تریبون مستضعفین؛ وحید اشتری- سایت الف چند روز گذشته یادداشتی منتشر کرد به قلم سید امیر سیاح باعنوان بازنده بزرگ انتخابات۹۲ چه کسی بود؟ که در آن آقای سعید جلیلی را بعنوان فرد بیاخلاق انتخابات و همچنین بازنده بزرگ انتخابات 92 معرفی کرده است. در این نوشته همچنین دکتر جلیلی و طرفدارانشان با آقای موسوی و مدعیان تقلب قیاس شده بودند.
صرف نظر از برخی ادعاهای مطروحه در این یادداشت و دعواهای حیدری-نعمتی برخی سایتهای خبری و اختلافاتشان با یکدیگر که در این یادداشت به تحلیل انتخابات نیز وارد شدهاست نکاتی در این یادداشت ذکر شده که در خور تذکر است.
یکم: در این یادداشت یکی از پیشفرضهای اصلی که بعنوان بیاخلاقی اساسی دکتر جلیلی نامبرده شده است این است که نویسنده آقای جلیلی را بازنده معرفی کرده چون ایشان را متهم کرده که تلاش داشتهاند خود را نماینده رهبری معرفی کنند یا حداقل در این ارتباط سکوت کردهاند. طبق این گزاره، نویسنده نقدی کرده بر تحلیلی که ناشی از این رفتار شکل میگیرد و مردم با انتخاب نکردن جلیلی، در در واقع به رهبری نه گفتهاند. به نظر میرسد بهکار بردن اینگونه اتهامات در شرایطی که رهبری صراحتاً چندین و چند بار گفتهاند که طرف هیچ نامزدی نیستند، و رایشان هم مخفی است قدری دور از اخلاق است.
ضمن اینکه القای این نگاه که مردم صرفاً با تبلیغات یک کاندیدا (که اصلا صورت نگرفته است) به این نتیجه میرسند که وی کاندیدای رهبری بوده و به حرف چندباره رهبری هیچ اعتمادی نمیکنند و شکست کاندیدای مورد نظر را شکست رهبری تلقی میکنند به نظر بسیار دور از واقعیت ذهنی مردم است. البته این موضوع در ایام انتخابات در صدا و سیما به قدر کافی مورد کنکاش قرار گرفته و شخص دکتر جلیلی نیز چندین بار این موضوع را تکذیب کردهاند. از جمله مصاحبه با روزنامه فایننشال تایمز که در تمام خبرگزاری های داخلی هم منعکس شد، و چندین سفر استانی.
ضمن اینکه گفتنی است کاندیدای رهبری بودن را هیچ رسانهی داخلی مطرح و بازگو نکرد و نخستین بار از جانب بیبیسی و بعد هم دیگر رسانههای خارجی معاند با اهدافی خاص طرح و پیگیری شد. تکرار چندباره این ادعا از طرف سایت الف و این حد از تاثیرپذیری رسانههای داخلی از ترفند عملیات روانی دشمنان نه تنها بسیار قابل تامل است، حتی تاکید کردن روی این مساله و متهم نمودن یکدیگر بعد از پایان انتخابات نیز جای سوال دارد!
دوم: نویسنده این یادداشت با رندی تلاش کرده است دکتر جلیلی را مساوی یک جبهه خاص (جبهه پایداری) قرار داده و بعد تمامی اتهامات و انتقاداتی که به این جبهه وارد میداند را نسبت به دکتر جلیلی ابراز نماید. گفتنی است اگرچه ورود مستقل دکتر جلیلی به انتخابات و مواضع گروهها و جریانهای مختلف پیوسته به ایشان در پیش و پس از ثبتنام به مقدار کافی غیر منطقی بودن این گزاره را مشخص مینماید، ولی باز لازم به یادآوری است حامیان دکتر جلیلی بهعنوان کاندیدای مستقل در انتخابات را طیف وسیعی از عدالتخواهان، احمدینژادیهای مخالف مشایی، برخی اعضا و بدنه جبهه پایداری، حتی بخشی از شاخه جوانان ایثارگران و رهپویان و همه دیگر تودههایی از مردم که مستقل میاندیشیده و در دوگانه اصولگرایی و اصلاحطلبی تصمیم نمیگرفتهاند تشکیل میدادند.
از این جهت با آگاهی از نحوه ورود دکتر جلیلی به انتخابات بعد از اعلام کاندیدای تمامی جریانات نامبرده و انتساب صددرصدی ایشان به یک طیف از حامیان وی و متهم نمودن دکتر جلیلی به بهانه تسویه حساب سیاسی با یک جبهه خاص هم غیر اخلاقی است و هم غیر واقعی و مبتنی بر تحلیل عمدی آگاهانه یا تحلیل غلط نا آگاهانه.
از آن جمله است وقتی نویسنده این یادداشت میخواهد با عنوان کاسبین فتنه به یک جریان سیاسی خاص حمله کند و در این بین ناچار میشود به یکی از تنها دونفری که در مناظره سکوت نکرده و توانسته با رفتاری متین و منطقی و مستدل طرف مقابل و همچنین بینندگان تلویزیونی را قانع کند که فتنه ظلم بزرگی به نظام بوده لقب افراطی و کاسبکار بدهد و در پایان نتیجه بگیرد «مردم در این انتخابات به دوگروه افراطی نه گفت. هم به بانیان فتنه و هم به کاسبان فتنه!»
همچنین نویسنده در جایی مدعی میشود «سعید جلیلی ادعا میکرده است تنها نامزد حامل گفتمان انقلاب اسلامی است و بقیه نامزدها باید به نفع ایشان کنار بکشند» و وقتی در هیچکجای این یادداشت هیچگونه منبعی ذکر نمیشود که آقای جلیلی دقیقاً در کجا این ادعا را کرده و در کدام سخنرانی درخواست داشته است که نامزدهای دیگر به نفع ایشان کنار بروند به نظر میرسد کماکان نویسنده با یک سری برداشتهای کلی ذهنی در حال تسویه حساب با یک طیف از حامیان دکتر جلیلی و ادبیات ایشان است و ناچار این نسبتها را به دکتر جلیلی روا میدارد.
سوم: ادبیات این یادداشت و مطالب اینچنینی در رسانههای منتسب به اصولگرایی را که اخیراً شایعتر نیز شده است شاید بتوان بهنوعی ناشی از سرخوردگی از شکست در انتخابات و تلاش برای پیدا کردن مقصر دانست، که متاسفانه در حال رویه شدن بوده و میتواند به بیاخلاقیهای رایج دامن بزند و در خوشبینانهترین حالت میتوان نام آن را نوعی فراموشی و تغافل دانست.
بعنوان مثال سایت الف در این یادداشت مینویسد «برخی میگویند آقای جلیلی، اخلاقیترین نامزد انتخابات۹۲ بوده است. شواهد زیادی به ما گوشزد میکند که این قضاوت درست نیست…اگر قرار باشد روزی از میان نامزدهای انتخابات۹۲، به یکی کاپ اخلاق داده شود، آن یک نفر قطعاً جلیلی نخواهد بود.» این مطلب همچنین مدعی است که حتی حضور دکتر جلیلی در انتخابات به ضرر نظام بوده و نباید صورت میپذیرفته است.
این در حالی است که ادبیات سایت الف در همین یک ماه گذشته و در کشاکش رقابتهای انتخاباتی پیش از شکست در همین رابطه به گونه دیگری بوده است. و البته در همان زمان نیز از نقد تند (گاه تنه به تخریب میزد) فروگذار نکرده بود. بهعنوان نمونه آخر توجه به مطلبی که یکماه پیش در همین سایت الف منتشر شده و بازخوانی تفاوتهای آن با ادبیات امروز الف خالی از لطف نیست.
«…سبک انتقاد کردن سعید جلیلی اخلاقی و آموزنده بود. حتی در نقد حسن روحانی نیز با ادب ظاهر شد. چه آنکه خیلی ها می گفتند جلیلی از عملکرد روحانی در شورای امنیت ملی حرف ها دارد….جلیلی علیه هیچ کس حرف نمی زند. تنها نامزدی است که کاری به دولت های گذشته ندارد و اگر هم نقدی داشته است نهاد دولت را نقد کرده است. بجز مواردی که در نقد روحانی و آن هم در حضور وی مطرح کرده است… جلیلی مدل اخلاقی تبلیغات رسانه ای را به نمایش گذاشته و مهم تر این که توانسته است اطرافیان خود را به شکل قابل تحسینی مدیریت و کنترل کند. با اینکه بخشی از اطرافیان جلیلی را جریان های تندرو گرفته اند اما جلیلی با میدادن ندادن و نسپاردن مسئولیت های اصلی ستادش به این جریان ها و بها دادن به جوان های معتدل و عدالتخواه، اجازه تخریب و رفتارهای غیراخلاقی را نداده است و توانست ستادهایش را مدیریت کند. همچنین در کنترل رسانه های وابسته به خود نیز توفیق نسبی داشته است…فارغ از هرنوع جهت گیری سیاسی، حضور چنین نامزدهایی در انتخابات باعث می شود خاطره ای خوش و ماندگار از رقابت های انتخاباتی در ذهن مردم باقی بماند.»
رسم و اخلاق این طایفه اصلاح طالبان و اصولگردانان فرصت طلب این است که با رفتار بد اخلاقانه خود دیگران را به بداخلاقی متهم کنند. نمونه ها بسیار است.
این روزها یک نکته کاملا شفاف دیده میشود همه سایتها ی اصلاح طلب واصولگرا در پی تخریب دکتر جلیلی و علامه مصباح هستند .این وحدت رویه از یک جا منشا میگیردوان ترس از تنها جبهه رقیبشان در اینده است
من خودم اگر حدود یکی دو سالی است که از مواضع سایت الف در تعجبم. اینها به نظرم دشمن را فراموش کرده اند و به همان بلایی دچار شدند که خود چندی پیش منتقدش بودند: یعنی اشداء علی رحماهم…
به نظرم سایت الف در ایام انتخابات بیشترین حمله را فقط به دکتر جلیلی داشت. نمی دانم اینها چه کینه یا خصومت شخصی یا حسادتی به دکتر جلیلی داشتند که حتی به مزخرف ترین بهانه ها یک بد و بیراهی به دکتر جلیلی می گفتند. مثلا آن هشت نه مورد گیری که به جلیلی داشتند. یا خانم رجایی فری که اصلاً قبول ندارند مطالبش را کامل بازنشر می دادند و…
عناد آنها به یک سری اشخاص، کم کم از حالت شخصی درآمده و دارد به تفکر می رسد؛ کم کم دارند از تفکر انقلابی و گفتمان انقلاب منزجر می شوند و اینها تازه شروعش هست.
الف با این روالی که پیش گرفته باید فعالانش را در آینده در دامن هاشمی و امثال هاشمی دید. مثل فعالان بازتاب و تابناک که با عدالتخواهی های سیاسی شان در اوائل دهه هشتاد، آخرش در دامن هاشمی و کارگزاران آرام گرفتند. بد نیست فعالان فعلی الف به مواضع فعلی دوستان بازتابی خود نگاه کنند و ببیند که کجا هستند: فواد صادقی و امثالهم
ببخشید ما که طرفدار احمدی نژاد و مشایی هستیم و به جلیلی رای دادیم جزو آمار نیستیم؟
احمدی نژادی های مخالف مشایی چه موردی بود این وسط؟!!
همه ی طیف ها و تفکرها ، در جایگاه خودشون به نسبت خودشون نامردی و تک روی و ظلم و بداخلاقی را اجرا کردن سر این انتخابات .
کاپ اخلاق را در بین رسانه ها مطمئناً به الف هم نمی شود داد.
اصولاً کافر همه را به کیش خود پندارد
واقعا یک سروگردن ازنظربد اخلاقی از احمدی نژادبالاتربود .ضمن اینکه خوبیهای او را هم نداشت
یکی از بزرگترین دستاوردهای این انتخابات این بود که اصول گرا نما ها رای نیاوردند . دوستان الف ناراحتند که نتونستند رای حزب اللهی هارا به نفع خودشان مصادره کنند(تفکر پدر خواندگی!). به نظرمن و همه اطرافیانم که به جلیلی رای دادند انتخاب روحانی از انتخاب کاندیدای مورد نظر اصول گرا نمایان بهتر بود. همه باید بدانند که تفکر مستقل حزب اللهی حداقل چند میلیون رای دارد در این کشور. نتیجه انخابات هم درست است که انتخاب اصلح نبود ولی به نظر من واقعا بهتر بود برای مملکت از اینکه گزینه اقایان برنده شود. بگذاریم اگر تزویر در انتخابات برنده میشود به اسم حزب الله و اصول گرایی نباشد!!! گرفتید که چی میگم؟؟ اره!