تریبون مستضعفین؛ علیرضا خدابخشی: سالها پیش وقتی ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق حاضر شده بود با افتخار از ترویج اسامی اسلامی همچون باقر و صادق بهجای کامران و هوشنگ، پخش اذان همراه با «اشهد ان علیا ولی الله» و جلوگیری از رواج موسیقی به عنوان اهم فعالیتهای خود نام برد و انتظار حمایت جریان شاخص دانشجویان حزباللهی این دانشگاه را داشت. سخنان ضرغامی با اعتراض دانشجویان مواجه و او متهم به سطحینگری و ظاهرگرایی شد.
دانشجویان از ضرغامی خواستند بجای این کارها گفتمان رهبری را به گفتمان غالب در جامعه تبدیل سازد. یک پژوهش دانشجویی بعدها با استناد به مصاحبهها و سخنرانیهای منتشرشده از ضرغامی در اینترنت نشان داد که او پس از این جلسه برای اولینبار از تلاش برای تبدیل گفتمان رهبری به گفتمان غالب در سمینارهای افق رسانه سخن گفته است. بنا بر این پژوهش ضرغامی پیش از این چنین نظریهای را در مدیریت رسانه ملی مطرح نکرده بود.
با پیروزی احمدی نژاد در انتخابات همایشی با دعوت از اساتید شاخص حزباللهی به دعوت جنبش عدالتخواه دانشجویی برگزار شد. یکی از سخنرانان این همایش سعید جلیلی بود. جلیلی در آن همایش گفته بود گفتمان بسازید رییس جمهور مجبور است ان را اجرا کند: «اگر شما فضای گفتمان انتخابات ریاستجمهوری را شکل بدهید، هر کس که رئیسجمهور شود، مجبور است که زیر پوشش این فضا قرار بگیرد. همانطور که در مسالهی کارتنخوابی وقتی شما فضا را شکل دادید، روزنامهی شرق هم گریزی از این ندارد که برای این موضوع تیتر یک بزند و سرمقاله کار کند [ولو آنکه آنگونه که شما میخواستید انعکاس ندهد و یا آن حرفی را که شما میپسندید نزند]، چون میبیند اگر این کار را نکند، قافیه را باخته است، از آن طرف روزنامه کیهان هم خبر شما را کار میکند.»
سه روز پس از آن که سعید جلیلی بهطور غیرمنتظره در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد، در حالی که مردم در تلویزیون ضرغامی درباره کرم و صابون حلزون بیش از اسلام ناب میشنیدند، اولین جلسه ستاد جلیلی با حضور جمع محدودی از حامیان برگزار شد. جلیلی در این جلسه گفت اگر در میان افرادی که تا روز اخر ثبت نام کردند یکی را مییافت که گفتمان انقلاب را تبلیغ کند هرگز کاندیدا نمیشد. جلیلی از ستاد خود خواست تا گفتمان انقلاب و اسلام ناب را تبلیغ کنند چرا که حتی اگر کاندیدایشان رای نیاورد، باز هم پیروز هستند. این سخنان جلیلی و بیرغبتی او به نتیجه با مخالفت برخی از حاضران مواجه شد.
انتخابات ریاست جمهوری اخیر را شاید بتوان تنها انتخاباتی دانست که جریان حزباللهی در گفتمان و نامزد از جناحهای سیاسی مستقل عمل کرده است. پیش از این در انتخابات سال 68 اکبر هاشمی نامزد مشترک دو جناح مشهور سیاسی کشور بود که جریان حزباللهی هم در برزخ جایگزینی طرفداران جامعه روحانیت بهجای حامیان مجمع روحانیون در سال 68 به هاشمی رای داد. گفتمان غالب آن روزها سازندگی پس از جنگ بود و اثری از گفتمان اسلام ناب (که یک سال بیشتر از پررنگ شدن ادبیات آن در پیامهای امام نمیگذشت) به چشم نمیخورد.
در انتخابات سال 72 جریان حزباللهی باز هم به هاشمی رای داد. رقیب هاشمی در آن سال احمد توکلی بود که شعارهایش درباره مقابله با تجملگرایی ترویجی از سوی دولت بیشتر از دیگر نظراتش نمود داشت. هاشمی در آن سالها تحت حمایت شدید طرفداران جامعه روحانیت بود که با شعار «پیروی از خط امام، اطاعت از رهبری» حمایت از هاشمی به میدان آمده بودند. شعار «مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است» در این سالها رواج داشت که بیشتر تحت تاثیر گلایههای آقای هاشمی در نمازجمعه از منتقدانش در روزنامه سلام و جهان اسلام (هر دو وابسته به طیف مجمع روحانیون) بود. گفتمان رایج آن روزها «توسعه» بود و جریان حزباللهی هم طرفدار توسعه و آقای هاشمی بود. با بروز عوارض توسعه همچون بیعدالتی و فقر، موضوع مبارزه با ثروتهای بادآورده در کنار مقابله با شبیخون فرهنگی غرب به خواسته جریان حزباللهی کشور تبدیل شد. مدعی مبارزه با ثروتهای بادآورده، ریشهری دبیر جمعیت دفاع از ارزشها بود و نماد فرهنگ غرب سید محمد خاتمی و طرفدارانش بودند. اقلیتی از جریان حزباللهی در انتخابات سال 76 به ری شهری و اکثریت آنها به ناطق نوری رای دادند تا مبادا خاتمی رای بیاورد. در این انتخابات حزباللهیها به دنبال رهبران جامعه روحانیت مبارز تنها به حفظ داشتهها قانع بودند.
در انتخابات سال 80 جریان حزباللهی کشور باز به احمد توکلی رای داد. توکلی این بار توجه به اقتصاد و اشتغال را که ضرورتش در فضای به شدت سیاسی آن سالها از سوی همکاران خاتمی انکار میشد، نشانه گرفت و البته رای چندانی هم کسب نکرد.
سال 84 آغاز حرکات استقلالطلبانه جریان حزباللهی در ترویج گفتمان عدالت بود. احمدینژاد که پیش از این با شعار «خدمت» در شهرداری فعالیت کرده بود، سوار بر موج عدالتخواهی جریان حزب اللهی در دور اول، لاریجانی را که با شعار «دولت مدرن» از سوی حامیان جامعه روحانیت به میدان آمده بود، پشت سر گذاشت و در دور دوم هم مقابل هاشمی که نماد جریان توسعه اقتصادی غربی و عامل به وجود آمدن فقر و فساد و تبعیض شناخته میشد، پیروز شد. به عبارت دیگر در این انتخابات جریان حزباللهی اگر چه در گفتمان عدالت مستقل بود، اما نامزدش برای پیروزی در دور دوم مقابل هاشمی از جامعه روحانیت و تشکلهای همسو با آن کمک گرفت و همین امر موجب شد تا بخشی از پستهای کابینه به چهرههای شاخص این تشکلها اختصاص یابد که البته اکثریت آنان بعدها مشکلات جدی با رییس جمهور پیدا کردند.
جریان حزب اللهی در انتخابات سال 88 هم همچنان مانند سال 84 در گفتمان عدالت مستقل بود، اما کاندیدایش باز به علت ترس حامیان جامعه روحانیت مبارز از میرحسین موسوی با آنان مشترک بود.
انتخابات اخیر ریاست جمهوری فصل جدایی کامل جریان حزباللهی از تشکلهای حامی جامعه روحانیت مبارز بود. در این انتخابات جریان حزباللهی، گفتمان اسلام ناب را که مقاومت از ارکان آن است، مطرح کرد. این گفتمان از سوی جناح موسوم به راست استقبال نشد و به تبع آن سعید جلیلی نامزد گفتمان اسلام ناب هم مورد پذیرش آنان قرار نگرفت. هرچند عدم اقبال جناح موسوم به راست به سعید جلیلی پیش از انتخابات با بهانه کمی آرای او در نظرسنجیها توجیه شد. اما پس از آن از سوی چهرههای شاخص جناح موسوم به راست با گفتمانی که او تبلیغ میکرد، مخالفت شد و جلیلی به عنوان نماینده افراط و تندروی توصیف شد.
جلیلی به خوبی در مناظرهها نشان داده بود که به جز غرضی که کمتر به مباحث نظری علاقهای داشت، دیگر کاندیداها به گفتمان اسلام ناب اهتمامی ندارند و اختلافاتشان جزئی و بیشتر در تیمهایی است که میخواهند با رییس جمهور آینده کار کنند. روی کار آمدن حسن روحانی در چند ماه آینده، به خوبی این ادعا را ثابت خواهد کرد که کپی هاشمی رفسنجانی با تشکیل کابینه خود از میان چهرههای دو جناح کشور، خاطره سالهای 68 تا 76 را زنده خواهد کرد. اما آیا جریان حزباللهی همچون آن سالها، به دنبال حل مسئله حجاب و مقابله با توزیع نوارهای موسیقی در میادین خواهد بود؟ شواهد، دیگر چنین چیزی را نشان نمیدهد. این دهه، دهه خط امام، گفتمان رهبری و اسلام ناب خواهد بود.
ما هم به روحانی رای دادیم تا این آقای گفتمان انقلاب درنیاد…
واقعا تریبون مستضعفین هستین شما!!!!!!!!!!