جوادسلیمی دانا – «من و شما باید نگاه کنیم ببینیم در بین این صالحها کدام صالحترند، کدام بیشتر به درد مردم میخورند، کدام بیشتر میتوانند این بار سنگین را بر دوش بکشند و با امانتِ کامل این راه را ادامه دهند و پیش ببرند؛ این را باید من و شما نگاه کنیم، ببینیم، بشناسیم. از افرادى که ممکن است ما را هدایت کنند، راهنمائى کنند، کمک بخواهیم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانیم. اگر انسان بر طبق حجت شرعى کار کرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربیاید، باز سرفراز است، میگوید من تکلیفم را عمل کردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نکنیم، بعد خطا از آب دربیاید، خودمان را ملامت خواهیم کرد؛ عذرى نداریم، حجتى نداریم.»(1)
با توجّه به این فرمایش رهبر معظّم انقلاب، حجت شرعی را از کجا بدست آوریم؟ به استناد کلام چه کسی ما در آن موضوع مدّ نظر صاحب حجّت میشویم؟ آیا ظرف وجودی ما آنقدر هست که بتوانیم مستقیم از خداوند بهره ببریم؟ اهل بیت علیهم السلام مجرای بهرمندی از خدا هستند، رابطه مستقیم ما با خداوند میسر نیست و این امکان را اهل بیت علیهم السلام با توانهایی که از جانب خداوند دارند برای ما فراهم کرده و ما را بهرمند میسازند. این مسیر را خدای حکیم و بصیر و علیم با توجه به برنامهها و اهدافی که دارد، نیازهای همه مخلوقات را برای نیل به سوی آن اهداف و برنامهها میداند، مایحتاج همگان را فراهم آورده و هرآنچه که باید انسانها برای سربلندی بدانند را از طرق مختلف به آنها رسانده است، از جملۀ این طرق انبیاء و رسولان و بالاتر اهل بیت علیهم السلام؛ و به وسیله این خوبان خداوند برای پیشبرد برنامهها و تحقق اهداف و نیز سعادت بشر، حتی برای تکتک جزئیات زندگی انسانه دستوراتی داده است.
پس ما به عنوان یکی از مخلوقات خداوند، یله و رها نبوده و در کلیات و حتی جزئیات نیز برنامه هایی داریم. خداوند برای کلیّات و جزئیّات زندگی بشر اوامر و نواهیی دارد، از جمله، چه دینی داشته باشیم، چه خدایی را بپرستیم، در چه مسیری در زندگی حرکت کنیم، و… تا اینکه چه نوع لباسی را انتخاب کنید، چه رنگی داشته باشد، تنگ و کوتاه و غیرمتعارف بلند نباشد، غذایی که میل می کنید سرد باشد یا گرم، با کدام دست میل کنید، با چه کسی ازدواج کنید، به چه کسی زن ندهید و… و حتی خرید گوشت و… الی ماشاءالله فرمایش دارند.
چند سؤال
حال چند سؤال؛ آیا خدایی که خالق و رازق ما میباشد و تمام مایحتاج ما را نیز میداند و آنها را فراهم نموده و در این امور جزئی نیز ما را به حال خود وانگذارده، آیا برای مسأله ای در جامعه به عنوان انتخابات، حرفی، نظری، امری، خواستی ندارد؟!
آیا ما در این امر و امثال آن تکلیفی از جانب او نداریم؟!
آیا ما باید خودمان مبتنی بر نظر خودمان اینگونه امور را جلو ببریم؟!
آیا ما با رأی و نظر خودمان، فهم خودمان یا حزب خودمان جامعه را باید اداره کنیم؟!
آیا انتخابات و حکومت و کشور و مردم و… را ما باید با آراء حداکثری برگزار کنیم؟!
آیا نوع حکومت و نوع ادارۀ جامعه را ما باید تعیین کنیم؟!
پاسخ
خداوند در قرآن کریم سوالی را مطرح میکند و خودش در ادامه آیه یاد میدهد که بگو مال خداست.(2) چیزهایی که در آسمان و زمین است مال کیست؟ «قُلْ لِمَنْ»: بگو مال خداست. عالم و آدم مال کیست؟ حکومت مال کیست؟ حکم مال کیست؟ امر از آن کیست؟ همه از آن خداست. آیا کسی حق تصرف در مال خدا را دارد؟ بله، فقط کسانی که خداوند به آنها اذن بدهد. (باذن الله) «الحکم لله»، حکم وحکومت مال خداست.(3)
تنها کسانی می توانند بر مردم و زمین حکومت کنند که از جانب خداوند اذن داشته باشند از ولایت او بهرمند باشند. حکومت مال خداست و چون مال خداست باید کسانی بر سرحکومت بیایند که معیارشان خدایی باشد.
به کسانی رأی بدهیم و کسانی را انتخاب کنیم که در راه خدا تلاش میکنند و میخواهند برای خدا کار کنند از هیچ کس نباید اطاعت کنید مگر کسی که در راه خداست. حالا که همه چیز مال خداست و حکومت مال خداست چه کسی باید حکومت را جلو ببرد؟ بر چه اساسی جلو ببرد؟ خداوند میفرماید: من تو را اختیار کردم به آنچه من میگویم گوش بده.(4)
پس به کسی رأی بدهیم که حرف گوش کن باشد؛ وقتی حکومت شد مال خدا، حتی در دوران غیبت کبری هم اهل بیت علیهم السلام همین مسیر را یاد دادند که خودتان را با کسی که واجد شرایط هست هماهنگ کنید. ما هر کاری که میخواهیم بکنیم باید حجتی داشته باشیم، اگر قائل به این هستیم که کوچکترین چیز را هم از ما سؤال خواهند کرد و باید جواب بدهیم.(5)
حجت ما در انتخاب و رأی دادن چیست؟ که فردای قیامت بتوانیم پاسخ گو باشیم.
امام جماعت حجت نیست!
پدر و مادر حجت نیستند!
نماینده مجلس حجت نیست!
روحانیت و روحانیون حجت نیستند!
پس حجت کیست؟ که به استناد حجیت او می توانیم جلو برویم؟
در جامعه ولیّ جامعه، حجّت است
البته کسانی هستند که صلاحیت این را دارند که مشورت بگیریم، اما نظر آنها برای ما حجّت نیست. در بحث سیاست و مسائل اجتماعی و انتخابات مراجع معظّم تقلید حجّت نیستند، البتّه نظرشان محترم است، امّا نمیتوان نظراتشان را به عنوان حجّت قرارداد. چون ولایت آنها در مقلّدین آنها نافذ است، آنهم در مسائل شرعیۀ فردیّۀ؛ به عبارت دیگر مرجع تقلید در مسائل شرعیه و احکام شرعی فقط در مورد مقلّدین خود حجّت است.
ولایت در اجتماع از آن کیست؟
اصل ولایت نزد خداست و پس از خدا مجرای رسیدن این ولایت به بندگان ائمه معصومین هستند و در زمان غیبت ولی فقیه است و ما با قرار گرفتن تحت ولایت ایشان می توانیم از ولایت امام زمان بهره مند شویم.
ولیّ ما در رابطه با احکام شرعی مرجع تقلید است و ولیّ ما در زمینه حکومت و جامعه ولی فقیه است. اگر ولیّ فقیه حکم جهاد بدهند بر همه افرادی که واجد شرایطند جهاد واجب می شود؛ حتی سایر مراجع تقلید هم موظف به جهاد می شوند.
آیا ولیّ جامعه شخص خاصی را معرفی میکنند؟
خیر، ایشان معیارهایی مطرح می کنند؛ همانطور که شیوه خداوند در قرآن این است که عموماً به جز مواردی، اسمی از امامان حق و امامان باطل نیست، امّا قرآن از آنها مشخصاتی بیان کرده و آنها را با مؤلفه ها معرفی می نماید. اوصافشان هست، اما اسمی از ایشان نیست. معیارها را بشناسیم و با توجّه به آنها اصلح را انتخاب کنیم. برای مثال رهبر معظّم انقلاب میفرمایند باید رئیس جمهور:
«داراى روحیه مقاوم باشد. این ملّت اهداف بلندى دارد، کارهاى بزرگى دارد، تسلیم نیست، کسى نمیتواند با این ملّت با زبان زور حرف بزند. کسانى که در رأس قوّهى اجرائى قرار میگیرند، باید کسانى باشند که در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از میدان خارج نشوند؛ این یکى از شرط هاى لازم است.»(6)
«رئیس جمهور، هم باید کارى باشد، هم باید مردمى باشد، هم باید مقاوم باشد، هم باید ارزشى باشد، هم باید باتدبیر باشد، هم باید پابند به قوانین و مقررات باشد – مجرى قانون است – هم باید درد مردم را احساس کند، هم باید طبقات مختلف مردم را ببیند؛ اینها خصوصیاتى است که در انتخاب آن کسى که ما میخواهیم کلید اجرائى کشور را به او بسپریم، نقش دارد.»(7)
«کسانى سر کار بیایند که مصداق: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا» باشند؛ اهل استقامت، اهل ایستادگى باشند؛ زرهى پولادین از یاد خدا و از توکل به خدا بر تن خودشان بپوشند و وارد میدان شوند.»(8)
«در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافیگرى ممنوع است؛ لذّتجوئى ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، براى مسئولین ممنوع است. با این ممنوعیت هاست که میتوانیم به قلّه برسیم. ما داریم در دامنه حرکت می کنیم. ما هنوز به قلّه نرسیدهایم؛ با آن فاصله داریم. آنروزى که ملّت ایران به قله برسد، دشمنىها تمام خواهد شد. آنروزى که ملّت ایران به قلّه برسد، معارضههاى خباثتآلود به پایان خواهد رسید. ما تا آنروز فاصله داریم. حرکت را باید بىوقفه ادامه دهیم.»(9)
اینها بخشی بسیار کوچکی از فرمایشات نورانی ایشان است؛ امّا سؤال اینکه چرا این توصیههای مؤکّد و پیدرپی؟ کدام قلّه؟ چون انقلاب اسلامی مأموریت عظیمی دارد که آن زمینه سازی برپایی دولت کریمه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.(10)
شرایط دولت کریمه
«دولت باید دولت کریمه باشد. معناى «اللّهم انّا نرغب الیک فى دوله کریمة» این است که پروردگارا! ما دستهاى خود را بلند و دلهایمان را به سوى تو عرضه مىکنیم و از تو دولت کریمه را مىخواهیم. این دولت کریمه شرایطى دارد. البته ما از اوّلِ انقلاب تا کنون همواره خواستهایم دولتها را دولت کریمه بنامیم. یکى از آرزوهاى ما این است و بنده آن را دوست مىدارم. شما هم دولت عزیز و دولت انقلابید؛ اما حقیقت قضیه این است که دولت کریمه شرایطى دارد»(11)
دولت کریمه، چگونه دولتی است؟
دولت کریمه، دولتى است که عزیز و سربلند و داراى اعتقاد راسخ به آن راهى است که قانون اساسى و وظایف و سیاستهاى نظام در مقابل او گذاشته است. نفوذناپذیر است و متاع خودش را بهخاطر سبک کردن دیگران سبک نمىبیند؛ همان نکتهاى که امام صادق – قریب به این مضمون- به شیعه خود فرمودند که اگر گوهرى در دست تو باشد و همه دنیا بگویند این خزف است، آیا عقیده تو برمىگردد و احساس حقارت مىکنى؟ گفت نه؛ گفتند پس گوهرت را نگهدار.(12)
حال با توجه به فرمایشات ایشان و مأموریت¬های عظیم انقلاب اسلامی، به موضوع انتخابات نگاه کنیم. با این نوع نگاه وظیفۀ ما سنگینتر نمیشود؟
پینوشت:
1. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 25/02/1392.
2. قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (انعام/12) بگو: از آن کیست آنچه در آسمانها و زمین است؟ بگو: از آن خداست. بخشایش را بر خود مقرر داشته، همه شما را در روز قیامت- که در آن تردیدى نیست- گرد مىآورد. آنان که به زیان خویش کار کردهاند، ایمان نمىآورند.
3. ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (یوسف/40) نمىپرستید سواى خداى یکتا، مگر بتانى را که خود و پدرانتان آنها را به نامهایى خواندهاید و خدا حجتى بر اثبات آنها نازل نکرده است. حکم جز حکم خدا نیست. فرمان داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و استوار، ولى بیشتر مردم نمىدانند.
4. وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى (طه/13) و من تو را برگزیدهام. پس به آنچه وحى مىشود گوش فرا دار.
5. ارشاد القلوب1/ 184 : «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته. همه شما چوپانید و همه مسئول گله خویش».
6. بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور 07/02/1392.
7. بیانات در دیدار دست اندرکاران برگزارى انتخابات 16/02/1392.
8. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 25/02/1392.
9. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 25/02/1392.
10. بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیئت دولت 05/ 06/ 1380.
11. بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیئت دولت 05/ 06/ 1380.
12-بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیئت دولت 05/ 06/ 1380.
Sorry. No data so far.