با بررسی مواضع اصحاب فتنه، در مورد استقامت جمهوری اسلامی ایران بر حفظ عرصة مقاومت که به عنوان تنها علمدار حامی مستضعفین جهان مطرح است، میتوان بر تمرکز ایشان بر ایجاد فرآیندی تحمیلی برای تشکیل فضای آشتیساز بین کشور و دشمنان استراتژیک نظام اسلامی بالاخص رژیم غاصب اسرائیل، پی برد.
هدفگذاری اصحاب فتنه که از سالهای آخر دولت اصلاحات به شکلی علنی نمایان شد را میتوان از ۳ رویکرد مورد بررسی و کنکاش قرار داد.
۱- رابطه با اسرائیل، زمینه ساز رابطه با آمریکا
در این رویکرد میتوان اقدامات اصحاب فتنه را به گونهای قلمداد کرد که ایشان در صدد ایجاد بستری برای مجاب نمودن نظام به رابطة مستقیم با آمریکا، هستند. این اقدام که با تشکیل جریانی برای بزرگنمایی توان سیاسی و منطقهای اسرائیل همراه است، قصد دارد بدین گونه عمل کند که با رژیمی که تناقضات ایدئولوژیک اساسی با نظام دارد، مصالحه شکل بگیرد، پس با آمریکا که ماهیت کشور بودن را دارد، این امرکاری ساده و بیخطر است.
۲- تلاش برای خارج نمودن اسرائیل از انزوای سیاسی
در رویکرد مورد بحث، این مسأله مطرح است که با توجه به حمایتهای اخیر اصحاب فتنه(مهاجرانی، کدیور، مخملباف و…) از رژیم صهیونیستی، و با عنایت به افول توان سیاسی و منطقهای این رژیم در عرصة مناسبات بیناللملی و منطقهای، تلاشی مشترک بین اپوزیسیون خارجنشین و اصحاب فتنه(که دارای مشترکات سازمانی بسیاری هستند) برای خارج نمودن رژیم منفور صهیونیستی از انزوای سیاسی و بالا بردن توان اثرگذاری آن در منطقه شکل گرفت.
با بررسی اخبار یک سالة اخیر به وضوح میتوان پی برد که هر زمان اسرائیل متوجه افول توان سیاسی خود و اپوزیسیون نظام شد، اقداماتی برای محکوم سازی ایران به موارد مختلف انجام داد.
این سلسله اقدامات که گاهی در تهدیدات نظامی علیه کشور و گاهی در اعلام خط قرمز نتانیاهو برای برنامة هستهای صلحآمیز ایران بروز مینماید، امروز بین اپوزیسیون در مقام تئوریای مطرح میشود که با اجرای آن امید به نفوذ مجدد اصحاب فتنه در نظام را دارند.
در نظر گرفتن این نکته نیز بسیار حائض اهمیت است که، عمده دلیل فعالیت اصحاب فتنه در راستای تحقق تمایلات رژیم غاصب، تأمین منابع مالی آنان از سوی لابیهای صهیونیستی است. لابیهای صهیونیستی که از انزوای تشکیلات خود در تنگنای سیاسی قرار گرفتهاند، به این مهم رسیدهاند که راه خروج آنان از بنبست پیشرو، تضعیف مواضع جمهوری اسلامی در منطقه و جهان است که بر همین اساس حمایتهای مالی خود را به فتنهجویان هدایت میکند تا برنامة مورد نظرش تبدیل به مطالبات اپوزیسیونی نظام ایران نماید.
۳- ایجاد تبعات اجتماعی، با محوریت مسایل اقتصادی
رویکرد دیگر آن است که اصحاب فتنه با ایجاد بسترهایی(پیشبینی شده از سوی غرب) برای بهبود شرایط اقتصادی، در نظر دارند که پس از اولین تحرکات سیاسی خود، دشمنان استراتژیک و ایدئولوژیک کشور را در طبقات اجتماعی، تبدیل به عواملی یکطرفه کنند و حتی علت شرایط اقتصادی کشور را در عدم وجود رابطه با برخی دشمنان(عوامل جدید) ابراز نمایند.
پس از شکل گرفتن چنین تصوری در اذهان جامعه، بلافاصله با استفاده از بسترهای عملیاتی غرب(تحریم) وارد عرصه شده و روندی برای کاهش هزینهها اعمال کنند تا وجهة تخریبی علیه نظام، و زمینة اجتماعی برای تمایلات دشمنان(ایجاد رابطه با آنان) آماده گردد.
سند فرآیند برنامهریزی فتنهجویان
سفرهای مکرر اصحاب فتنه به اسرائیل و اعلام حمایتهای آنان از این رژیم منفور، جزء لاینفک برنامة مدنظر غرب، در مسیر منحرف آنان است. سفر محسن مخملباف و حمایت وی از آئین بهائیت، سفر محسن کدیور و عطاءالله مهاجرانی و حمایت آنان از امور اجرایی رژیم غاصب، مصاحبة کاسپین ماکان(نامزد ندا آغاسلطان) با تلویزیون ملی اسرائیل و اعلام نظر امیرعباس فخرآور در مورد این رژیم که گفته بود: «من خودم صهیونیست هستم» سندهایی مختصر از پیوند مسیر فتنه با اسرائیل(نماد دشمن استراتژیک و ایدئولوژیک کشور) می باشد.
Sorry. No data so far.