ۸۸ می‌شود که نتوانسته است مسئله را در داخل حل کند (و حزب‌الله بعد از آن به شدت در لبنان متحمل هزینه می‌شود). آبروی مردم‌سالاری‌مان در میان ملل مسلمان رفته است. امروز جمهوری‌های تازه متولد اسلامی در برابرمان موضع می‌گیرند و این ما هستیم که التماس‌شان می‌کنیم. حتی سفارت‌مان را نمی‌پذیرند و این دلیلی جز ضعیف شدن ما ندارد.

این شکست داخلی که منجر به شکست تلاش‌های آرمانی‌مان شده است یک سوی این داستان دردناک است. سوی دیگر مشغول شدن ماست. مای کوچک و بزرگی که ۸سال پیش رویاهای بزرگی داشتیم، حالا دغدغه‌مان باید خرج و مخارج خود و موسسات‌مان باشد. فراتر از این، به جای نگرانی درباره مرزهای غربی‌مان در مدیترانه، باید نگران وضع جمهوری‌مان باشیم. اینکه آیا فراتر از جمهوری این وضع تا جایی پیش می‌رود که به فروپاشی بکشانندمان؟ روزی می‌خواستیم آرمان‌های‌مان را صادر کنیم، امروز فروپاشی اخلاق و مهربانی‌ آدم‌های شهرهای‌مان را شاهدیم. و به طرز مضحکی در وضعی گیر کرده‌ایم که به جای گفتگو درباره کارآمدی و توانایی کاندیداها درباره اینکه چه کسی داد بلندتری در ۸۸ بر سر چه کسی زد و چه کسی یقه چه کسی را گرفت مباحثه کنیم و چنین کاندیدای خود را اثبات کنیم.

من بار دیگر به حاج‌باقری رای می‌دهم که یار قدیمی قاسم سلیمانی است؛ کت سفید هدیه‌ای که از عماد مغنیه گرفت مایه حمله ناحزب‌الله به او شد. به حاج‌باقر رای می‌دهم چون حس می‌کنم و تجربه ‌کرده‌ام و مطمئن‌م اوضاع داخلی را سامان خواهد داد و اقتدار واقعی (نه شعاری و جعلی) را به کشور باز خواهد گرداند و در آرمان‌های فرامرزی‌مان با ما هم دغدغه است. من به حاج باقر رای می‌دهم تا ایران آنچنان شود که در عین اینکه خیالمان از آبادانی سیستان و کردستان و کرمان راحت می‌شود، چنان از درون قدرمتند و منسجم باشد که حمله به سوریه چنین بی‌هزینه و ایران چنین بی عمل نباشد. کشتن شیعیان در بحرین بی‌پاسخ نماند. و دخترک عیتا‌الشعبی نگران حمله دوباره اسرائیل و فتنه‌ی جناح مخالف مقاومت نباشد.

قالیباف مانند ماست، مردمی که متوقف نشدند.
زمانی که در نوجوانی برای هم‌گونی هویتی، اصرار به انداختن لباس‌های یقه‌دارم به روی شلوار داشتم، پدرم مکرر به من تذکر می‌داد که «ما زمانی این‌کار را می‌کردیم که با لباس‌های نظامی به شهر بر می‌گشتیم، به شلوارهای‌مان فانوسقه بود و با پوشیدن بلیز‌ها به جای لباس‌های نظامی آن‌ها را روی شلوار می‌انداختیم تا فانوسقه‌ها را بپوشاند».

به نظرم نمی‌توان از این گریز کرد که بهرحال هر کدام از ما به کسانی گرایش پیدا می‌کنیم که توان همزاد پنداری بیشتری با ایشان داشته باشیم. در ۸۴، سیدصالح نوری، وبلاگ‌نویس مشهور آن ایام، می‌گفت که قالیباف نماد حزب‌اللهی‌های غرب‌تهران است و احمدی‌نژاد نماد حزب‌اللهی‌های شرق‌تهران است. خُب، بعله، من در قالیباف خود و اطرافیانم را می‌بینم. مذهبی‌ای که به تعادلی از شهرنشینی و آرمانگرایی جبهه‌ای رسیده است. او توانسته است آن انگیزه‌ی درونی را در زندگی شهری ما بازتولید کند، به گونه‌ای که چون گروه‌های با ادعاهای گفتمانی به ارتجاع کوتاه مدت و دیگرستیزی اجتماعی منجر نشود. در حالی که جناح مقابل به نوعی اصرار به بازگشت عینی به تصاویر دهه شصت، یا بدون توجه به تغییرات عمومی بازگرداندن وضع اجتماعی به ابتدای انقلاب را می‌بینم.

من به قالیباف رای می‌دهم چون فکر می‌کنم توقف در زمان چیزی جز هدر دادن انگیزه نیست. انگیزه‌های درونی و انقلابی در هر زمانی باید متناسب با آن موقعیت هدایت شوند. به همین دلیل است که امروز قالیباف، رزمنده و فرمانده لشکر دهه شصت، را حزب‌اللهی و غیرحزب‌اللهی، شهرنشین طبقه متوسط تا پیرمرد مذهبی مساجد جنوب شهر به «کار» می‌شناسند و کاندیداهای دیگر حزب‌الله را جز به «تیپ» یا «سخن‌وری» نمی‌شناسیم. قالیباف، برای من نمادی از جامعه ایرانی است که در زمان انقلاب، انقلاب کردند؛ در زمان جنگ، به جبهه رفتند؛ و در زمان سازندگی و دوره پس از جنگ به وادی کار و زندگی با ثباتی برگشتند که به جای دفاع از مرز باید به پیشرفت و اقتدارشان می‌اندیشیدند. در واقع بخش قابل توجهی از دوستان حزب‌اللهی بازی را اشتباه گرفتند، چنان شیفته یا ذوب در تصاویر تجربه‌شده یا هویتی دهه شصت شده‌اند که از تمام مردم توقع دارند همچنان منجمد در آن تصاویر بمانند. برای همین است که ۲۰سال پس از جنگ هنوز برای آنها موضوعاتی چون پیشرفت، اقتصاد، آسایش، هنر و … یک تابو است.

برای تولد خط سوم و اصلاح چهره حزب‌الله
شکاف اجتماعی‌سیاسی خصوصا در شهرهای بزرگ و پس از تشدید در واقعه ۸۸ غیرقابل انکار است. در هر دو لایه اجتماعی و سیاسی ما باید به نقش مثبت و منفی خودمان واقف و معترف باشیم تا بتوانیم این مشکل را حل کنیم. انکار کامل مسئله یا نقش‌مان هیچ تغییری در این واقعیتی ایجاد نمی‌کند که یکپارچگی میهن‌مان را تهدید می‌کند. واقعیتی که امروز بسیاری از روایط دوستانه و خانوادگی ما را تحت تاثیر خود قرار داده است.

در لایه اجتماعی، بخشی از بدبینی طرف دیگر شکاف به ما (حزب‌الله) ناشی از ناکارآمدی هم‌نامان و هم‌قطاران دیروزمان است که از قضا با شعارهای انقلاب و حزب‌الله به پیروزی رسیدند. از سوی دیگر دوستان هم‌نام ما در بسیاری از موارد آزادی‌های اجتماعی حتی مشروع بخشی دیگر را تنها به این دلیل که نمی‌پسندیدند یا قابلیت مدیریتش را نداشته‌ند محدود کرده‌اند.  همچنین ناعدالتی که در استفاده از افراد در مشاغل دولتی و حاکمیتی با توجیهاتی چون تعهد رخ داده است از سویی خود موجب نارضایتی (و بغض) شده است و از سوی‌دیگر حاصل این وضعیت را تماما به پای یک طبقه فکری می‌نویسد.
قالیباف عضوی از حزب‌الله است که از قضا از سال۸۴ به مدد عدم تمایل گروه حاکم نقشی در دولت نداشته و یادآور دوران تلخ هشت سال گذشته نیست. با رای آوردن قالیباف، این موقعیت را خواهیم داشت که خاطره ناکارآمدی دولتی برآمده از حزب‌الله را جبران کنیم، آنچنان که در تهران با آنکه همه از مشی سیاسی مذهبی او با خبرند، این موضوع مانع محبوبیت او در طبقات مختلف فکری و اقتصادی نشده است. تجربه مدیریت فرهنگی مجموعه او نیز شاهدی بر این است که افراط و تفریط‌های پیشین درباره آزادی‌های اجتماعی به تعادل خواهد رسید. همچنین عملکرد او شاهدی بر این است تعهد در تعادل با کارآمدی است، خیل متنوعی از افرادی که بر اساس تخصص‌شان در موقعیت متناسب قرار گرفته‌اند چهره ناعادل و رانت‌خواری که بعضا از حزب‌الله ساخته شده‌است اصلاح خواهد کرد.

اما در لایه سیاسی، من قالیباف را فردی معتدل و مودب می‌دانم. اختلافات جناحی برای او تبدیل به پدرکشتگی و نزاع حق و باطل نمی‌شود. حتی درباره وقایع ۸۸، در حالی بخشی از حزب‌الله او را متهم به سکوت می‌کنند که وی یکی از افرادی بود که مسئولیت مذاکره با میرحسین، کروبی و هاشمی را داشته است. چنین موقعیتی برای تامین منافع نظام جز به دلیل ادب، متانت و تعادل او به دست نمی‌آمد، وگرنه چرا کسانی چون آنان که فریاد بلندی داشتند نماینده این امر نشدند؟ نگاه او درباره این وقایع واقع‌نگر و توجه به اشتباهات و خطاهای هر دو سوی ماجرا است که کشور را به وادی خشونت دوطرفه کشاند و هر دو طرف را متهم می‌داند. قضاوتی که نه پس از اختراع جریان انحرافی و انشعاب مجازی پایداری‌‌ها، که پیش از آن به صراحت اعلام شده‌بود.

قالیباف پیش از این در دوره فرماندهی ناجا، هنگامی که در سال ۸۲، اعتراضات ۱۸تیر گسترده‌تر از ۷۸ و در چند منطقه تهران (نه فقط کوی دانشگاه) این نوع نگاه را اثبات کرد. هم از این نظر که آن وقایع گسترده‌تر بدون ریخته شدن خون کسی آرام شد. چه از این رو که در عین برخورد با آشوب مخالفین، با تندروهای به ظاهر حزب‌اللهی نیز بر خورد سختی شد که دلیل بغض افرادی چون الله‌کرم از او را می‌توان در همان ایام جستجو کرد. قالیباف در آن زمان حتی ترجیح داد وارد مکالمه مستقیم با جریان دانشجویی شود و برای همین برای سخنرانی به دانشگاه تهران رفت. کاری که پیش از وی تصور آن سخت بود.
این مشی قالیباف است که مسائل را تبدیل به بحران نمی‌کند. این مشی اوست که مرا دل استوار می‌کند که در دوران مدیریت او بر کشور عصر آرامی در داخل خواهیم داشت که منجر به ثبات و پیشرفت اقتصادی داخلی خواهد شد که اقتدار ملی و رفاه عمومی را باز خواهد گرداند.

  1. محسن بانژاد
    30 می 2013

    قالیباف مانند دوست و متحد نزدیک خود لاریجانی فردی خوب است. برای همه خوب است. قالیباف متین است و همینطور که شما نوشتید با همه دوست است.

    اما وقتی صحبت از احمدی‌نژاد میشود همین آقای دوست و همیشه خندان تبدیل به دژخیمی دهشتناک میشود. وی را متهم به نفاق میکند. حتی میگوید تظاهر به اسلام میکنند. کابینه وی را متهم به شرابخواری میکند.

    و وقتی صحبت از ورود هاشمی به انتخابات میشود دوباره تبدیل به همان دژخیم دهشتناک میشود و میگوید مستضعفین با آمدن هاشمی مستضعفتر میشوند. اما همین که هاشمی کنار میرود در گفتگوی خبری به تجلیل از دوران سازندگی می‌پردازد.

    آقای قالیباف با هر کس که با وی پنجه در پنجه شود دژخیم خطرناکی میشود. دژخیمی که فردای کاندیداتوری مشایی در روزنامه همشهری دوباره از بدقولی‌ها و رنجهای مترو و دولت میگوید.

    آقای قالیباف با کسی شوخی ندارد. مگر آنکه با وی دوست باشد.

    • امیر
      2 ژوئن 2013

      اری درست است

    • رضا
      4 ژوئن 2013

      حیف که دولت نساجی نیست وگرنه رای منم قالی باف بود. :)

  2. پابسته
    1 ژوئن 2013

    “برای همین است که ۲۰سال پس از جنگ هنوز برای آنها موضوعاتی چون پیشرفت، اقتصاد، آسایش، هنر و … یک تابو است.”
    ای حرفها رو جدی جدی نوشتین آقای برادر؟! چرا اینقدر سیاه نمایی از حزب اللهی هایی که با شما در سلایق مختلفند؟
    اوضاع مملکت رو هم که سیاه سیاه نشان دادین.
    خوبه کمی هم به حرفهای آقا دقت کنین.
    اتفاقا یکی از دلایل اختلاف خیلی از مکتبی ها با قالیباف توی همین مورده ؛ ما عقیده داریم داریم دنیا رو فتح میکنیم. همونطور که آقا میگن.
    اما امثال آقای قالیباف گویا چندان دغدغه ای از این جنس ندارن.

    به طرفداران انقلابی آقای قالیباف پیشنهاد میکنم در ایام تبلیغات یک بار هم که شده پیام قطع نامه امام رو بخونن. تا متوجه شن چقدر از لحاظ گفتمانی از انقلاب اسلامی عقبن…

    • حامی گفتمان انقلاب
      4 ژوئن 2013

      کاملا حق با شماست. بنده تحقیق گسترده ای در این باره انجام دادم و به تضاد عمیق آقای قالیباف و انقلاب رسیدم اما خب نمیشه گفت عمدی است. ولی نمیشه کتمان کرد.

    • حامی گفتمان انقلاب
      6 ژوئن 2013

      البته آقای قالیباف آدم بدى نیستن فقط مبناشون مشکل داره، اینو گفتم که 1وقتی شبهه پیش نیاد و مدیون نشم، نظر من اینه و حجت شرعی دارم، شما ام خواهشا تحقیق کنید،

  3. انتخاب اصلح
    1 ژوئن 2013

    می گند طرح های عمرانی قالیباف زیاد بوده
    ولی قالیباف 5 درصد احمدی نژاد هم کار عمرانی نکرده
    قالیباف برنامه ی جامع ندارد فقط 4 تا مثال از شهرداری تهران می زند می شد برنامش

  4. دانشجو
    1 ژوئن 2013

    آقای قالیباف به مدل پیشرفت عدالت محور معتقد هستند؟
    ایشان توسعه ی مدل کارگزارانی ها را مقدمه ی پیشرفت کشور نمیداند؟
    آقای قالیباف نبودند که گفتند ما در سیاست خارجمیان به یک رنسانس نیاز داریم؟ رنسانسی که در نهایت میزان تنش با دنیای بیرون را برای ما کم خواهد کرد. این کاهش تنش نیاز ضروری ما برای پیشرفت است؟
    لطفا طرفداران ایشون به این سوالاتت اساسی جواب دهند

  5. کمیل
    1 ژوئن 2013

    “آبروی مردم‌سالاری‌مان در میان ملل مسلمان رفته است. امروز جمهوری‌های تازه متولد اسلامی در برابرمان موضع می‌گیرند و این ما هستیم که التماس‌شان می‌کنیم. حتی سفارت‌مان را نمی‌پذیرند و این دلیلی جز ضعیف شدن ما ندارد.”
    همین دیگه.وقتی ما خودمون رو خیلی عاقل میپنداریم و یا اینکه بی انصافی و بی تقوایی داریم همین میشه…. رهبری از بیداری اسلامی و تاثیر انقلاب اسلامی ملت ایران در رفتار انقلابی ملتهای منطقه حرف میزنند و نویسنده قضیه رو برعکس میبینه؟ من نمیدونم فرقش با دیدگاه فعلی احمدی نژاد که ایشون خیلی گویا مخالف احمدی نژاده چیه؟ بعدش هم ببخشید داداش شما کلا گویا ابا داری از اینکه ماجرای 88 رو با نام واقعیش یعنی “فتنه” بیان کنی. درسته؟ این همون مشی جناب قالیبافه که احتمالا شما رو جذب کرده؟ بعد موضعگیری شما و نسبتی که در این مقاله با فتنه 88 روشن کردی کاملا مشخص میکنه که ولایت در منطق شما تا محدوده عقل و خرد خودتون جواب میده از اون بیشتر بشه منکرش هستید…
    بعد حزب الله یعنی شما و قالیبافیها فقط؟ برادر قالیباف که افتخارش اینه به عنوان یه “تکنوکرات” شناخته بشه. سال 84 یادمون نرفته که چه زستهایی میگرفتند. حالا چی شده تو عکساشون چفیه میندازن و تریپ حزب اللهی برمیدارن؟ اینا بازی نیست اونوقت؟ بعد شما گفتی ایشون خیلی اخلاقمدار و با ادب و با متانت هستند لابد به این دلیل چون تو فتنه 88 عوامل فتنه رو محکوم نکردن ؟ پناه بر انسانهای چنین مودبی که سر حسین هم به مسلخ برود ادبشان اقتضا میکند ذره ای اخم به ابرو نیاورند.

    • انقلابی
      4 ژوئن 2013

      چقدر باید تأسف بخوریم تا بعضی ها بدانند این ژست روشنفکر مآبانه ی یکی به نعل و یکی به میخ فقط و فقط به درد رأی جمع کردن میخوره!
      یکی نیست به آقای قالیباف بگه، تو اگر تکنوکرات هستی پس چرا انقدر جلوی مردم دم از دین و انقلاب میزنی؟؟
      هه!
      تکنوکرات!
      امیدوارم کمی دست از این دورویی بردارن!
      .
      ما به دنبال یک نامزد معتقد به ولایت فقیه و با ایمان و یک رنک هستیم!

  6. کمیل
    1 ژوئن 2013

    در ضمن دوست من اگه شما واقعا دلسوز مسلمانان منطقه و خطری که از جانب استکبار اونها رو تهدید میکنه هستید باید در نظر داشته باشید که رئیس جمهور آینده کشور باید از گفتمان مقاومت دفاع کند. کسی که دشمن از کاندید شدن او هم ناراحت باشد… و این فکر میکنم کلاک خوبی باشد برای انتخاب (البته در کنار باقی ملاکها)

  7. موسی
    2 ژوئن 2013

    یادم می‌آید سال ۸۸ نهضت آزادی را تطهیر می‌کردید که به میرحسین رأی بدهید. هر چند در نهایت رأیتان احمدی نژاد شد …

  8. محسن
    3 ژوئن 2013

    ضعیف شده ایم یا ضعیف شده اید؟ فرمایشات آقا در مورد بدر و خیبر را فراموش کرده اید برادر حزب اللهی؟ الگوی ناکارآمد ما و کارآمد ترکیه؟ اگر مدل توسعه دکتر قالیباف می بایست الگوی جهان اسلام شود که قبلا مدل اردوغان به آن توفیق یافته! اعتدال یا سکوت در فتنه و بعد از مرگ فتنه لگد به مرده زدن؟ یکی به نعل و یکی به میخ؟ قالیباف مانند ماست؟ کدام ما؟ کت و شلوار چند ملیونی؟ تبلیغات چند میلیاردی سال 84؟ سردار باقر ما پوست انداخته برادر حزب اللهی. رنگ عوض کرده. دیگر با سردار باقر روبرو نیستیم. لحن عوض کرده. دکتر کاپیتان قالیباف! مملکت به مدیریت رضاخانی احتیاج دارد! این ادبیات برایتان آشنا نیست؟ پیدا کنید نسبت مدیریت جهادی رضاخانی دکتر را با گفتمان انقلاب اسلامی سردار!

  9. هادی
    4 ژوئن 2013

    داداش من!
    حرف های آقا و بررسی دقیق مسأله نشون میده که ما ضعیف نشدیم. بلکه قوی تر شده ایم. فشارهای غربی ها و تحریم ( که واسه خودشونم هزینه داره) به خاطر پیشروی ما و احساس ضعف آن هاست. اونا فهمیدن که اگه الان فشار نیارن فاتحشون خوندست.
    اتفاقا هدف اونا از تحریم و فشار، همین ایجاد اشتباه محاسباتی در ما می باشد.
    ولی انصافاً خلاصه حرفتون این بود که قالیباف گزینه حداقلی شماست و از سر مصلحت و ناچاری.
    رای من جلیلیه و قالیباف رو هم دوست دارم و رای دومم اونه.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.