علیرضا رضاخواه -اعتراض به قطع درختان در ميدان «تقسيم» استانبول بهانه اي بود تا مردم به خيابان ها بريزند. رخدادهاي چند روز اخير در ترکيه اگرچه به بهانه تبديل يک پارک به مرکز خريد بوده است ولي ريشه درمسائل عميق تري دارد و مسلما پيامدهاي گوناگوني در بعد داخلي، منطقه اي و بين المللي دارد. گسترش اين درگيري ها به بيش از 70 شهر ديگر در ترکيه از اهميت و عمق خواسته هاي معترضين حکايت دارد.
در يک تقسيم بندي کلي، سياستهاي دولتي که منجر به شکل گيري موج گسترده اعتراض هاي خياباني در ترکيه شده است را مي توان در دو مقوله يعني عثماني گرايي در حوزه داخلي و عثماني گرايي در حوزه خارجي دسته بندي کرد. در بعد داخلي تصميم اردوغان براي افزايش اختياراتش از طريق تغيير قانون اساسي و تلاش براي تداوم حضور در قدرت تحت عنوان رئيس جمهور(آن چه منتقدان پوتينيسم مي خوانند)، در کنار بي توجهي به ساخت موزاييک گونه فرهنگي- قوميتي ترکيه و تاکيد بر عثماني گرايي در حوزه داخلي باعث شده تا سه گسل اجتماعي «سني – علوي» ؛ «سکولار- اسلام گرا» و «ترکي- کردي» در داخل اين کشور به حرکت در آمده و جنبش هاي اعتراضي اجتماعي را به وجود آورد.
ترس از احياي سيستم خلافت و بازگشت به دوران ماقبل کماليسم (که نمونه بارز آن در تغيير نظام حکومتي از پارلماني به رياستي و تخريب پارک قزي به منظور احياي يکي از آثار دوران عثماني مي باشد) باعث شده تا جريان سکولار در اين کشور هويت خود را در خطر ببيند، اين در حالي است که احترام بيش از حد به سلاطين عثماني که در قتل عام کردها و علوي هاي ترکيه نقش به سزايي داشته اند شکاف هاي سني کردي و علوي سني را در اين کشور عميق تر مي سازد، آخرين نمونه آن را مي توان در نامگذاري پروژه ساخت بزرگترين و عريض ترين پل ترکيه به نام «ياووز سلطان سليم» مشاهده کرد. امري که باعث شد «حسين آيگون» نماينده «درسيم» و از سياستمداران کُرد علوي اعلام کند که «ياووز سلطان سليم خون هزاران علوي را ريخته و نبايد بزرگترين پل ترکيه با نام او نامگذاري شود. وي همچنين به اين موضوع اشاره کرده که دولت اردوغان با اين اقدام خود نشان داده که براي برادري بين علويان و اهل سنت، پشيزي ارزش قائل نيست و ترجيح مي دهد نام يک جلاد را در ذهن نسل هاي آتي حک کند.» اين در حالي است که در ترکيه بين 15 تا 20 ميليون علوي زندگي مي کنند که دست کم 3 ميليون نفر از آنها، از کردهاي علوي هستند .
از سوي ديگر سياست خارجه ماجراجويانه دولت اردوغان در قبال کشورهاي همسايه به ويژه در سوريه و حمايت از جريان هاي تکفيري نه تنها گسل سني علوي را تحريک کرده بلکه باعث شده تنازع و به هم ريختگي در عرصه بين الملل و عدم توفيق سياستمداران حزب عدالت توسعه در سياست خارجي بازتابي دروني بيابد. واقعيت آن است که ماجراجويي در عرصه سياست خارجي براي کشوري که گردشگري يکي از ستون هاي اقتصادي آن محسوب مي شود نوعي خود کشي است. کاهش روابط ترکيه با عراق، ايران و سوريه در پي بيش فعالي دستگاه ديپلماسي اين کشور باعث شده تا نرخ رشد اقتصادي اين کشور با کاهش مواجه شده و تجار ترک معروف به ببرهاي آناتولي که از جمله تکيه گاه هاي دولت اردوغان محسوب مي شوند ضرر گسترده اي را متحمل شوند. علاوه بر اين کشيده شدن درگيري هاي سوريه به داخل خاک ترکيه (مانند انفجار ريحانلي) و هزينه حضور صدها هزار آواره سوري در خاک ترکيه در کنار ورشکستگي اقتصادي استان هاي مرزي اين کشور باعث رکود گردشگري شده است امري که باعث دو برابر شدن نرخ بيکاري در ترکيه شده است. اينها همه هزينه هايي است که به اعتقاد معترضان مردم ترکيه تنها به خاطر جاه طلبي هاي شخص اردوغان متحمل مي شوند.عثماني گرايي به عنوان دال مرکزي گفتمان حزب عدالت و توسعه چه در عرصه داخلي و چه در عرصه خارجي رو به افول است. روياهاي اردوغان و سردمداران اين حزب براي حضور در قدرت تا يکصد سالگي ترکيه مدرن تنها در حالتي تحقق مي يابد که عقلاي اين حزب به بازسازي و ترميم گفتمان خود با توجه به واقعيات جامعه ترکيه بپردازند.
Sorry. No data so far.