سه‌شنبه 09 جولای 13 | 18:28

بالادستی‌ها، مخل جریان فرهنگ عمومی!

صالح کاهانی

اگر چه تولید کننده صد ها رسانه مکتوب و مجازی (مجله،ماهنامه و نشریات و سایت) از جنس فرهنگ و تهدیداتش هستند، اما باور کنید صدایشان به مردم این کوچه و خیابان نزدیک اتاقشان هم نمی رسد. خود می سازند و شاید خود می خوانند و در وهم مخیل به نقد و تحلیل می پردازند.


تریبون مستضعفین- صالح کاهانی

بالادستی‌ها، گروه و جماعتی که به دور از مردم به معنای تمام سلیقه‌ها و طیف‌های گوناگون آن با تمام ظرفیت‌های فکری و فرهنگی در اتاق‌هایشان به فعالیت برای انقلاب می‌پردازند. براساس خوشایند نفسی که قدرت را می‌طلبد، مدام در جلساتی با مدیران، مسئولان وبرزگان عالم سیاست و فرهنگ در سازمان‌ها، احزاب و ادارات به سر می‌برند. ظاهر امر اهل دین و دغدغه انقلاب، اما در عمل به دور از اساسی‌ترین شاخص‌های انقلاب. اتو کشیده، یقه سفید، آرام و ملایم…

آنان که خوراک و جایگاه‌شان را دراثر ضریب بزرگان‌‌‌ همان دستگاه‌ها، جناح و … کسب می‌کنند. معمولا از بالادست به پایین که مردم و فعالانند می‌نگرند و به خود برچسب مردم‌شناس و رصد گر اعطا می‌کنند. اسیران بروکراسی و تکنوکرات‌های حزب اللهی، در سیاست و بخصوص این روز‌ها در فرهنگ.

صاحبان کسوت، مروجین دین حداکثری!

سخن کوتاه در این سطور، نکاتی هرچند کوتاه و گزیده به سبک و سیاق، نگاه و نگرش عاقلانه این بزرگ‌مردان اهل کسوت به سخت‌کوشان عرصه فرهنگ عمومی در مساجد، تشکل‌ها و مجموعه‌های کوچک مردم نهاد می‌باشد. عده‌ای که معمولا در بالادست ارشاد، سازمان تبلیغات، استانداری‌ها و… یافت می‌شود و داعیه ترویج انقلابیگری و گفتمان‌اش را دارند! زاویه بررسی این جماعت تنها بی‌توجهی به ظرفیت‌های مردمی در بخش‌های گوناگون آن محدود نمی‌شود، بلکه نقصی بنام عافیت طلبی و قدرت دوستی بجای حضور و ورود به جان و ریشه جریان‌های فرهنگی که از دل مردم می‌جوشد و تولد خود را در جلسه فلان مدیر فرهنگی در فلان اتاق کنفرانس ندیده است. جماعتی که نه به حاجی گرینوف، بلکه بیشتر به آن جوان یقه آخوندی به دور از جبهه‌ها و میدان نبرد در سینمایی اخراجی‌ها شبیه است. آنان که اگر «حاج بخشی» در این عرصه باشد، او را مطلوب شاخص‌های فرهنگی، بصیرتی و اندیشه‌ای خود نمی‌بینند!!

آنان با انقلاب و واژگانش در ابتدا پله طرقی را به سمت قدرت پیمودند، و حال که با گفتمانی به اصطلاح فوق پیچیده و خطرناک و امنیتی در بالادست آشنا شده‌اند، خواستگاه مردمی و فعالان ساده و بی‌آلایش‌شان را قشری کج فهم وبی مبنا می‌پندارند. ناخودآگاه در تلاش‌اند تا واژگان انقلاب را با ابزار انقلاب بی‌هویت و بی‌خاصیت جلوه دهند، بدون آنکه بدانند که خاصیت انقلاب در جمهوریت آنجای دارد. حال آنکه که اگر خیال انقلاب دیگری از جنس فرهنگ در کار باشد، باید پادگانی با دیوار‌های مرتفع ساخت تا آنان مطلوب خود را برای پیاده نظام فرهنگی تعریف، تفسیر، تشریح و تبیین کنند. و چه خیال خامی از این نوع انقلاب فرهنگی و مردم‌شناسی و درک انقلاب… ‌‌‌ همان جماعتی که اگر یک روز شیر بیت‌المال بر سازمان (قرارگاه، جبهه، اداره و…) بسته شود، نمی‌دانند که چگونه به رفع دغدغه‌هایشان در فرهنگ و سیاست به دور از محبوبیت و مقبولیت مردمی بپردازند؛ کدام قیام و کدام نهضت این‌چنین پیروز و موفق گردید، عاشورا، یا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی!؟

کدام رسانه؟ کدام مخاطب؟!….

اگر چه تولید کننده صد‌ها رسانه مکتوب و مجازی (مجله، ماهنامه و نشریات و سایت) از جنس فرهنگ و تهدیداتش هستند، اما باور کنید صدایشان به مردم این کوچه و خیابان نزدیک اتاقشان هم نمی‌رسد. خود می‌سازند و شاید خود می‌خوانند و در وهم مخیل به نقد و تحلیل می‌پردازند.

باور کنید که دیگر شاعر کوچه ما پیر‌تر می‌شود، آن گروه سرود و نمایش انقلاب مسجد اگرچه بستری اندک بنام «تقویم» برای عرض ارادت دارند، اما مخاطبش دیگر اهل سرود دیگری می‌شود! یا آن مجموعه فرهنگی مردم نهاد بخاطر عدم توان تأمین هزینه‌ها به سراغ مفسد اقتصاد می‌رود، و صد‌ها ظرفیت دیگر در مردم برای عرصه فرهنگ و… که توسط آنان دیده نمی‌شوند!

شما در کدام زمین و با کدام ابزار برای انقلاب نهال می‌کارید که اینچنین کم ثمر ویا بی‌ثمر است! با کدام پول، و کدام مبنا…

می‌گویند فلان کشاورزی زمین‌های چندهکتاری از زیتون پرورش داد، اما در سال برداشت زیتونی به ثمر نیامد. او را نزد اهلش بردند، و علت را اینچنین شرح داد: ما هزاران گونه زیتون، برای پرورش در ده‌ها نوع جغرافیای مختلف را داریم… شما محدود و محصور بودید!

حال آنکه اگر این جماعت به دور از مردم و محصور در روابط بالادستی و محدود در جماعت‌های شبه نخبگانی و وابسته به بودجه‌های عظیم، خیال حضور در میدان فرهنگ عمومی باشد، چه عمل و فرآیندی را در این عرصه بکار خواهند گرفت؟

تا چه اندازه آماده استفاده از ظرفیت‌ها و دست آوردهای فرهنگی، اما مهجور در بدنه مردمی را خواهند داشت، آیا به خیال نگاهی عاقل اندر…

اگرچه مردم با واژگانی که شبانه روز در دهان‌های جماعت بالادستی به آسانی و مکرر می‌چرخد آشنا نباشند، اما اگر پتانسیل این مردم را در مبانی انقلاب که دل‌ها را همچون نور روشن می‌سازد فعال کنیم، چه بسا نتیجه‌ای مطلوب‌تر از جنس انقلاب ۵۷ و تولیدات آن را خواهیم داشت…

دین و انقلاب در اینجا «حداقلیتر» می‌شود و در نزد شما رنگین‌تر و عمیق‌تر…

  1. سجاد
    10 جولای 2013

    اجرکم عند لله
    به شخصه به دلیل اینکه با این آدم ها کار دارم بسیار برخورد دارم- اینا انگار به درستی درس مردم شناسی رو پاس نکردن – با اینکه مثلا بر مطالعات علوم انسانی و سیاسی اشراف دارند….
    همچنان ما و دوستان فعال فرهنگی شهرستان ها در مقابل اینها بی سواد و به قول شما بسیار “مهجور” هستیم

    تشکر

  2. حامد
    11 جولای 2013

    آی گفتی. کو گوش شنوا

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.