از ركسانا صابري تا كلوتيد ريس فرانسوي و اكنون سارا شورد آمريكايي هر سه يك اتهام داشتند، جاسوسي و هر سه به قرار معلوم به يك جا ختم شدند، آزادي.
سوال اين است كه چرا بهرغم سنگين بودن اتهام جاسوسي، اين جاسوسهها هر يك به شكلي آزاد شده و برخی هم بدون محاكمه يا با تخفيفهاي ويژه راهي ديار خود ميشوند؟
اگر اينها واقعا جاسوسند و يا جاسوس بودند – كه لااقل دستگاه اطلاعاتي چنين ميپنداشته – به چه دليلي بايد مورد رافت قرار بگيرند و از اعمال عدالت اسلامي فرار كنند و اگر نيستند چرا از ابتدا به اين اتهام روانه زندان شدند؟ در اين ميان يك جاي كار ايراد دارد.
ايراد اينجاست كه هنوز متاسفانه بسياري تصور و تصوير درستي از مسئله جاسوسي ندارند و فكر ميكنند جاسوسها يعني افرادي چون «جيمز باند» كه كارهاي عجيب و غريب ميكنند و توانايي و قدرت غيرمتعارف دارد. چنين تصوري درباره جاسوسي درعصر حاضر از اساس غلط و اشتباه است.
جاسوسها طبيعيتر و معموليتر از آن هستند كه مورد توجه قرار بگيرند و يا انگشتنما شوند .اين جماعت به قدري «شبيه همه» هستند كه تفاوت و تمايزشان ازديگران دشوار و سخت است. به همين دليل هزار شغل و هزار عنوان دارند و غالبا و عموما با مشاغل و عناويني چون توريست، ورزشكار، روزنامهنگار، هنرمند، دانشمند، محقق، پژوهشگر، بازرگان و… همزيستي دارند. هيچكس در هيچ كجاي دنيا به نام و عنوان جاسوس پاسپورت نميگيرد. هويتها چيزي ديگري را نشان ميدهند و واقعيتها كار ديگري ميكنند. به همين سبب وقتي يكي از اينها به دام ميافتد بلافاصله صداها و فريادها بلند ميشود كه چرا يك هنرمند، ورزشكار، توريست، دانشمند و از اين دست افراد را دستگير كردهايد و اين اشتباه است و چنين و چنان.
و آنقدر روي اين خط خبري كار ميكنند كه حتي مسئولان تصميم گيررا نيز به اشتباه مياندازند. ماجراي كلوتيد ريس دختر فرانسوي كه در جريان اغتشاشات سال گذشته به جرم جاسوسي بازداشت شد يك نمونه از اين دست است.
وقتي او به جرم جاسوسي در بازداشت بود وزير خارجه فرانسه با اعلام اينكه كشورش آنقدر احمق نيست كه يك دختربچه را براي جاسوسي به كشوري بفرستد گفت كه او فقط يك معلم ساده زبان است اما روزي كه آزاد شد نشريه فيگاروي فرانسه رسما از جاسوس بودن او خبر داد و اعلام كرد كه كلوتيد ريس داراي كد امنيتي بوده و درخدمت دستگاه اطلاعاتي فرانسه بوده و به اين دليل تاكنون صحبتي از اين مسئله نشده كه نگران جان او در ايران بودند.
كلوتيد رئيس آزاد شد، چنانكه ركسانا صابري كه جاسوسياش محرز بود و اكنون سارا شورد جاسوسه اي كه به ظاهركوهنوردي بود در كوههاي كردستان كه همان راه را طي ميكند. او نيز پس از مدتي بازداشت و بدون محاكمه و تعيين جرم و در يك حركت نمايشي و درست در زماني كه بدترين حملات به مقدسات و ارزشهاي اسلامي در آمريكا به وجود آمده از اتهامات خود ميجهد و راهي خانه و كاشانه خود ميشود. ايران ميماند و هزينههاي پيدا و پنهان تصميمهاي نادرست و ناصواب كه يك روز عدهاي دستگير و روزي ديگر آزاد ميشوند. ادامه اين رفتار چيزي جز بياعتبار كردن دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي و ساختارهاي قضايي كشور به همراه ندارد و تصوير نادرستي از نظام و كشور را ارائه ميكند.
Sorry. No data so far.