دكتر فؤاد ایزدی – سپتامبر ۱۵۰۷ میلادی (شهریور ۸۸۶ شمسی) در تاریخ ایران دارای اهمیت ویژهای است. در این تاریخ برای اولینبار بعد از رنسانس، كشور اروپایی پرتغال كه در آن سالها داعیهی ابرقدرتی داشت به مرزهای جنوبی ایران حمله كرد. در بیش از ۵۰۰ سالی كه از آن تاریخ میگذرد ملت ایران همواره در معرض تهاجم كشورهای اروپایی و بعد از آن آمریكا بوده است.
با دوگانهی «تعارض» و «تعامل» چه باید كرد؟
پرسشی كه خوب است دانشگاههای ما به آن پاسخ دهند این است كه امروز در این عرصهی دوگانهی «تعارض» و «تعامل» منافع در سطح جهان، چه باید بكنیم؟ چگونه منافع خود را تأمین كنیم؟ چگونه چالشها را حل و موانع را رفع كنیم؟ و بالاخره در مقابل بدخواهیها و ظلمهایی كه متوجه ماست چه واكنشی نشان بدهیم؟
در پاسخ به پرسش فوق، شناخت «نظام بینالملل» و «شرایط حاكم بر جهان» و «شناخت عمیق كشورهای متخاصم» گام اول هر اقدام مفید و مؤثری به شمار میآید. ضمن اینكه خود این شناخت نیز از مؤلفههای اقتدار ملی به شمار میرود. مطالعات علمی و تاریخی نشان میدهد هرچه سطح شناخت یك كشور از محیط پیرامونی و شرایط بینالمللی بیشتر باشد، به همان نسبت در معادلات جهانی فعالتر و تأثیرگذارتر عمل میكند.
گروه اقلیت در كشورهای متخاصم
بررسی كشورهایی كه با جمهوری اسلامی ایران در تقابل هستند، این واقعیت را نشان میدهد كه در درون ساختارهای حاكمیتی و سیاسی این كشورها نسبت به ایران اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف از وجود دو گروه اكثریت و اقلیت در میان نخبگان سیاست خارجی این كشورها ناشی میشود. به عنوان مثال در آمریكا گروه اكثریت معتقد به فشار و تحریم بیشتر و گروه اقلیت معتقد به تغییر سیاستهای ناكارآمد غرب نسبت به ایران است. یكی از آسیبهای تحلیل غرب در ایران، یكدست دیدن این كشورها است، در حالی كه در كنار لایههای سیاه و سفید، لایههای خاكستری نیز وجود دارد.
مناسب است شاخصهای این اختلافات احصاء شده و با توجه به خطوط قرمز كشور، تدابیری برای تقویت و ارتقای گروه اقلیت اندیشیده شود. اگرچه نمیتوان به تبدیل شدن گروه اقلیت به اكثریت خوشبین بود، با این حال تقویت گروه اقلیت، حداقل شكلگیری اجماع علیه ایران را با مشكل مواجه خواهد كرد. پدیدهی «لابی» در ساختار سیاسی غرب، گذشته از درست یا نادرست بودن آن، نقش مهم و تأثیرگذاری در تصمیمگیریها و جهتدهی سیاستها ایفا میكند و ضرورت دارد از این ابزار در جهت تأمین منافع خود استفاده كنیم.
ساختار سیاسی بیمار بسیاری از كشورهای غربی، محیط سیاسی این كشورها را به یك شركت تعاونی تبدیل كرده است. اگرچه حضور در این محیط بیمار، ناخوشایند است، ولی تأثیرگذاری جدی، این حضور را ضروری میسازد. همزمان ایران باید به سمت ایجاد نهادهای مردمی قدرت در درون كشورهای متخاصم برود.
تعامل هدفمند علمی و فرهنگی با غرب
از ساختارهای سیاسی و حكومتی رسمی كه بگذریم، استادان، پژوهشگران و فعالان سیاسی و اجتماعی بسیاری در جوامع غربی وجود دارند كه منتقد سیاستهای داخلی و خارجی دولتهای خود هستند. اما اكثریت قریب به اتفاق این اساتید و فعالان اجتماعی در ایران شناخته شده نیستند و مردم و جوانان كشور ما از آثار علمی و تولیدات فرهنگی و رسانهای این افراد بیاطلاعاند. متأسفانه در كشور، رصد هدفمندی در حوزهی ترجمه وجود ندارد. به نظر میرسد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید در شناسایی و معرفی كتب مفید برای ترجمه پیشقدم باشد. صداوسیما نیز در خریداری فیلمها و سریالهای غربی سابقهای طولانی دارد ولی در حوزهی شناسایی مستندهای سیاسی مرتبط با نقد ساختار حاكم بر غرب قوت لازم را ندارد.
همزمان دولت آمریكا برای بازار كتاب ایران برنامه دارد و بر اساس مدارك موجود، سالانه دهها هزار دلار برای ترجمهی آثار مورد نظر خود از انگلیسی به فارسی هزینه میكند. نتیجه اینكه دشمنان جمهوری اسلامی جبههی نسبتاً منسجمی علیه ما سازماندهی كردهاند؛ در حالی كه ما به رغم وجود زمینههای مساعد، از توان و امكانات موجود در جهت تأمین منافع خود در حد انتظار استفاده نكردهایم.
در سالهای اخیر فعالیتهای خوبی در زمینهی كشورشناسی و مطالعات منطقهای در برخی دانشگاهها شروع شده كه نیاز به تقویت و توجه بیشتر دارد. با این حال به نظر میرسد نیاز كشور به خصوص در حوزهی پژوهشهای كاربردی بسیار بیشتر از میزان موجود باشد. ما برای شناخت ساختار حاكم بر كشورهای دشمن و رقیب ایران، آشنایی با بازیگران آشكار و پنهان این كشورها، شناسایی گستردهی چهرههای منتقد و اشراف به حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در كنار مباحث سیاسی، نیاز به یك عزم ملی داریم. پیشنهاد میشود برای توجه بیشتر به كاستیهای موجود، مركز پژوهشی توانمند و كارآمدی در حوزهی مطالعات غرب معاصر تأسیس شود.
* دیپلماسی عمومی
قدم بعدی پس از شناسایی و استفاده از آثار شخصیتهای همسو در خارج از كشور، ارتباط و ایجاد تعامل با این شخصیتها و تعریف و اجرای پروژههایی در حوزهی دیپلماسی عمومی و تأثیرگذاری بر افكار عمومی است. اولویت در دیپلماسی عمومی با توجه به شرایط موجود، این است كه از فعالیتهای رسمی دولتی فاصله بگیریم و به سمت ایجاد شبكهای از نیروهای بومی كشورهای هدف پیش برویم. به نظر میرسد هر چه از مرزهای ایران و محیط پیرامونی خود دورتر میشویم، دیپلماسی عمومی ما نیز حضور كمرنگتری پیدا میكند و اتفاقاً مشكل اصلی ما كشورهایی هستند كه بیشترین فاصله را با ما دارند.
ایران باید با استفاده از ابزار دیپلماسی عمومی، هزینهی سیاستهای ضد ایرانی كشورهای متخاصم را در افكار عمومی خود این كشورها بالا ببرد. فعالیتهای پراكندهای كه امروز در حوزهی دیپلماسی عمومی توسط نهادهای مختلف انجام میشود به تمركز و انسجام نیاز دارد. با توجه به اهمیت قدرت نرم در اقتدار ملی ایران و مزیت نسبی كشور در این حوزه، پیشنهاد میشود شورایی با عنوان «شورای عالی دیپلماسی عمومی» تأسیس شود. ازجمله فعالیتهای این شورا میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
مدیریت كلان دیپلماسی عمومی كشور
شناخت و اصلاح آسیبها و چالشهای فراروی نهادهای فعال در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران و ترسیم وضع مطلوب در راستای تقویت دیپلماسی عمومی
بررسی نحوهی ارتباط و چگونگی هماهنگسازی و تعامل نهادهای فعال در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران بر اساس سیاستهای كلی نظام
رصد ساختار، بازیگران، اهداف، برنامهها و عملكرد نهادهای فعال در دیپلماسی عمومی كشورهای متخاصم به منظور آمادگی برای مقابله و خنثیسازی آنها
معرفی منابع قدرت نرم ایران و جذابیتهای جمهوری اسلامی و طراحی راهكارهای جدید نفوذ و اثرگذاری جهانی جمهوری اسلامی ایران در قالب طراحی برنامههای كاربردی
امید است با تشكیل «مركز پژوهشی مطالعات غرب معاصر» و «شورای عالی دیپلماسی عمومی» اهداف یاد شده در برنامههای این دو نهاد پیگیری شود.
Sorry. No data so far.