پنج‌شنبه 20 ژوئن 13 | 08:00

حماسه‌ی 24 خرداد؛ مهر ابطال تقلب بزرگ

علی عبدی

انتخابات یازدهم از حیث متن و حاشیه، قابلیت فراوانی برای تحلیل دارد و از زوایای گوناگون می‌تواند مورد تأملات نظری قرار گیرد. در این میان، سؤال این است که ترکیب آرای پیروز و بازنده‌ی این انتخابات با ادعای «تقلب» در انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی قبل چه نسبتی دارد؟


علی عبدی – انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری به پایان رسید و فصل تحلیل‌ها و بررسی‌های آن نیز آغاز شد. حال نوبت سیاسیون و تحلیل‌گران است که از هر سو به میدان تحلیل و بررسی هجوم آورند و هر کس از ظن خویش یار میدان تحلیل شود و بر اساس نوع نگاه خویش بنگارد و بنویسد. انتخابات یازدهم، چه از حیث متن و چه از حیث حاشیه، قابلیت فراوانی برای تحلیل داشته و دارد و از زوایای گوناگون می‌تواند مورد تأملات نظری و تحلیل قرار گیرد؛ از حیث ترکیب آرا، میزان مشارکت، پیروز انتخابات، علل و دلایل پیروزی و شکست و نیز معانی ضمنی و مستتر ترکیب آرای پیروز و مغبون میدان رقابت و…

با این وصف، یکی از جالب‌ترین و مهم‌ترین زوایای انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری و نیز ترکیب آرای پیروز و بازنده‌ی این انتخابات، مؤید صداقت و پاک‌دستی نظام جمهوری اسلامی ایران و نیز ابطال‌گر ادعای «تقلب» در انتخابات دوره‌ی قبل است؛ ادعای تقلبی که قرار بود مهمل «تغلب» جریان فتنه در انتخابات سال 1388 باشد.

اما پیش از پرداختن به این مهم، ضروری است تا مسئله‌ی دیگری را مورد امعان نظر قرار دهیم. آن گاه به سراغ این ابطال‌گری برویم. پرسش این است که «چرا در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری، شکست‌خوردگان از جمهوریت در انتخابات 1388 سپر تحریم انتخابات وانهادند و با ادعای انتخابات آزاد، مهندسی انتخابات و… وداع گفتند و بر طبل مشارکت در انتخابات و حضور پای صندوق آرا کوبیدند و البته با چراغ خاموش، یکی را به نفع دیگری حذف کردند و با حمایت از تنها نامزد باقی‌مانده، در سکوت رادیویی، به سوی مشارکت در انتخابات شتافتند.

به نظر می‌رسد پس از فتنه‌ی سبز 88، این جریان چنین گمان می‌برد که با عدم حضور در انتخابات‌های پیش روی نظام و تحریم آن‌ها، می‌تواند نظام را به سازش با خود بکشاند و از آن امتیاز بگیرد. اوج این توهم، در انتخابات مجلس نهم، در اسفند 1390 رقم خورد. ایشان گمان کردند با تحریم انتخابات، میزان مشارکت به پایین‌تر از 50 درصد تنزل می‌یابد و نظام با بحران عدم مشارکت سیاسی و همچنین بحران مشروعیت مواجه خواهد شد. اما چنین نشد و دست آنان در پوست گردوی مشارکت فعال مردم قرار گرفت. مردم کاری کردند کارستان و مشارکتی 65درصدی را رقم زدند که آنان حتی به خواب هم نمی‌دیدند. کار تا آنجا پیش رفت که خاتمی بر خلاف دعوت به تحریمی که خود از آن حمایت کرده بود، مجبور شد تا در یکی از روستاهای دماوند، رأی خود را به صندوق بیندازد.

تحریم انتخابات مجلس نهم نه تنها نتیجه‌بخش نبود، بلکه نشان داد جریان اصلاحات و فتنه اگر هم انتخابات را تحریم کنند، مشارکت مردم سر جای خودش هست و حضور یا عدم حضور آن‌ها هیچ تأثیری بر آن نخواهد داشت و تصور آنان در واقع توهمی بیش نیست.

این امر ایشان را به تأمل واداشت. اگرچه در طول ماه‌های نزدیک به انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری، همچنان بر تنور بازی تحریم انتخابات می‌دمیدند و هر از چند گاهی خاتمی و دیگران، دیگر بار از مهندسی انتخابات پرهیز می‌دادند؛ اما حکایت با دست پس زدن بود و با پا پیش کشیدن.

آنان خوب می‌دانستند که چهره‌های شاخص‌شان توانایی عبور از غربال شورای نگهبان را نخواهند یافت. لذا ضروری است تا چهره‌ای درجه 2 و 3 را به عرصه‌ی انتخابات بکشانند که چنین کردند. هر چه به انتخابات نزدیک شدیم، دیگر خبری از طرح انتخابات آزاد و مهندسی انتخابات نبود.

اکنون جریان فتنه و اصلاحات دریافته بودند تحریم این دوره از انتخابات و عدم حضور در آن، معنایی جز پایان حیات سیاسی آنان و شاید هم وداع کامل با صحنه‌ی سیاسی ایران نخواهد داشت. لذا حروله‌کنان و پای‌کوبان به صحنه دویدند.

اما چگونه انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری ابطال‌گر ادعای تقلب در دوره‌ی قبل شد؟

در انتخابات 1388 جریان فتنه‌ی سبز مدعی بود که نظام در آرای ملت خیانت نموده و تقلبی بزرگ (یا به تعبیر آنان مهندسی آراء) را رقم زده است. تقلبی 11میلیونی که البته بسیار بزرگ و ناباورانه می‌نمود. حتی وزیر کشور دولت اصلاحات، موسوی لاری، گفته بود که در حد چند صدهزار می‌توان آرا را جابه‌جا نمود؛ اما 11 میلیون امری محال است. ادله و استنادات این ادعا البته به اندازه‌ی یک تقلب چند هزار رأی هم نبود، چه رسد به اندازه‌‌ی 11 میلیون. موسوی پس از ادعای تقلب، تازه به یاد جمع‌آوری اسناد افتاد و به حامیانش فراخوان ارسال اسناد و مدارک تقلب را داد. فراخوانی که البته به نتیجه نرسید. ادعایی که مدرک و سند معتبری به پیوست نداشت.

حال پس از گذشت چهار سال از آن روزها، دیگر بار انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران برگزار گردید و جالب آنکه بیشتر مدعیان و حامیان تقلب بزرگ، از جریان اصلاحات گرفته تا نهضت آزادی، از بیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گرفته تا بزرگان جریان فتنه (غیر از موسوی و کروبی)، جمعه 24 خرداد پای صندوق‌های آرا گرد آمدند تا خود نقیض ادعای تقلب باشند. حضور آنان خود ابطال ادعای تقلب بزرگ بود، مضاف بر آنکه آرای میلی‌متری مردم که موجب پیروزی شیخ حسن روحانی بر لب مرز میان دور اول و دوم گردید، خود معانی عمیقی را بازمی‌گفت. خوب است، تحلیلی از این آرا داشته باشیم.

کل آرای مأخوذه در این دوره‌ی انتخابات عبارت است از 36704156 رأی از حدود 50 میلیون حائز شرایط که دلالت بر 2/72 درصد مشارکت فعال مردم داشت. از این میزان آرای مأخوذه، آرای حسن روحانی 18613329 است که 7/50 درصد کل آراست و این یعنی اینکه وی 50 درصد به علاوه‌ی یک رأی را کسب نموده است. حال اگر نصف آرای‌ مأخوذه را، که عبارت است از 18352078، از آرای جناب روحانی کسر کنیم، میزان آرایی که موجب پیروزی ایشان شد عبارت است از 261125. حال پرسش این است نظامی که می‌تواند 11 میلیون رأی تقلب کند، آیا از جابه‌جایی 260 هزار رأی قاصر است؟ چگونه نظامی که حتی حاضر نیست با جابه‌جایی 260 هزار رأی انتخابات را به دور دوم بکشاند، می‌تواند در 11 میلیون رأی مردم، که به وی اعتماد کرده‌اند و آن را امانت‌دار خود می‌دانند، دست ببرد و آن را جابه‌جا نماید؟

پیروزی جناب آقای روحانی، آن هم تنها به اتکا به 261125 رأی و نشستن ایشان بر کرسی دولت یازدهم، آن هم در همان دولتی که در انتخابات 1388 متهم به تقلب در انتخابات شده بود و همچنین حضور اکثریت مدعیان تقلب در دور قبل انتخابات، در پای صندوق‌های اخذ رأی، در روز 24 خرداد 92، خود مهر ابطالی است بر دروغ بزرگ تقلب در خرداد 1388 که سرآغاز فتنه‌ای بزرگ در کشور گردید که علاوه بر آنکه موجب ریخته شدن خون بی‌گناهان گردید، موجب مخدوش شدن چهره‌ی نظام اسلامی و ملت ایران در عرصه‌ی بین‌المللی نیز شد و فرصت بزرگی که پس از انتخابات فراهم شده بود و می‌رفت تا جهشی بزرگ را برای ملت ایران در عرصه‌ی بین‌المللی به وجود آورد، به رکودی سرد فرو برد و اگر نبود تدابیر رهبری نظام، نه از تاک نشان می‌ماند و نه از تاک‌نشان.(*)

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.