یکشنبه 11 آگوست 13 | 17:45
گفتگو با علیرضا کمیلی؛

در مواجهه با وقایع دیپلماسی عمومی فعال نداشته‌ایم

ما ندیدیم فعالیتی در زمینه هایی مثل توجیه افکار عمومی دنیا و کمک به NGO ها بشود. اتفاقا نه تنها کار نمی کنند که سنگ هم می اندازند. مسئولین باید دیپلماسی فعال داشته باشند. هر چیزی را که می توانیم فعال کنیم، بکنیم. حتی اگر خاتمی و هاشمی می تواند عنصری باشد که بتوانند با چند کشور عربی صحبت کنند یا عنصری را فعال کنند باید استفاده کرد.


علیرضا کمیلیبا رصدی مختصر در جهان اسلام و فضای بین الملل باید اذعان کرد که به راحتی نمی توان از کنار وقایعی که در کشورهای مختلف جهان اسلام در حال رخ دادن است گذشت. بخصوص که تحلیل های متفاوتی در باره این اتفاقات منتشر شده و به اصطلاح، جنگی رسانه ای در سایه در حال پیشرفت است. برای تحلیل بهتر این فضا، با آقای علیرضا کمیلی از فعالان بین الملل و عضو اتحادیه بین المللی امت واحده به گفتگو نشستیم.

الان در مصر دو گروه وجود دارند. یک گروه استدلال می کنند که چون در انتخابات رای آوردیم باید رئیس جمهور حزبمان بماند و یک گروه دیگر می گوید ما امضا جمع کردیم و اکثریت ملت امروز دیگر راضی به حضور این رئیس جمهور نیستند.کدام یک دلیل درست تری دارند؟ ایا این تحرکات از سوی غرب و بخصوص آمریکا هم مدیریت می شود یا نه؟

دقیقا با همین دو نگاه در تحلیلگران کشورمان هم می بینیم یک عده موافقند و یک عده مخالف. ما جزء مخالفین اتفاقات اخیر مصریم. دلیل ما این است که در مصر چهار پنج بار انتخابات برگزار شده و در همه اش اسلامگراها رای اکثریت را داشته اند. حالا چه پنجاه و چند در صد در ریاست جمهوری و… چه هشتاد و چند در صد در مجلس. این چیزی که در کف خیابان اتفاق می افتد قابل احصاء نیست. الان چند مقاله از فهیمه هویدی و دیگران منتشر شده که اثبات می کند با عدد و رقم ضرب در متراژ که مجموعا ۱ میلیون نفر هم در روز ۳۰ ژوئن بیرون نیامده بودند، آن هم در اسکندریه و قاهره با هم! در قاهره که پانصد، ششصد هزار نفر بیشتر نبودند. میدان التحریر کوچک است و دوستانی که رفته اند می گویند با ۵۰ هزار نفر هم پر می شود. آنجا مثل انتخابات ۸۸ شده که می گویند ما بیشتریم! کی گفته شما بیشترید؟ امضا ها کو؟ آمدیم فردا انتخابات برگزار شد دوباره اسلامگراها رای آوردند می خواهند چه کار کنند؟ دوباره کودتا؟ وقتی السیسی که در آمریکا درس خوانده و رابط قاهره با اسراییل بوده و جناب البرادعی می آیند روی کار کاملا مشخص می شود کار برنامه ریزی شده است و یک کودتای آمریکایی اتفاق افتاده است. آیا مردمی که به اخوان معترض اند گرایش آمریکایی دارند؟ نه. اکثریتشان ضد آمریکا و اسرائیل هستند.

در عین اینکه یک سری انتقادات به اخوان داریم اما اینکه برخی از تحلیلگران که در ایران دارند تحلیل های ضد مصری ارائه می دهند و یا بعضا می گویند این کودتا نیست، ما معتقدیم متاسفانه ریشه در عملکرد اخوان در سوریه دارد. خوب در مورد سوریه ما اختلاف جدی با اخوان داریم و هر کسی دلیل خودش را دارد که الان محل بحثش نیست. اما این دلیل نمی شود که با ادعای نگاه تمدنی برسیم به اینکه ما با همین سکولارها و قومی عربی و ناصریست ها کار کنیم خیلی بهتر است. خوب اینکه تناقض دارد با ادعای ما مبنی بر ساختن تمدن اسلامی. همین اتفاقاتی که در ترکیه دارد رخ می دهد. شروع اعتراضات از مصوبه دولت اردوغان بود مبنی بر اینکه فروش مشروب در نزدیکی مدارس ممنوع شد. این ریشه اصلی اتفاقات ترکیه است. با شیشه های مشروب هم آمدند. عکس هایشان هم هست، عریان هم هستند. خوب ما چون مشکل داریم با اخوان در دو مورد باید اسلامگرایی به هدر برود؟ حکومت در مصر بیافتد به دست سکولارها؟! پس این تمدن اسلامی که دنبالش هستیم چیست؟ به نظر میرسد در این مساله تناقض رفتاری داریم.

در سوریه می بینیم بخشی از حماس هم با حکومت سوریه مشکل دارد؟ در اینجا آمریکا مداخله ای هم دارد یا اینکه کاملا خواسته خودشان است ؟

کاملا خواست خودشان است. آن چیزی که آمریکایی ها خوب مدیریت کردند و ما از آن به اندازه ۶۰ سال و نه ۳۰ سال ضربه خوردیم، سوریه است. این بحث مفصلی است اما اجمالش این است که جهان عرب این قضیه را این چنین نگاه می کند (من می خواهم دیدگاه آنها را بگم که فکر نکنیم همه یک مشت بی بصیرتند!!) که جریان سکولار چپ حزب بعث، ۴۰ سال است که در سوریه حاکم است. اتفاقا مسلمان های کشورهای مختلف به ما معترضند که چه طور ایران همیشه داد اسلام را می زند و در سوریه با این سکولارها همسو است؟! چند بار جریان های اسلامگرا خواستند علیه اینها قیام کنند، یک بارش در سال ۱۹۸۱ است که اخوان المسلمین شمال که از ابتدا مسلح بود خواست دست به قیام مسلحانه بزند که حافظ اسد سرکوبشان کرد و بالای ۱۵ هزار نفر را با بمباران کشت! حال سوریهای مسلمان می گویند در این اتفاقات یا ما باید از صحنه سیاست بیرون بیاییم و بگذاریم بعد از بشار پسرش سر کار بیاید و همین روند ادامه پیدا کند، و یا با اتفاقاتی که در جهان اسلام افتاده ما هم باید بایستیم. ادعا هم می کنند که در سوریه الان روزی ۱۴۰، ۱۵۰ نفر در حال کشته شدن هستند. این رقم، رقم دقیقی نیست اما تا بحال ۱۰۰ هزار نفر کشته شده اند که بسیاری شان غیر نظامی و کلی هم از ارتش بوده اند. با یک دو دو تا چهار تای مغالطه ای این قضیه را اختلاف مذهبی نشان داده اند، به این صورت که در سوریه کسی که دارد کشته میشود مردم اند که اکثریت اهل سنت هستند. کسی که هم که می کشد علوی هایند و کسی هم که دفاع می کند ایران و حزب الله شیعه هستند. به همین سادگی قضیه تبدیل به اختلاف مذهبی شده است و اثار منفی بسیاری گذارده.

آیا برای تشخیص اتفاقات جهان اسلام و رابطه ما با انقلاب ها محور و شاخصی برای ما وجود دارد؟ آیا رابطه با ایران هم شاخص است؟

بله شاخص هایی هست. اما الزاما موضع نسبت به ایران شاخص اصلی نیست. باید شرایط طرف مقابل را هم در این قضیه لحاظ کرد. مثلا در مصر، وضعیت اقتصادی به نحوی است که اگر ما هم جای اخوان بودیم برخی کارهای انقلابی را نمی تونستیم بکنیم. یا مثلا با آمریکا باید راه می آمدند تا کم کم جایگزینی برایش پیدا کنند. مرسی اولین سفرهایش را به دولتهای BRICS رفت، یعنی هم به برزیل رفت، هم به چین، هم به هند، و هم روسیه. خوب آمریکایی ها می دانند اگر مرسی با این کشورها قرارداد ببندد، فردا به پشتوانه آنها، امریکا که همه کاره اقتصاد مصر هست را می اندازد بیرون. بله شاخص هایی وجود دارد مثل اسلامگرایی، قانون گرایی، ضدیت با آمریکا و اسراییل، فلسطین و دیگر شاخص هایی که رهبری گفتند، و همینطور مردمی بودن، منتها نه مردمی بودن مثل فتنه ۸۸ که یک عده داد مردم می زدند و میگفتند کف خیابان تکلیف را معلوم کنیم!!

مسئولین ما در این ماجرا باید چه چیز را در اولویت کاری خود قرار دهند ؟

بحث چند لایه است و نمی توان پاسخ اجمالی داد. اما ما مثلا در شرایط حساس فعلی که شرحش رفت در بحث وحدت چه کرده ایم؟ چه در داخل و چه در منطقه؟ برای توجیه بدنه اهل سنت که بدانند ما حامی خونریزی بشار نیستیم چه قدر تلاش شده است؟ در مورد دیپلماسی عمومی که همه شعارش را می دهند چه اقدام عملی صورت گرفته است؟ ما ندیدیم فعالیتی در زمینه هایی مثل توجیه افکار عمومی دنیا و کمک به NGO ها بشود. اتفاقا نه تنها کار نمی کنند که سنگ هم می اندازند. مسئولین باید دیپلماسی فعال داشته باشند. هر چیزی را که می توانیم فعال کنیم، بکنیم. حتی اگر خاتمی و هاشمی می تواند عنصری باشد که بتوانند با چند کشور عربی صحبت کنند یا عنصری را فعال کنند باید استفاده کرد. اما متاسفانه در کشور ما مسایل اصلی دیده نمی شود و مسایل سیاسی و حزبی در نظر گرفته می شود. هر پتانسیلی وجود دارد که بتوانیم جهان عرب یا علمایی که زمانی تقریبی بودند اما دارند ضد شیعه حکم می دهند را توجیه کنیم بایستی مورد استفاده قرار گیرد.

عملکرد علمای شیعه در این مسایل چگونه بوده است؟

ما کلا تاثیر گذار نیستیم در دنیا. البته این نسبی است. طبعا منظورم به نحو مستقیم است، وگرنه انقلاب اسلامی تاثیر خودش را گذاشته است. علمای ما به آن صورت صدایشان شنیده نمی شود البته زیاد هم فعال نیستند. نه مجمع تقریب و نه مراجع. مثلا مراجع می توانستند یک موضع تند علیه یاسر الحبیب بگیرند. این خیلی موثر است. یاسر الحبیب واقعا تبعات منفی داشته در جهان اسلام و به عنوان شیعه حقیقی شناسانده شده است و خود دلیلی شد که بگویند سید حسن نصر الله هم به آنچه یاسر الحبیب می گوید معتقد است، ولی این یکی تقیه می کند و دیگری نه!

یک دوست فلسطینی داریم که اهل غزه است و شیعه شده. برده بودیمش اعتکاف داشت صحبت می کرد، از یک ساعت، حدود ۴۰ دقیقه را داشت در مورد تاثیرات منفی یاسر الحبیب در غزه صحبت می کرد. می گفت ایام جنگ ۳۳ روزه یک عالم وهابی آمد در مسجد گفت دعا نکنید برای حزب الله و نصر الله. اینها به زنان پیغمبر (ص) فحش می دهند. – خوب جایگاه زنان پیغمبر (ص) در جهان اسلام برای ما مشخص است.- می گفت مردم زدندش و زخمی شد و از مسجد بیرون انداختند که تو به چه حقی این حرف ها را میزنی؟ حزب الله دارد علیه اسرائیل می جنگد. ولی الان اگر همان عالم بیاید و همان حرف ها را بزند مردم تکریمش می کنند چرا که وهابیت بعد از حرفهای الخبیث فعالیت زیادی کرد و اهل سنت را به شیعه بدبین کرد. در این شرایط کجا دیدیم که علمای شیعه یا شبکه های ماهواره ای شیعه موضع جدی بگیرند و مدام روی ان کار کنند تا همه بشنوند؟ موضع ضعیف گرفتند اما باید بطور جدی ویژه برنامه گذاشت و تخریبش کرد. حالا شاید روحانی بیاید اتفاقاتی در زمینه وحدت بیافتد اما مشکل بدنه فشل وزارت امور خارجه است. سپاه قدس هم که بیشتر دغدغه اش امنیتی است. این که چه کسی مسئول دیپلماسی عمومی است را ما نمی دانیم! کاری هم نمی بینیم!

آیا در ایران هم فعالیت هایی از این دست برای اختلاف افکنی صورت گرفته است یا نه؟

در مشهد و جاهای دیگر هم مسایلی بوده است، اهل سنت ایران بعضا متاثر از اهل سنت خارج هستند، آنجا که رادیکال شود، اینجا هم تاثیر می پذیرد. این جا هم متاسفانه برنامه ای برای مقابله وجود ندارد. با یک مقام امنیتی صحبت می کردم قبول داشت فضا دارد به سمت بحران می رود، اما جالب است که در شورای امنیت ملی هم اتفاق خاصی نمی افتد. متاسفانه دغدغه ای برای حل این مشکل وجود ندارد. ما باید راهبرد تعامل با اهل سنت را عوض کنیم. با محدودسازی کاری پیش نمی رود.

البته اول شیعه را باید توجیه کنند. اولویت اول این است. بدانیم سنی کیست؟ چگونه باید با آنها برخورد کرد؟ سیره اهل بیت علیهم السلام در مواجهه با اهل تسنن چه بوده است؟ خصوصا طلبه ها. اگر این درست شود، رابطه سنی ها با شیعه ها هم خود به خود درست می شود. چون چیزی که سنی ها می بینند بیشتر ما هستیم. من بجنورد رفتم به بچه شیعه گفتم شما یک رفیق سنی داری؟ رفتی مسجدشان نماز بخوانی؟ سیستان بلوچستان هم که می رویم از شیعه می پرسیم یک رفیق سنی داری؟ میگه نه. یعنی دشمن توانسته ما را از هم جدا بکند به نحوی که با هم سلام و علیک هم نداشته باشیم در عین اینکه توی یک شهر زندگی می کنیم!

از این طرف اهل البیت می گوید اگر کسی صف اول پشت سر اینها نماز بخواند مثل کسی است که پشت سر رسول خدا نماز می خواند. اصلا ما این جمله را باور داریم؟ چه رسد به عمل!!

آیا بیداری اسلامی هنوز اسلامی است؟ یا آمریکا توانسته مدیریتش کند؟

ماهیت تحولات، اسلامی است. این اتفاقات ماهیت را که تغییر نمی دهد. هر جا انتخابات برگزار می شود در مصر و تونس اسلام گراها رای می آورند؛ این یعنی گرایش مردم به اسلام است. حالا آمریکا قوی است می آید بازی را خراب می کند. البته حقیر در مقاله ای به نام <پیچ تاریخی کنونی و مخاطرات آن> توضیح دادم چرا این بیداری اسلامی است.

مشکل این است که ما لینک و نیرو نداریم نمی توانیم مدیریت کنیم، اما آمریکا لینک و نیرو دارد و می تواند مدیریت کند و حتی رییس جمهور را زندانی و محاکمه کند به خاطر اینکه در زمان مبارک زندانی بوده و موقع انقلاب فرار کرده است!!!

پیش بینی شما از آینده مصر چیست؟

پیش بینی سخت است چون اوضاع پیچیده است. اما اگر اخوان محور باشد اگر قدرت هم از آنها گرفته شود بعید است به سمت درگیری مسلحانه بروند. مگر اینکه کار دست سلفی ها بیافتد. فعلا به نظرم نا آرامی وجود خواهد داشت. چون راه حل، تن دادن به دموکراسی است ولی تن نمی دهند چون یک دیکتاتوری روشنفکری بروز کرده است که مردم را زیر پا می گذارد و چند نفر می آیند اعلام می کنند که ما بی شماریم و ما باید بیاییم روی کار. آخرش هم آنها نتوانستند و ارتش آمد. حتی اگر رای هم بیاورند دولت هم مستقر نخواهد شد. چون وقتی شما تن دادید به ابطال، این بازی شکل می گیرد و تداوم می یابد. به همین دلیل اقا تن به این بی قانونی در سال ۸۸ ندادند. اخوان هم نباید تن بدهد. بعید می دانم آمریکا بگذارد اخوان برگردد. الان هم دارند از کشورهای کویت و امارات و… پول می فرستند تا دولت فعلی سرنگون نشود و مردم را راضی نگه دارند. البته بعید است بتوانند اوضاع را جمع کنند چون شرایط خراب است و مردم مسلمان هم توجیه تر از قبل شده اند و بازی دشمن را دارند می بینند.

وضعیت در سوریه چه طور است ؟ اخبار منتشره چه قدر صحت دارد؟

در سوریه ارتش قوی وجود ندارد. بعضی نیروهای ارتش فرار کردند و رفتند در جیش الحر. البته جیش الحر هم اثر چندانی ندارد. عمده آن طرف جبهه النصره است و این طرف یک بخشی از ارتش و برخی نیروهایی که ایران آموزش داد به نام قوات وطنی که بیشتر علوی اند. ولی در ۶ ماه اخیر تحولات با کمک ایران در آموزش جنگ شهری به جای جنگ کلاسیک به نفع بشار تغییر کرده است و روند هم رو به جلوست. مسائل بسیار تلخی در سوریه دارد رخ می دهد و برنده اصلی این اتفاقات هم اسرائیل و غرب اند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.