تریبون مستضعفین- زهرا مینائی
اخلاق یا فلسفۀ اخلاق از جمله معارفی است که تقریبا تمامی مکاتب فلسفی به آن پرداختهاند. این حوزۀ معرفتی زیرمجموعۀ ارزششناسی در تقسیمات فلسفی قرار میگیرد. بنابراین میتوان آن را از جمله مهمترین وجوه زندگی انسانی در نظر گرفت. وجود ارزشهای اخلاقی مشترک در میان تمامی انسانها، نشانهای از فطری بودن این ارزشها در انسان است. ارزشهای اخلاقی چون انساندوستی، عشق، عدالت، بخشش، نیکی، گذشت، همدلی، ایثار و غیره مفاهیمی است که در طول تاریخ بشر بر سر ارزشمندی آنها توافق نظر وجود داشته است.
فیلم «فرزند چهارم» به پرداخت و تبیین یکی از این مفاهیم اخلاقی مشترک میپردازد. مهتاب کرامتی در نقش هنرپیشهای قرار دارد که با بروز احساسات انساندوستانه به کشور فقیر سومالی سفر میکند تا به بهانۀ عکس گرفتن با زندگی مردم این کشور آشنا شده و به همدلی و کمک این مردم بشتابد. روایت فیلم به خوبی ارزشهای اصیل اخلاقی را به تصویر میکشد. در طی اتفاقاتی که برای این هنرپیشه در طی این سفر میافتد، وی از خودگذشتگی، همدردی، ایثار و محبت را به نمایش میگذارد.
با وجود اینکه ارزشهای اخلاقی در میان انسانها به صورت فطری مشترک است اما این ارزشها در مکاتب مختلف فلسفی تفاوتهای اندکی با یکدیگر دارد. در واقع بر اساس مبانی فلسفی جهان-شناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی متفاوت مکاتب، از ارزشها نیز تفاسیر متفاوتی ارائه میشود. این ارزشها با توجه به این مبانی، در عمل به صورتهای مختلفی بروز میکند و عمل اخلاقی در مکاتب مختلف گونهگون میگردد.
یکی از رویکردهایی که تفاوت بنیادینی میان عمل اخلاقی چه در بعد عمل و چه در بعد نظر ایجاد میکند، رویکرد دینی و رویکرد غیر دینی – سکولار- به ارزشها است. اتخاذ رویکرد دینی یا سکولار در واقع مبانی جهانشناسی، معرفتشناسی و ارزش-شناسی مکاتب مختلف را تحت تاثیر قرار میدهد. با پذیرفتن هر یک از دو رویکرد بالا، هدف از زندگی انسان، ماهیت انسان، تعریف واقعیت و حقیقت، حدود معرفت و غیره دستخوش تغییر می-شود. رویکرد دینی، جهان را فراتر از شعاع دنیوی تعریف می-کند. در این رویکرد انسان هم دارای بعد مادی و هم دارای روح و بعد معنوی است. بعد مادی انسان متعلق به دنیای مادی و بعد روحانی انسان، متعلق به جهان ماورای انسانی و جهان آخرت است. در رویکرد اسلامی، خداوند از روح خود در انسان دمیده است و روح انسانی، وجودی الهی دارد. بدین ترتیب ارزش-ها فراتر از انسان وجود دارند و دین آنها را تعیین میکند. ارزشها پایدار و فطری هستند و همهزمانی و همهمکانی محسوب میشوند. بدین ترتیب عمل اخلاقی نیز عملی است که بر اساس این ارزشها صورت گیرد. در واقع عملی اخلاقی محسوب میشود که برای رضایت خداوند و در راستای هدف انسان که تقرب به خداوند است، صورت گیرد. در اینجا نیت اخلاقی پر رنگ میشود. اخلاق نه برای فرد انسانی بلکه در خدمت خداوند و برای نزدیکی به او است.
در مقابل این رویکرد، میتوان از رویکرد سکولار نام برد. جهان در این رویکرد، فقط جهان مادی است. انسان خدای جهان است و بعد مادی دارد. ارزشها با وجود اشتراک در میان افراد انسانی در خدمت انسان و جامعه هستند. چون شعاع جهان به جهان مادی محدود شده است، ارزشها نیز مادی و انسانی تعریف میشوند. بنابراین عمل اخلاقی، عملی است که برآورده کنندۀ منافع انسان و در سطحی بالاتر منافع جمعی انسان باشد. در سطحی میتوان عمل اخلاقی را برای اجتماع در نظر گرفت. اگر با همسایهات به درستی رفتار کنی، همسایهات نیز با تو به درستی رفتار میکند. اگر به دیگران دروغ نگویی، دیگران نیز به تو دروغ نمیگویند. در این سطح، عمل اخلاقی کاملا بر اساس منافع اجتماعی در نظر گرفته میشود و دلیل اخلاقی بودن جوامع غربی نیز داشتن نگاه نفعطلبانۀ جمعی است. در سطح دیگری میتوان ارزشهایی را ملاحظه کرد که برای آرامش فردی انجام میشود. شخصی برای کسی از خودگذشتگی میکند؛ فرد متمولی به فقرا کمک مالی میکند. در اینجا باز هم عمل اخلاقی منفعتطلبانه است. در این وضعیت فرد به دنبال کسب آرامش است. عمل او خودخواهانه و برای منافع شخصی صورت گرفته است. بنابراین عمل اخلاقی در رویکرد سکولار یا در خدمت نفع جمع است و یا در خدمت نفع فرد.
ممکن است ظاهر عمل اخلاقی در رویکرد سکولار و رویکرد دینی یکی باشد، خصوصا وقتی عمل اخلاقی در رویکرد سکولار در سطح دوم یعنی منافع شخصی باشد. این مسئله وقتی پیچیدهتر میشود که نتوان بین تفاوت آرامش پیدا کردن در عمل اخلاقی با هدف منفعت شخصی و عمل اخلاقی الهی که آن هم آرامشدهنده است، تمایز قائل شد. تفاوت این دو عمل در هدف آنها است. در عمل اخلاقی سکولار برای نفع شخصی، هدف آرامش است اما در عمل اخلاقی دینی هدف رضایت خداوند است که اگر مورد قبول واقع شود، آرامش نیز به همراه آن میآید. در واقع آرامش در عمل اخلاقی دینی، نتیجۀ عمل است نه هدف آن.
در آغاز فیلم فرزند چهارم، نوزاد مهتاب کرامتی ناخواسته سقط شده است. این مسئله باعث میشود که او تا حدی از فضای هنرپیشگی دور شود و به کودکان توجه کند. در تمام فیلم کرامتی در پی همدردی با کودکان است. در سفر به سومالی، مهدی هاشمی نیز حضور دارد. این شخصیت، کارخانهداری ورشکسته است که کفشهایش روی دستش مانده و برای اهدای این کفشها به سومالی میآید. هدف پنهان دیگر این فرد برای سفر به سومالی، برگرداندن برادر زن خود است که مسئول هلالاحمر در سومالی است. حامد بهداد در نقش برادر زن، فردی انساندوست است که در سومالی در طی کار در هلالاحمر با همسرش آشنا میشود و ازدواج میکند اما همسر خود را بعد از مدتی بر اثر اتفاقی در همین کشور از دست میدهد. او نیز به دلیل خاطرات و یاد همسرش نمیتواند سومالی را ترک کند.
کارگردان برای نشان دادن ارزشهای اخلاقی مشترک در میان انسانها، فیلم خود را از فضای ایران خارج کرده و به افریقا میبرد. اما با این وجود به نظر میرسد ارزشهای اخلاقی نمایش داده شده در فیلم بر اساس منافع فردی است نه رضایت خداوند. مهتاب کرامتی برای پر کردن خلاءای که به خاطر از دست دادن فرزندش ایجاد شده است، به مردم سومالی و به کودکان توجه می-کند. مهدی هاشمی به خاطر ورشکستگی، کفشهایش را اهدا میکند. حامد بهداد برای حضور در مکانی که همسرش در آن بوده است، اقامت خود را طولانی میکند. هیچ کدام از اعمال اخلاقی شخصیت-های فیلم برای رضای خداوند نیست. همه دلایل انسانی و مادی دارد. اخلاقی که در این فیلم تبلیغ میشود، اخلاقی سکولار است.
البته بررسی این مسئله مهم است که آیا اعمال اخلاقی با هدف مادی و منفعت طلبانه، ارزشمند هست یا خیر؟ به نظر میرسد به توجه به اینکه پیامبر، دختر حاتم طائی را به دلیل مکارم اخلاقی پدرش آزاد کرده است، عمل اخلاقیای که در جامعه باعث آبادانی شود، بیارزش نباشد؛ اگرچه ارزش آن از ارزش عمل اخلاقی با نیت الهی کمتر است. اما باید توجه داشت که سینما عرصهای متفاوت است. در واقع آنچه در سینما به نمایش در می-آید -خصوصا در چنین فیلمهایی- الگویی برای افراد جامعه می-شود. آیا الگوی اخلاقی در نظام اسلامی ما اخلاقی سکولار است؟ آیا ما میخواهیم رویکرد غیردینی به اخلاق را ترویج کنیم؟
با وجود ارزشمندی نمایش ارزشهای اخلاقی در فیلمها و کمیابی اینچنین محتواهایی در عرصۀ سینما، باید به این نکته توجه داشت که فروکاستن مفاهیم اخلاقی به عمل اخلاقی سکولار و استحاله کردن این مفاهیم، میتواند آثار تربیتی زیانباری برای جامعه داشته باشد. با توجه به خلاء نمایش ارزشهای اخلاقی دینی در جامعه، اینگونه فیلمها جای اعمال اخلاقی دینی را گرفته و اخلاقی سکولار را در جامعه ترویج میکند.
«به نظر میرسد عمل اخلاقیای که در جامعه باعث آبادانی شود، بیارزش نباشد»
پس میتوان گفت به نوعی رویکرد نویسنده هم به اخلاق »عملگرایانه» است. فرقش اینست که ایشان دیدگاهشان را با ژست دغدغه دینی بیان کردهاند.
همان بهتر که بعضی وارد مقوله اخلاق و دین نشوند، میخواهند ابرو را درست کنند، چشم را در میآورند.