تریبون مستضعفین – علی اللهیاری– یکی از ویژگیهای اسفناک دوران سیطرهی رسانههای مدرن، تهی کردن واژگان از معنا و وارونهسازی مفاهیم است. شدیدترین استبدادها را به نام دموکراسی اعمال میکنند. بیشترین جنایات بشری را به نام حقوق بشر انجام میدهند. فحشا، تحقیر زنان و به بردگی کشاندن آنها را به نام فمنیسم تبلیغ میکنند. به نام آزادی بشر را در پیچیدهترین زندانها قرار میدهند. و هزاران لفظی که توسط رسانهها تبلیغ میشود و معنای عکس خود را به همراه دارد. این شیوهای است که در غرب به کار گرفته میشود و دنبالهها و نوچههای آنها در باقی جهان، نیز نسخهای ابتدایی و ضعیفتر آنرا به نمایش میگذارند. برای من بسیار عبرت آموز است میزان وقاحت و بیشرمی جریاناتی که رای مردم را در 22 خرداد انکار کردند، و خود مردم را زیر شدیدترین تحقیرها قرار دادند و این همه هزینه به مردمیترین نظام جهان تحمیل کردند، و باز در رسانههای بیآبروشان صحبت از مردم و رای میکنند!
و این شیوهای که شاه خائن و کارتر نیز علیه نهضت امام استفاده میکردند. بسیار زیبا امام به این نکات اشاره میکند: « از چيزهايى كه ما در اين عصر با آن مواجه هستيم، اين لغات و واژه هاست كه عوض شده است. بسيارى از واژهها و لغتهاست كه در عصر ما در ايران يك صورت ديگرى پيدا كرده و يك لغت نامه جديدى بايد برايش باز بكنند. مثلًا از لغاتى كه حالا استعمال مىشود «فضاى باز سياسى» [است] كه آن در كلمات شاه زياد ديده مىشود كه يك «فضاى باز سياسى» ما در ايران اعطا كرديم و ايجاد كرديم! و در كلمات اربابهايش هم- مثل كارتر- همين مسئله تكرار مىشود هى كه: شاه يك فضاى سياسى [ايجاد كرده]»(1). «در منطق كارتر، اين جنايتها و اختناقها و وحشيگريهاى شاه كوشش در راه استقرار اصول دموكراسى و موضع گيريهاى مترقيانه نسبت به مسائل اجتماعى است»(2). «آقاى كارتر مىفرمايند كه شاه آزادىِ خوب مىخواهد بدهد، آزادى مطلق مىخواهد بدهد، و شاه مىخواهد كه يك مملكت مترقى- يك اجتماع مترقى- درست كند، و اين مردم با آن مخالفند! مخالفت مردم براى اين است كه مردم آزادى نمىخواهند و ايشان مىخواهد با زور- با سرنيزه- آزادى بدهد!»(3). این سنتی است که حزب الشیطان از ابتدای حیات بشر به کار بردهاند: سنت تزیین؛
“تحجر” یکی از همین واژگان است. واژهای که رسانههای غربی و غربزده، تصویری که از آن نشان میدهند، انسانی متشرع و پایبند به احکام دین است. اگر کسی خیلی نماز بخواند، اگر کسی دعا و زیارت عاشورا زیاد بخواند، در مراوداتش با جنس مخالف خیلی احتیاط و دقت کند، اگر کسی به ناموسش غیرت داشته باشد، اگر کسی به حلال و حرام حساس باشد، اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر کند، اگر کسی دانشگاه اسلامی بخواهد، اگر کسی دین را برای ساحت اجتماعی بخواهد، اگر کسی حکومت اسلامی بخواهد و … . اینها تصاویری است که در فیلمها، سریالها، داستانها، مقالهها و یادداشتها به صورت روزانه بازتولید میشود و حتی در صدا و سیما و سینمای کشور! با این تصویرها اولین متحجران پیامبر و ائمه و همهی پیروانشان در راسش، خمینی کبیر هستند! تهمتی که از آغاز جریان مدرن –از آمریکا تا اذناب داخلیاش- به امام وارد میکردهاند: «ما استقلال مىخواهيم، اين ارتجاع است؟ مال ما را بردن ارتجاع نيست، تمدن است؟! مالمان را میخواهيم ندهيم، مرتجع هستيم؟! ما را در قيد و بند مىخواهيد نگه داريد و اسير- تا آخر نگه داريد شما مرتجع نيستيد، اما ما كه مىگوييم آزاد مىخواهيم باشيم ما مرتجع هستيم؟»(4).
امام روحالله، پس از انقلاب یکی از کلیدواژههایی که در کنار سایر اسلامهای انحرافی (از سرمایهداری، کاخنشیانان و مرفهین بیدرد) مورد نقد شدید قرار میدهد، «اسلام مقدسنمایان متحجر» است. و نکتهی مهم همنشینی این دو دسته با هم، و دشمنی آنها با اسلام ناب در کلام امام خمینی است. یکی از متون مهم درباره شناخت این متحجرین در نگاه امام «منشور روحانیت»(5) است. پیامی که امام خطاب به حوزویان صادر کرد. بخشهایی از آن را بخوانیم:
«مسئله کتاب آیات شیطانى کارى حساب شده براى زدن ریشه دین و دیندارى و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهانخواران مىتوانستند، ریشه و نام روحانیت را مىسوختند ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و ان شاء اللَّه از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم… روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزههاى علمیه هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عدهاى با ژست تقدسمآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مىزنند که گویى وظیفهاى غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههاى علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهاى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایىاند و دشمن رسول اللَّه. ..»
اینجا مخاطبم تنها روحانیون نیستند. هر چند از میان آنها نیز هستند. اما آیا امروز چنین افرادی را نمیبینیم که با ادعای دلسوزی برای دین علیه نظام به فعالیت و انتشار شبهات مختلف میپردازند؟ آیا در فتنهی 88 ندیدیم افرادی را که با ژستهای دلسوزانه! به حمایت از فتنه گران پرداختند؟ مگر نبودند کسانی که با آنچه خود «اسلام رحمانی» میخواندند، علیه نظام به دروغپراکنی، تهمت و افترا، اقدامات براندازانه زدند و این هزینههای مادی و معنوی را تحمیل کردند؟
«استکبار وقتى که از نابودى مطلق روحانیت و حوزهها مأیوس شد، دو راه براى ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکى راه ارعاب و زور و دیگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتى حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههاى نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهاى کارگر شده است تا جایى که دخالت در سیاست دون شأن فقیه {است}…»
آری ویژگی اصلی تحجر در نگاه امام جداانگاری دین از سیاست و خواستن قرآن فقط بر روی طاقچه است.
«در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنیدى که شاه شیعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام مىدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید… باید مراقب بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایههاى تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند»
آیا امروز نیستند کسانی که تا دست به انتقاد از جریاناتی میزنی، سریع علیه شما موضع میگیرند که فلانی سابقهی مبارزه دارد، فلانی زندان رفته است، فلانی ستون نظام است، فلانی نخست وزیر بوده است در زمان امام، فلانی شاگرد امام است، فلانی نوهی امام است و …؟ نه این است که با این ادعاهای قشری و متحجرانه میخواهند وابستگان به خود را از انتقاد مصون بدارند؟
حجت الاسلام خسروپناه همین ماجرا را به خوبی شرح میدهد: «اشاره امام به یک دسته از شخصیت های روحانی و حوزوی و کسانی بود که حائز مفاد اولیه دین و معرفت دینی بودند اما به اسلام و حکومت اسلامی و نظام سیاسی نگاه جامع نگرانه نداشتند. در واقع اگرچه نمی توان ادعا کرد به تفکر سکولاریسم معتقد بودند اما در مقام رفتار و کنش، نوعی سکولاریسم رفتاری در زندگی شان دیده می شد. به همین جهت، انتظارات عجیب و غریبی هم داشتند… برخی از این افراد، به انجمن حجتیه گرایش داشتند و برخی دیگر هم به هیچ جریانی گرایش خاصی نداشتند… متحجر یعنی کسانی که عقلانیت لازم در کسب معارف اسلامی و اجرای احکام اسلام و به تعبیری نگاه جامع نگر به اسلام را نداشتند و تنها به ظواهر بسنده می کردند»(6)
این جریان استدلالهای سکولارش را در هر موضوعی به نوعی بازتولید میکند. خواه تدفین شهدا در دانشگاهها باشد یا فتنهی 88. نشنیدهاید که « شهدا را در دانشگاه دفن نکنید! شهدا مقدس هستند و در دانشگاه آلوده میشوند!» استدلالی که اگر بگذاری بساط مسجد را نیز از دانشگاه حذف خواهد کرد. و در نقدش مفصل نوشتهام. یا کسانی از قماش همین متحجران که در پشت ظاهر زیبای «اسلام رحمانی» پنهان شدهاند، و رفتارهای نظام را در کلیتش در سال 88 تخریب میکنند.
نتیجهی این نگاه سکولار این میشود که تصویری که از دین ارائه میدهند، دینی است که تنها نماز و روزه دارد. یک دین فردی و اجتماع گریز. یک اسلام رحمانی که همه آن را دوست دارند. که اتفاقا همپیمانان عارفنمای بسیاری برای این تصویر از دین یافت میشود. دیگر عدالتخواهی، امر به معروف و نهی از منکر، نجات مستضعفین عالم، تشکیل امت واحدهی اسلامی، مبارزه با فساد اقتصادی، اداری، اجتماعی، پیشرفت و تولید علم، پنجه در پنجه افکندن با مستکبرین و ظالمان سراسر جهان و… همگی در این نگاه از دین سانسور میشود. و کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه با این مفاهیم در اسلام مخالفت میکنند، متحجرین واقعی هستند. وحید جلیلی سردبیر فعلی ماهنامهی راه در شهریور 84 در سرمقاله سورهی 19 به خوبی رفتار این متحجرین را به تصویر کشیده است:
« از جمله جوکهایی که در دوره انتخابات و بعد از آن مد شده است حمله به تحجّر از سوی کسانی است که خود از بزرگترین مدافعان و مروّجان یا قاعدان در برابر تحجّر در ده پانزده ساله گذشته بودهاند… صاحب این قلم در هشت، نه سال گذشته در دهها نشست دانشجویی و حوزوی و مسجدی علیه تحجّر و رسوخش در بین خیلی جریانهای مدعی دینداری و انقلابیگری فریاد زده است اما خیلی زور دارد (و زر دارد و تزویر دارد) که اولین پیشگامان آرمان زدایی از دین و حذف عدالتخواهی از قاموس انقلاب امروز عَلَم مبارزه با تحجّر بر دارند و فریاد آی دزد! آی دزد! سر دهند.
کار به جایی رسیده است که حتی « کارگزاران » هم ضد تحجّر شدهاند!
یک عمر تلاش کنی که پای عدالت را از دین کوتاه کنی و اسلام را در محدوده مسائل فردی و خصوصی به زنجیر بکشی و بعد به یک باره یاد امام بیفتی و از صحیفه نور کُد بیاوری و راه به راه مصاحبه و سخنرانی و… کنی که ما بیداریم و نمیگذاریم میراث آن امام سفر کرده به دست متحجّرین پایمال شود! زهازه. حبذّا. آفرین. براوو. هورا.
شما و امام؟! شما و مبارزه با تحجّر؟ اگر شما به میدان مبارزه با تحجّربیایید میدان به کجا برود؟!
توی خانههای چند صد میلیونی بنشینی و با آخرین مدل موبایلت که دیروزعوض کردهای با فلان دخترک خبرنگار دربروکسل یا لندن یا تهران اینجور اختلاط بفرمایی که: ما به خاطر عشق وارداتی که به تفکر حضرت امام نورا…مضجّعه الشریف داریم باید نگرانی خودمان را نسبت به ظهور مجدّد تحجّر در جامعه ابراز بنماییم. وبعد آروغ شام هتل هیلتونت را پنهان کنی و اینطور ادامه بدهی که: « ما از حضرت امام قدّس ا… نفسئ الزکیّه آموختهایم که با تفکر طالبانی…
ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید / کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟
… باید به حساب کسانی برسیم که سالهاست کلمهای در اعتراض به حاکمیت سرمایه داری و اشرافیت بر زبان نراندهاند و هر چه از مفاسد و منکرات و تبعیضها و محرومیتها دیدهاند « مَرّوا کِراماً » فرمودهاند و در برج عاج انزوای تنزّه طلبانه برای مردم شرطهای طاق و جفت برای نزول اجلال دوباره به عرصه سیاست تعیین فرمودهاند و درست یک هفته مانده به سوم تیر یادشان افتاده که ما به غیر از اعتراض به توقیف فلّهای مطبوعات، وظیفه مهم دیگری داشتهایم و آن هم مبارزه با تحجّر و دفاع از تفکر اسلام انقلابی در برابر جماعت متحجّربوده است. آی مردم به صحنه بیایید که تا موفقیت نوچهها و رفقای ما برای تبدیل جمهوری اسلامی به یکی از اقمار سرمایه داری فقط یک ” یا حسین ” دیگر مانده است!»
این برخورد قشری و گزینشی با دین توسط متحجرین، که اتفاقا اکثرشان خود را مدرن و همگام با دنیای امروز معرفی میکنند، همیشه از سوی غرب حمایت میشده است. و اساسا اینها با غرب به پیمانی نانوشته رسیدهاند که علیه اسلام ناب، تا میتوانند فعالیت کنند. این همراهی غرب با اینان و مواضع مشترکشان اتفاقا یک معیار خوب برای شناخت متحجرین است. در این باره نگاهی میاندازیم به مواضع میرحسین موسوی درباره تحجر.
میر حسین موسوی در سخنرانی خود با عنوان «امام خمینی(ره) و احیای تفکر دینی» که در سال 76 در کنگرهی بین اللملی «امام خمینی(ره) و احیای تفکر دینی» ایراد کرده است نکات مهمی را درباره تحجر طرح میکند(7).
وی پس از تاکید بر دوگانهی اسلام آمریکایی و اسلام ناب که امام از ابتدای نهضت تا انتها بر آن تاکید داشته است، میگوید: «جهان غرب و قدرتهایی که با جهان اسلام معارضه دارند، اخیرا به این تفکیک توجه کردهاند و اهمیت آنرا دریافتهاند… آنها نوک حملهشان “اسلام بنیادگراست” و به یک نوع از اسلام که به بعضی از ویژگیهایش در صحبتهای امام راحل اشاره کردیم، حمله میکنند و آن را اسلامی متحجر میدانند… آنها میخواهند بگویند:”غیر از این اسلام (یعنی اسلامی که امام راحل آن را اسلام ناب محمدی (ص) نام میدهد و آنها بنیادگرا) اسلام دیگری نیز هست که با آثار تمدن غربی، با ارزشهای اروپایی و منافع ما سازکار است”.»(ص 64)
وی در ادامه به نکتهای بسیار مهم اشاره میکند: «یقینا هر نوع تحجرگرایی با این دید و با قرائتی که ایشان {امام خمینی} نشان میدهد و با قرائتی که ما در سطح جهان اسلام میبینیم، منجر به همدستی با غرب، استعمارگران نو، سرمایهداران بینالمللی و کسانی میشود که نمیخواهند جهان اسلام مستقل، آزاد و قدرتمند باشد. این نکتهای بسیار مهم و یک اصل است که در این تمایز و تفکیک روشن میشود: تحجر در اسلام منجر به همدستی با آمریکا و غرب میشود»(ص 65)
وقتی روسای جمهور آمریکا از کارتر تا اوباما اسلام شناس میشوند و از اسلامی رحمانی سخن میگویند مخالف اسلام بنیادگرای امام، وقتی بیبیسی و فاکسنیوز و صدای آمریکا، همگی با تمام توان دست به تبلیغ اسلام رحمانی جهت تخریب نظام اسلامی میزنند، تا آنجا که بیبیسی دربارهی حکم امام مبنی بر ارتداد سلمان رشدی، نگران اشاعهی فحشا میشود، آیا جریانات داخلی مدعی اسلام رحمانی نباید نسبت خود با تحجر را مورد بازنگری قرار دهند؟
پینوشت:
1- صحيفه امام، ج4، ص: 267
2- صحيفه امام، ج3، ص: 511
3- صحيفه امام، ج3، ص: 520
4- صحيفه امام، ج4، ص: 279
5- صحيفه امام، ج21، ص: 273
6- روزنامه اعتماد، 9 اسفند 88 – روزنامهی اعتماد در این مصاحبه با آقای خسروپناه سعی فراوانی داشت تا از زبان ایشان تصوری مطابق با نظرات سیاسی خود راجع به برخی مفاهیم و سخنان امام خمینی استخراج کند، ولی آقای خسروپناه با ذکاوت، نکات مهمی از اندیشهی امام عزیزمان درباره تحجر، مطرح کرده است
7- متن این سخنرانی در کتاب پنج گفتار، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی موجود است. این کتاب متن 5 سخنرانی سالهای گذشتهی آقای موسوی است. که خواندن دوباره و فهم تناقضش با رفتار سال گذشته ایشان را به خود ایشان توصیه میکنم!
[…] دوستان در تریبون مستضعفین برای تیتر یک کردن این مطلب: اسلام رحمانی، اسلام متحجران است از دوستانم در رجا نیز بسیار ممنونم که این یادداشتم را […]
سلام برادر
بهتر از الفاظی که میخوای استفاده کنی یک کم بیشتر دقت کنی امام همیشه برای اینجور اسلام ها اسلام یزیدی و آمریکایی استفاده می کرد نه رحمانی
اینجوری الفظ مناسب هم بعد ها مشکل پیدا میکنه و نمی شه معانی درستی از اونها گرفت پس بهتر برای بد همان الفاظ بد را بکار ببریم نه اینکه الفاظ مناسب رو هم از بین ببریم
یاعلی