تریبون مستضعفین- این چند خط را که مینویسم نه کسی از اولیا را خواب دیدهام که به من این نکات را گفته باشد و نه نوشتههایم را نتیجه عنایت یکی از حضرات معصومین علیهم السلام میدانم که آنگاه مخالفت با تراوش قلم من نعوذبالله مخالفت با پیغمبر باشد. همه آنچه مینویسم نتیجه دغدغهای است که یادداشتی در سایت الف «متعلق به استاد دیرینم دکتر توکلی» برای من ایجاد کرد. الف در یادداشتی با برشمردن چند جمله از دکتر احمدی نژاد و همکارانش به غلط نتیجه گرفته است که توجه به خرافات و سوء استفاده از مقدسات دینی درزمان دولت احمدی نژاد رواج «فوق العاده ای» یافته است:
«تقدس بخشیدن به دولت نهم و دهم و دادن وجه ای آسمانی به آن از همان ابتدای روی کار آمدن دولت در سال 1384 آغاز شد. از همان روز شروع به کار دولت، مسابقه ای درگرفته بود تا با توسل به اسلام، سیره و سنت پیامبر و ائمه توصیفات اغراق آمیزی برای دولت و شخص احمدی نژاد بکار گرفته شود. این رویه تا حدی مرسوم گردید که افراد در تعریف و تمجید از دولت گوی سبقت از هم ربوده و توصیفهای اغراق آمیزتری را بکار میبردند.»
یادداشت الف با این نتیجه درست به پایان میرسد که:
«در این وضعیت نقد و ارزیابی دولت و سنجش اثربخشی عملکرد آن نیز با مشکل مواجه میشود و قدسیسازی نمودن دولت و ترسیم هالهای از نور در اطراف آن باعث میشود که دولت دور از دسترس قرار گیرد و نقد آن با هزینههای فراوان همراه گردد. به دلیل تاثیرات زیانباری که خرافهگرایی دارد باید نقد آن را جدی گرفت و ان شاالله دولتهای آینده درگیر چنین رویههایی نگردند که در این صورت هم به کارآمدی خود و هم به ایمان جامعه لطمه وارد مینمایند.»
هر چند الف در یادداشت خود چندین پدیده را با نام خرافه محکوم کرده است، اما شاید نتوان همه آنها را خرافه نامید، بلکه میتوان این امور را به چند دسته تقسیم کرد:
الف:کسی در عالم بیداری به محضر امام زمان مشرف میشود و یا مکاشفهای با حضرات معصومین یا اولیا برای او رخ میدهد.
ب: شخصی مشهور است که کرامتی دارد و از عالم غیب خبر میدهد.
ج: کسی در خواب یکی از حضرات معصومین یا یکی از اولیا را خواب دیده و پیغامی یا خبری میآورد.
د: شخصی خوابی را میبیند که آنقدر شرایط صدق و صحت در آن وجود دارد که قابل انکار نیست. به این دو مورد اخیر رویای صادقه میگویند.
ه: کسی خوابی دیده که تشخیص صادقه یا غیر صادقه بودن آن برایش مشکل است و معبری آن را تعبیر میکند.
و: کسی بواسطه داشتن یک موقعیت فامیلی یا علمی یا مذهبی یا سیاسی یا محبوبیت فراوان اجتماعی نوعی تقدس پیدا میکند.
ز: کسی سلیقه، عقیده یا عملکرد خود را به امری مقدس گره میزند و در نتیجه راه نقد بر منتقدین دشوار میشود.
در انتها تذکر داده شود که آنچه صد در صد باطل است فقط دو مورد آخر است؛ اما :
الف- اینکه وراء عوامل عادی و مادی، عوامل معنوی و باطنی وجود دارد، امری انکارناپذیر از نظر شرع است، کما اینکه در خود قرآن به کرات مواردی از نصرت و عنایت الهی نسبت به حق پویان (چه عصر صدر اسلام و چه دوران انبیاء پیشین) ذکر شده و اکثر آنها مربوط به امور اجتماعی است (مانند نصرت ملائکه در جنگها و …) یا نمونههایی از رویاهای صادقه در سوره یوسف. لذا «خرافه نامیدن» هر چه در این زمینه ذکر میشود، صحیح نیست. بهتر است عبارت «خرافه» را با عبارت «استفاده ناصحیح یا نابجا از مقدسات و امور معنوی»، جایگزین کرد.
ب- مشکل اصلی اینجا است که تشخیص موارد صحیح و سقیم در این زمینه از عهده نوع مردم خارج است. لذا دامن زدن به این امور حتی اگر به زعم ناقلین آنها صد در صد صحیح باشند، از جانب هر گروه و سلیقهای، غلط است. چرا که زمینه را برای سوء استفاده شیادان سیاسی و غیرسیاسی باز میکند و دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. (دقت شود: مسئله فقط شخصی بودن این امور نیست و با اینکه خیلی از موارد شخصی هم نیست اما مصلحت بزرگتر اجتماعی در کار است) و شاید به همین خاطر است که در سیره امام و رهبری اجتناب از تمسک به مصادیق اینگونه نقلها کاملا مشهود است. هر چند بصورت کلی بارها از عنایت ویژه خداوند متعال و ائمه معصومین به اصل انقلاب صحبت کردهاند.
نگاهی به گذشته دور و نزدیک این واقعیت را نشان می دهد که مصادیق روشهای فوقالذکر چندان منحصر در یک جناح و گروه و فرد خاص نبوده است که به راحتی بتوان ادعا کرد رواج آن در دولت احمدینژاد «فوق العاده» بوده است .
چرا ادعای «فوق العاده بودن» رواج خرافات و سوءاستفاده از مقدسات دینی در سالهای اخیر درست نیست؟ من نه انقدر سن زیادی دارم که «تاریخ معاصر سوء استفاده از دین» را از بر باشم نه آنقدر حافظه دارم که همه مواردی را که خود دیدهام به خاطر بیاورم و نه آنقدر اهل پژوهش هستم که برای این مهم تحقیقی کنم، اما در حد بضاعت خود چند خاطره ذکر میکنم و چند نقل قول:
1- خاطرهای شنیدم از مرحوم مرتضاییفر که گویا در یکی از مجلات سپاه پاسداران منتشر شده است و متن این خاطره در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی و به نقل از آیتالله علی اکبر قریشی بدین شرح آمده است:
«ما روز 21 بهمن 1357 در منزل آیتالله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: «امام پیام داده که مردم در خانههای خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند.»
آقای طالقانی گفت: «امام مدت پانزده سال از ایران دور بودهاند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بیرحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام میکنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانهها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه میشود؟.»
بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانههایشان بیرون نیاورند. ما حرفهای آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانهها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید. تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشهای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت.
ما با خود گفتیم حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و …؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت.
سؤال کردیم: «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» آقای طالقانی گفت: «نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیههایش را پس بگیرد و امام هرچه میگفت، من قانع نمیشدم، در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بیاختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!».
من نگارنده بعدها صحت این خاطره را از آقای سید حمید روحانی که مسولیت ثبت تاریخ انقلاب را بر عهده داشت، جویا شدم. ایشان با رد صحت آن گفت که از حاج احمدآقا هم پرسیده و او هم موضوع صدور دستور از ناحیه مقدسه را رد کرده است.
2- حدود بیست سال پیش به درس اخلاق آیت الله امامی کاشانی در دانشگاه رضوی مشهد رفته بودم. ایشان نقل کرد که شهید مطهری را در خواب دیده و از او پرسیده که کدام کتاب در آن دنیا به داد شما رسید؟ شهید مطهری در عالم خواب پاسخ داده «کتاب ولاها». حال تصور کنید اگر کسی بخواهد بر این کتاب نقدی بنویسد!
3- در سالهای ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی شعاری در نماز جمعه داده میشد که در تاریخ انقلاب کمنظیر است. سر دادن این شعار نه در غیاب آقای هاشمی بود که گفته شود اطلاع نداشته است و نه توسط جمع محدودی بوده است، بلکه به عکس هزاران نفر در حضور آقای هاشمی شعار میدادند: «مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است» و تلویزیون هم آن را رسما پخش میکرد. و البته من هم یکی از ان جمع بودم.
4- در سالهای ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی که کرباسچی شهردار تهران بود، بزرگراه شهید نواب در مراسمی افتتاح شد. در این مراسم که هر دو بزرگوار حضور داشتند. شهردار تهران متنی را درباره آقای هاشمی خواند که یادآوری آن به بحث ما مربوط است:
«هاشمی رفسنجانی نشان داد که یک جامعه «موعود قرآنی» چگونه تکوین مییابد و حاکمیت حق بر این «بلده طیبه» به شهروندانش، چگونه اعتبار میبخشد. او پنجرههای جدیدی به روی کشور و ملتش گشود، بیآنکه نسیم نابجایی، مشام مردمش را بیازارد… هزاران هزار «تقدیس» هزاران هزار «تکریم»، پاسخگوی یک بند از «هزاران بند حدیث صداقت» شما نیست.»
5- در دوران تبلیغات دوم خرداد 76 دفتر تحکیم وحدت پوستری را طراحی کرده بود برای تبلیغ آقای خاتمی. این پوستر شجرهنامه نامزد ریاست جمهوری بود که به شکل یک لوبیای سحرآمیز به چاپ رسیده بود و نشان میداد که نسب آقای خاتمی چگونه به ائمه معصومین میرسد. به عبارت بهتر از مردم خواسته شده بود که به خاطر سیدبودن آقای خاتمی، به ایشان رای دهند.
6- در همان ایام دوم خرداد آیتالله خزعلی از مدافعین سرسخت آقای ناطق نوری بود. ایشان سخنرانی مشهوری داشت در شهر یزد برای دفاع از آقای ناطق . در بخشی از این سخنرانی آیت الله خزعلی خاطرهای را نقل میکرد از محمد حسین طباطبایی کودک قاری و حافظ قران آن روزها؛ به این مضمون که به قرآن تفال زده و گفته است «بهدیهم اقتده» و نتیجه اینکه به آقای ناطق رای دهید!
7- در هیجانات سیاسی پس از دوم خرداد نشریهای، کاریکاتوری توهینآمیز درباره آیتالله مصباح یزدی به چاپ رساند که موجب تحصن بزرگ طلاب در حرم حضرت معصومه (س) شد. تحصن چند روزی به طول انجامید تا بالاخره مرحوم آیتالله مشکینی از جانب مقام معظم رهبری پیغام آورد و از طلبهها خواست تحصن خود را پایان دهند. به خاطر دارم آیتالله مشکینی در سخنرانی خود گفت: «طومار اسامی شرکتکنندگان در تحصن را به امام زمان (عج) دادهاند و ایشان امضا کردهاند.»
8- در سالهایی که ترس از زلزله در تهران زیاد شده بود، روزی در حرم امام رضا (ع) علاوه بر تشرف به حرم، افتخار همراهی یکی از علمای بزرگ تهران را که از مسولین بلندپایه جمهوری اسلامی است داشتم. حین زیارت دو تن ازمدیران و قضات کنونی قوه قضاییه -که البته چندان علیه السلام هم نبودند- به ما نزدیک شدند و مشغول عرض ارادت به آن عالم بزرگوار. دیدم یکی از آن دو به عالم بزرگوار میگوید: «ما اگر شبها در تهران با خیال راحت از زلزله میخوابیم، به خاطر وجود شما در تهران است.»
9- چند سال پیش آقای سید حسن خمینی از دخالت نظامیان در انتخابات انتقاد کرد و به درستی آن را مخالف با وصیتنامه امام و قانون اساسی دانست. پس از این انتقاد نوه امام، نویسندهای در یک سایت اینترنتی سیدحسن را خطاب قرار داد و از او درباره BMW هفتاد میلیونی که سوار میشود، پرسید. با انتشار این نوشته انتقادی موجی از حمله به این سایت و نویسنده آن تحت عنوان مخالفت با «توهین به امام» به راه افتاد که بیشتر آنها کسانی بودند که وابسته به جریان روشنفکری شناخته میشوند. البته مقصود من این نیست که آن انتقاد وارد است یا وارد نیست بلکه در هر صورت حتی فحاشی به سیدحسن هم توهین به امام نیست، هر چند که قطعاً حرام است .
10- بعضی وقتها مقدس کردن امور صرفاً یک کجسلیقگی است. به خاطر دارم در رشته اقتصاد در دانشگاه امام صادق (ع) درسی داشتم با استاد بزرگوارم دکتر توکلی. ایشان درباره نحوه تدوین قانون کار خاطرهای نقل میکرد از خودش در ابتدای انقلاب که چون ارادت ویژهای به فقه و اسلامی کردن همه چیز داشته است، در پیشنویس قانون کار بجای کارگر از کلمه «اجیر» استفاده کرده است و همین امر موجب انتقادات فراوانی در آن روزها از دولت و وزیر و اسلام و جمهوری اسلامی شده است. بهگفته آقای توکلی تنها علت استفاده از این کلمه که در عرف چندان خوشایند نیست، استفاده کتب فقهی قدیمی از آن لفظ بوده است و همین امر باعث نوعی تقدس لفظ برای آقای دکتر شده بود. آقای دکتر توکلی خودش با انصافی که دارد این کار را کجسلیقگی توصیف میکرد و خاطرهای هم از رهبر انقلاب در همین باره تعریف میکرد که فعلاً جایش نیست.
11- معمولاً وقتی صحبت از سوء استفاده از مقدسات میشود، حتماً به شیادهایی که از نام امام زمان سوء استفاده میکنند اشاره میشود. اما این امر همیشه شیادی نیست و در بسیاری از اوقات بزرگانی از نظام هم گول خوردهاند:
«یادم میآید در زمان جنگ، یک زن و شوهر از تبریز آمدند به جلسه سران که در دفتر آیتالله خامنهای برگزار میشد و گفتند که امام زمان در مورد مسائل حساس جنگ، پیامی را برای امام خمینی فرستادهاند و اگر ما اطلاع ندهیم، ممکن است خطری انقلاب را تهدید کند. من پیام این دو نفر را شخصاً به امام(ره) منتقل کردم که ایشان باور نکردند و گفتند از این شیادها زیادند. من گفتم اینها دو دانشجو هستند و ضرری ندارد که حالا شما آنها را ببینید و اگر ادعایشان کذب باشد، مساله بهتر روشن میشود. امام با اکراه پذیرفتند، اما در ابتدا آنها را امتحان کردند و به آنها گفتند: من از امام زمان ۳ سوال دارم، پاسخ آنها را بیاورید تا بتوانم این پاسخها را به عنوان دلیل صدق شما قبول کنم. بعد از این که امام سوالات را مطرح کردند، آنها گفتند که امام خمینی میخواهد امام زمان را امتحان کند و چنین کاری اهانت است و رفتند.»
شاید کمی سخت باشد که انسان باور کند این خاطره را آقای هاشمی رفسنجانی نقل کرده باشد و خود با اصرار، واسطه دیداری بوده باشد که امام، حاضر به انجام آن نبودهاند. تصور کنید اگر این کار را احمدینژاد کرده بود!
12- به خاطر دارم در دوران دانشجوییام فرزند یکی از مسولین روحانی کشور فوت کرده بود. آن آقای روحانی به مناسبت چهلمین روز درگذشت فرزندش اطلاعیهای را در صفحه اول یکی از روزنامههای کشور به چاپ رسانده بود که «بهمناسبت چهلمین روز ارتحال شهادتگونه …» به خاطر دارم که جمعی از دانشجویان پس از درس اخلاق آیتالله مهدوی کنی دور ایشان جمع شدند و بنا گذاشتند به اعتراض که چرا دوستان شما از مقدسات سوء استفاده میکنند و چرا شما از ایشان حمایت میکنید و …
13- در همان صفحهای که سایت الف به احمدینژاد برای قدسی شدن او اعتراض کرده است، خبری منتشر کرده است درباره دیدار رییسجمهور منتحب با اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران. بهگفته یکی از حاضران، در این دیدار آقای روحانی «موفقیتشان را مرهون عنایت حضرت ثامنالحجج(ع) دانستند.»
14- بخش زیادی از خرافات ناشی از کمسوادی و بیاطلاعی و کجسلیقگی اطرافیان است، بیآنکه حتی خود شخصیتها مطلع شوند. سایت جماران اخیراً برای دیدار رییس جمهور منتخب با سیدحسن خمینی تیتر زده است: «جمع حسنین» نگارنده آنقدر در عربی ضعیف نیست که نداند «حسنین» جمع دو حسن هم میتواند باشد، اما مقایسه کنید این تشابه لفظ را با آنچه که آقای الهام اخیراً درباره تشابه لفظ رجعت توضیح داده است.
15- احتمالاً به خاطر دارید خوابی را که آیتالله توسلی در اواخر عمر از قول سیدحسن خمینی نقل کرد بود و همان خواب و تعبیر آن توسط آقای توسلی تا مدتها مبنای بسیاری از موضعگیریهای رسانهها و اشخاصی بود که به عنوان روشنفکر شناخته میشوند:
«دو ماه پیش، آقای حاج حسن آقا خمینی گفتند: «من خواب دیدم امام(ره) به من فرمودند: حسن! من را دارند از خانه بیرون میکنند! گفتم: آقا! چهکسی شما را از این خانه بیرون میکند؟ باز خواب دیدم که امام فرمودند: من را دارند ازخانه بیرون میکنند، تا سه مرتبه من این خواب را دیدم »
به خاطر بیاورید وصیتنامه امام را که از مردم خواستهاند برای پذیرفتن نقل قول از ایشان در زمان حیات چقدر باید احتیاط کنند با چنان احتیاطی تکلیف خوابها روشن است.
16- باز هم یک خواب و این همه استنباط به نقل از سایت جماران:
«آیتالله هاشمی رفسنجانی در مراسم تجدید بیعت اعضای مجلس خبرگان رهبری که حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی نیز حضور داشت، ضمن ابراز خوشحالی از توفیق زیارت مجدد امام راحل، اظهار داشت: نمیدانم چگونه شده است که امسال در ماه رمضان امام را زیاد خواب میدیدم؛ البته در طول سال معمولاً گاهی خواب ایشان میبینم، اما قبلا امام را در حالت حیات میدیدم. وی افزود: در ماه رمضان امسال معمولاً خواب امام را بعد از هنگام سحر، گاهی در حال سخنرانی، درس یا مانند وقتی به محضرشان میرسیدیم، مشاهده میکردم و گاهی هم با علم به اینکه ایشان در حیات نیستند خوابشان را میدیدم که این حالت دوم خیلی برایم تازگی دارد و در این ماه زیاد اتفاق افتاد.
هاشمیرفسنجانی ادامه داد: در این خوابها خیلی مجال صحبت کردن و سوال کردن پیش نمیآمد و اگر هم بود یادم نیست، زیرا انسان همه خوابها را به یاد ندارد، اما در حالت اطلاع از رحلتشان حالشان مساعدتر از حالت طبیعی بود.
وی گفت: در خواب یکبار به امام عرض کردم که ما برعهد خودمان هستیم و با همه توان میراث شما را ادامه می دهیم و در حفاظت از آن تلاش کرده و کوتاهی نمیکنیم که ایشان فرمودند «من این را میدانم و گاهی نگران و گاهی دیگر خوشحال میشوم» که نمیدانم این تعبیر چگونه بود. من هم گفتم شما اکنون حضور ندارید، اما ما همچنان نیاز به شما داریم و شفاعتمان بکنید. امام هم مجددا گفتند که «من بیشتر از دوران حیاتم به شما کمک میکنم و کمک چرا نکنم؟»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه مجموعه این خوابها منسجم و یکنواخت نبود و اصولا خواب نمیتواند برای چیزی حجت باشد، تصریح کرد: «به نظر میرسد اکنون دست امام بازتر از ماست و امکان شفاعتشان بیشتر است و حتما ما را فراموش نمیکند، زیرا اگر میراثی که در اختیار تاریخ و همه مسلمانان و بشریت گذاشتند، آسیب ببیند، قطعا ایشان ناراحت میشوند و حتما کمک میکنند و از اجدادشان شفاعت خواهند خواست. البته امام واقعیت را بیشتر از ما میبیند؛ اگر ما از پنجره میبینیم ایشان گویا از پشت بام میبینند و فضای اطراف را نیز تشخیص میدهند که در آن چه میگذرد.»
هاشمی رفسنجانی «تازگی داشتن حضور امام در خواب در این زمان» و «توجه به این نکته که ایشان اکنون حضور ندارند» را نکات اساسی این خوابها عنوان کرد و گفت: «در مجموع این خوابها امید بخش است تا خداوند حافظ این انقلاب باشد و خداوند بهتر از هر کس میدانند که خیلی از انسانها مخلصانه در راه خودش و امام مجاهدت کردند و در تاریخ یک سند بزرگ به نام مکتب اهل بیت را ثبت کردند و خداوند حجت جدیدی از طریق امام و دوستانشان به بشریت نشان دادند و همه مشکلات را هم در دوران حیات ایشان و بخشی از آنها را در زمان رحلت، پشت سر گذاشتیم، اما شرایط جدید قدری متفاوت است و دشمنان با تمام تجربه خود به میدان آمدند.»
* * * * * * * *
این 16 حکایت را نقل کردم برای اینکه اثبات کرده باشم توسل به الهامات و خواب و اولیا و … امری جدید و مختص به دولت احمدینژاد نیست و البته در بسیاری از موارد این امور را انکار نمیتوان کرد! آنچه میتوان با قاطعیت گفت این است که این امور حداکثر فقط برای همان شخص حجت است و برای دیگران حجت نیست. به خاطر دارم آیت الله دهشت از علمای مشهد خاطرهای نقل میکرد از جلسهای در محضر رهبر انقلاب: «فردی برای رهبری پیغام آورد که حضرت حجت (ع) نگران امنیت و سلامتی شما هستند، آقا به ایشان گفتند «این فقط برای خودتان حجت است، برای من حجت نیست. چرا که فردا ممکن است فرد دیگری خلاف این پیغام را بیاورد.»
در پایان تذکری از امام را هم میآورم که خطاب به مرحوم حاج احمداقا بوده است تا معلوم شود «حجت نبودن» مجوز انکار نیست:
«…پسرم! سعی کن اگر از اهل مقامات معنوی نیستی، انکار مقامات روحانی و عرفانی را نکنی که از بزرگترین حیلههای شیطان و نفس اماره که انسان را از تمام مدارج انسانی و مقامات روحانی بازمیدارد، واداری اوست به انکار و احیاناً به استهزای سلوکالی الله که منجر به خصومت و ضدیت با آن شود.»
سلام. مطلب خيلي خوبي بود. ممنون از انتشارش اما يك سوال سخت:
چرا نام نويسنده مطلب درج نشده؟! براي مقدس كردن اين متن بوده؟! يا ترس؟ يا اشتباه تايپي؟
به هر حال خوبه كه نام نويسنده هم در طليعه متن بنشيند
راست میگه! کاش اسم نویسنده رو هم میگفتین.
عدم انتشار نام نویسنده به خواست نویسنده این مطلب بوده است.
عالی بود
سلام
خوبی؟
چرا این جوری؟
122
خوب بود
سپاس
بنام الله/// هرگونه اعتماد و توسل و ارتباط گیری با عالم ماورا برای رسیده به هر هدفی حتی تشرف خدمت امام یک گناه بزرگ و شایسته مجازات است و حرام ابدیست. اینگونه افراد در هر جایگاهی هم که باشند مشرک و باطلند
علما حق ندارن خوابهای شبهه بر انگیز خود را به تصور صحت مطلب برای عموم بیان کنند اگر میپندارن که باعث اجباراتی بر دیگران میشود/ مثل نقل رویا در باره علما و اثار انان