مشارکتىها براى رسیدن به مقاصد خود، القاء تقلب در انتخابات را نیز در دستور کار قرار دادند. ادعا این بود که روند برگزارى انتخابات در ایران مخدوش است. این در حالى بود که اصلاحطلبان و خصوصآ حزب مشارکت با همین سیستم نظارتى و اجرایى، انتخابهایى را در تاریخ انقلاب اسلامى برگزار و حتى در آن پیروز شده بودند و این را مىدانستند که در چنین سیستمى جابهجایى مؤثر آراء امکانپذیر نیست. متعاقب «طرح تقلب در انتخابات» که در اعترافات سید محمدعلى ابطحى (مسئول دفتر خاتمى) پس از حوادث فتنه 1388 از آن به عنوان رمز آشوب یاد شد، موضوع تشکیل کمیته صیانت از آراء براى جلوگیرى از تقلب مطرح و به مورد اجرا گذاشته شد. اصلاحطلبان براى نخستینبار در کنار مکانیسمهاى رسمى نظارت بر انتخابات از جمله حضور ناظران بر سر صندوقهاى اخذ رأى، کمیتهاى را تأسیس کردند که قرار بود در جریان برگزارى انتخابات به عنوان یک ناظر غیر رسمى عمل نماید.
ابداعکنندگان کمیته صیانت از آراء از ابتدا سعى داشتند نوعى هویت حقوقى براى آن تعریف نمایند، امّا به خاطر مغایرت با قانون و مخالفتهاى نهادهاى قانونى با آن، این کمیته به عنوان بخشى از ستاد انتخاباتى میرحسین موسوى شروع به فعالیت کرد.
علىاکبر محتشمىپور (رئیس کمیته صیانت از آراء و عضو مجمع روحانیون مبارز) با اتمام حجت به دستگاه هاى مربوط گفت: «اگر دستگاه هاى مربوط جلوى تخلفاتى را که ناظران ما گزارش مىکنند نگیرند، ما با رسانههاى جمعى در میان مىگذاریم. این بار با هیچ کس شوخى نداریم و اجازه نمىدهیم سرنوشت کشور را یک گروه مخفى در اختیار بگیرد و تغییر بدهد».414
وى همچنین در اوّلین کنفرانس مطبوعاتى کمیته صیانت از آراء با بیان این که موسوى دغدغه صیانت از آراء را دارد، گفت: «این بار نامزدهاى انتخاباتى به خواب اصحاب کهف نمىروند».415
محتشمىپور در مصاحبهاى با سایت کمیته مستقل مردمى صیانت از آراء به صورت واضح هدف از تشکیل چنین کمیتهاى را تقابل با شوراى نگهبان اعلام و اظهار داشت: «تجربه گذشته ما و عملکرد گذشته شوراى نگهبان است که در دورههاى سابق باعث شد ما کمى بیشتر مراقب باشیم و شکافهایى را که ممکن است در آنها براى آراى مردم مشکلاتى پیش آید، مسدود کنیم».416
محمدرضا خاتمى (دبیرکل سابق حزب مشارکت) نیز در توجیه این اقدام اصلاحطلبان گفت: «اصولگرایان ممکن است سلامت انتخابات را به خطر بیندازند! ما اوضاع را رصد مىکنیم و اگر در سلامت انتخابات تردید جدى وجود داشته باشد، اصلاحطلبان تصمیم دیگرى خواهند گرفت».417
طرح تقلب در انتخابات و لزوم تشکیل کمیته صیانت از آراء در حالى دامن زده شد که طى سى سال عمر انقلاب اسلامى به غیر از اشکالات جزئى، کلیه انتخاباتها در سلامت کامل برگزار شده بود. مسألهاى که حتى سید محمد خاتمى در گفت وگو با نشریه نیوزویک آمریکایى بدان اشاره کرد و گفت: «فکر نمىکنم در انتخابات ایران تقلب به معناى خاص کلمه وجود داشته باشد یا بتواند تأثیرگذار باشد . . . خود من در دوران مسئولیت ریاستجمهورى چندین انتخابات برگزار کردهام. اگر چنین چیزهایى وجود داشته باشد در مقابل نتایج آن انتخابى که مردم در آن نقش دارند، متفاوت و ناچیز است».418
حاصل آنکه کمیته صیانت از آراء گامى بود جهت القاى بحث تقلب در انتخابات که موجب ایجاد شبهه در ذهن عدهاى از مردم گردید و بعضى را به این باور رساند که قرار است در انتخابات آتى تقلب صورت پذیرد! در این راستا احزابى چون حزب مشارکت با تبعیت از فرمول تئورىپردازان غربى نظیر جین شارپ در گسترش چنین تردید و شبههاى نقش خود را ایفا کردند و با طرح ادعاى تقلب و توجیه هواداران خود زمینههاى اردوکشى خیابانى را به هنگام شکست فراهم نمودند!
3ـ نماد سبز : یکى دیگر از موضوعاتى که انتخابات دهم ریاستجمهورى را نسبت به دیگر انتخابات انجام شده تا آن زمان متمایز مىکرد، استفاده از نمادهاى رنگین بود. درواقع نمادهاى رنگین از خصوصیات کودتاهاى رنگین است که طى سالهاى گذشته در چندین کشور و به کمک بنیادهاى آمریکایى همچون بنیاد ملى دموکراسى، بنیاد جورج سوروس و . . . انجام شده بود.
ارتباط تنگاتنگ اصلاحطلبان با این بنیادها و استفاده از شیوهها و تجربههاى اینگونه کشورها موجب به کارگیرى ابزارهایى چون نماد سبز، سازماندهى تشکلهاى مردم نهاد و ایجاد شبکههاى اجتماعى در انتخابات دهم ریاستجمهورى شد.
هدف از اتخاذ چنین شیوههایى از سوى گروهها و احزاب دوم خردادى از جمله حزب مشارکت، سازماندهى، همبستگى، بسیج هواداران و استفاده مؤثر از آنها در هر دو وضعیت شکست یا پیروزى بود.
میرحسین موسوى به عنوان کاندیداى اصلى حزب مشارکت با انداختن شال سبز به گردن، در محافل گوناگون، مصاحبهها و سخنرانیها و میتینگهاى انتخاباتى حضور پیدا کرد و در این راستا به صورت گستردهاى ستادهاى موسوى، مچبند، لباس، پرچم، کلاه و مانتو و . . . با رنگهاى سبز بین هواداران توزیع کردند. گرچه اصلاحطلبان استفاده از رنگ سبز را نماد اهل بیت مىخواندند، امّا درواقع نوعى الگوبردارى از مدلهاى کودتاى رنگین توصیه شده توسط جین شارپ براى ایجاد نافرمانى مدنى و تقابل با نهادهاى حکومت برای تسخیر قدرت بود. دلیل این الگوبردارى در حوادث پس از انتخابات، استفاده گسترده برخى از شخصیتهاى غربى، اپوزیسیون خارجنشین، بهائیان و کمونیستها، ضد انقلاب و سازمان منافقین و . . . از نماد سبز بود. به کارگیرى این نماد توسط کسانى که هیچ اعتقادى به اهل بیت و سیادت نداشتند، این کارکرد نماد سبز را به اثبات رسانید. به ویژه آنکه انتشار برخى تصاویر مانند رقصیدن دختران و پسران با لباس سبز و یا لباس سبز بر تن سگ و . . . موجب اعتراض برخى گردید. استفاده اصلاحطلبان و حزب مشارکت از نماد سبز پس از انتخابات و اردوکشىهاى خیابانى نیز مور تأکید واقع شد و معترضین به نتایج انتخابات با نماد سبز در خیابانها حضور پیدا مىکردند و در بیانیهها نیز استفاده از نماد سبز براى وحدت بیشتر و بیش از پیش معترضین مد نظر قرار گرفت.
اصلاحطلبان کوشیدند تا با حجم بخشیدن به تبلیغات و سیّار ساختن حامیان خود در خیابانها، شکلگیرى یک خیزش و یک حمایت گسترده را در اذهان عمومى تداعى و به موازات آن تضعیف روحیه رقیب خود را دنبال کنند. پیشنهاد قرارداد نیم میلیارد تومانى براى چسباندن پوسترهاى تبلیغاتى کاندیداى اصلاحطلبان روى 13 هزار تاکسى بخش خصوصى، سفارش صدها هزار مانتوى سبز براى توزیع میان حامیان، توزیع هزاران سیم کارت اعتبارى میان نیروها و اعضاى ستادها و . . . بخشى از اقدامات انجام شده براى موجآفرینى است419 که با نماد سبز بزرگنمایى شد.
Sorry. No data so far.