مریم فاطمی – جان اف کندی و محمدعلی رجایی، رؤسای جمهور ایران و آمریکا جدا از محبوبیت زیاد در کشور خود، ویژگی مشترک دیگری نیز داشتند و آن هم ترور شدن در زمان تصدی پست ریاست جمهوری و مبهم و مشکوک بودن پرونده ترور آنهاست.
جان فیتز جرالد کِنِدی مشهور به «جان اف کندی» سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در 29 مه 1917 در ایالات متحده به دنیا آمد. کندی که به عنوان نمادی از لیبرالیسم آمریکایی مشهور است، جوانترین رئیس جمهور تاریخ آمریکاست که هنگام آغاز ریاست جمهوری فقط 43 سال سن داشت؛ اما مهمترین چیزی که او را از سایر رؤسای جمهور آمریکا تا به امروز متمایز میکند، ترور او در زمان ریاست جمهوری است.
ترور کندی و چندین متهم
کندی در 22 نوامبر 1963 در سن 46 سالگی در شهر دالاس ایالت تگزاس توسط یک تک تیرانداز هنگامی که با همسرش، ژاکلین کندی، سوار ماشین روباز بود، از ناحیه صورت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به قتل رسید که البته این قتل باعث محبوبیت بیشتر او در آمریکا شد. در همان شب قتل کندی، فردی به نام «لی هاروی اسوالد» دستگیر و به عنوان قاتل او معرفی شد، اما او تنها دو روز بعد در ایستگاه پلیس دالاس توسط شخصی به نام «جک روبی» به قتل رسید.
اسوالد در زمان دستگیری اعلام کرده بود که او به کسی تیراندازی نکرده و مدعی شد که از او به عنوان طعمه استفاده میکنند، اما به دلیل مرگ او، بیگناهی یا جرمش هرگز در دادگاه اثبات نشد. بعضی منتقدان میگویند که اسوالد هیچ نقشی در این ترور نداشته و هنوز که هنوز است تئوریهای مختلفی مطرح میشود که هر یک از آنها نهادها و افراد مختلفی مانند سیا، کاگب، موساد، فیدل کاسترو و … را مسئول ترور کندی میدانند، اما همه چیز فقط در حد یک تئوری است و به اثبات نرسیده است.
وقتی هالیوود یاد رئیسجمهور فقیدش را زنده نگه میدارد
صنعت سینمای آمریکا هم در این خصوص بیکار ننشسته و از زمان ترور کندی تا کنون چندین فیلم داستانی و مستند تولید کرده که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به زندگی پر حاشیه و قتل مشکوک او میپردازند. هر از گاهی هم از سوی فیلمسازان برجسته هالیوود زمزمههایی برای تولید فیلمی جدید در این خصوص شنیده میشود.
یکی از فیلمهایی که در رابطه با کندی ساخته شده «سیزده» به کارگردانی پیتر آلموند است. اما معروفترین این فیلمها «جی اف کی» ساخته الیور استون در سال 1991 است که کوین کاستنر در آن نقش اصلی را ایفا میکرد. سال گذشته نیز شرکت فیلمسازی «ترتین ساین پیکچرز» درامی سیاسی با عنوان «دالاس در سرزمین عجایب» را به کارگردانی رایان پیج تهیه کرد که قصه آن درباره ترور جان اف کندی بود و قرار بود در پنجاهمین سالگرد ترور او به نمایش درآید.
رجایی؛ از دستفروشی تا حضور در سازمان ملل
از ایالات متحده آمریکا که به این سر دنیا و کشور ایران بیاییم، میبینیم که در مرداد ماه سال 1360 یعنی دو سال و نیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرار بنیصدر، طی انتخاباتی که برگزار شد، محمدعلی رجایی به عنوان دومین رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران معرفی شد. او در 25 خرداد سال 1312 در شهر قزوین متولد شد و به دلیل فوت پدر و تنگدستی خانواده مجبور شد در دوره کودکی و نوجوانی مشاغل مختلفی مثل کار در خرازی، شاگردی در بازار و دستفروشی را تجربه کند.
رجایی در دوره جوانی وارد ارتش شد، اما از آنجا بیرون آمد و راه معلمی را در پیش گرفت. او قبل از پیروزی انقلاب به انجام فعالیتهای سیاسی مشغول بود که ساواک او را دستگیر و به مدت چهار سال زندانی کرد. قرار دادن او در قفس و کشیدن ناخنهای پا تنها بخشی از شکنجههایی است که ساواک به جهت افشای نام و محل همرزمانش بر او وارد کرد. او وقتی به ریاستجمهوری رسید ضمن سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد جای شکنجه را در روی پاهایش نشان داد و توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
رجایی هیچوقت برخلاف اکثر زندانیان سیاسی که بسرعت پس از دستگیری و همکاری آزاد میشدند، آزاد نشد، بلکه در سال 1357 با اوجگیرى انقلاب اسلامى همراه دیگر زندانیان سیاسى آزاد شد و بلافاصله وارد مبارزات سیاسى و فرهنگى گردید. او پس از انقلاب در سمتهای مختلفی مانند وزیر آموزش و پرورش، نماینده مجلس، نخستوزیر و رئیسجمهور فعالیت کرد.
قاتلی که جسدش دفن شد، اما از کشور فرار کرد
در روز هشتم شهریور سال 1360 رجایی به همراه محمدجواد باهنر (نخستوزیر وقت) و چند تن دیگر برای شرکت در جلسه شورای امنیت کشور در دفتر نخستوزیری حاضر شدند که بمبی در این ساختمان منفجر شد و همگی به شهادت رسیدند. در آغاز چنین تصور شد که مسعود کشمیری که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود نیز در این انفجار کشته شده و قطعاتی از اجساد دیگران به عنوان بازمانده جسد وی دفن شد، ولی پس از مدتی معلوم شد که وی از مرتبطان با سازمان مجاهدین و عامل اصلی انفجار بوده و به خارج از ایران گریخته است. در رابطه با این پرونده و عوامل دخیل در آن همچنان شک و شبههها و ابهاماتی باقیمانده که هنوز رفع نشده است.
سهم سینمای ایران از نمایش رئیسجمهور ترور شده
حال نگاهی بیندازیم به سهم سینمای ایران در این اتفاق شگفتانگیز که شاید در تمام دنیا بیسابقه باشد که رئیسجمهور و نخستوزیر یک کشور همزمان در یک انفجار تروریستی و توسط نزدیکان خود در یک جلسه کاری بسوزند و به شهادت برسند. سهم سینمای ایران در این رابطه «هیچ» است، هیچ به معنای مطلق کلمه.
32 سال از وقوع حادثهای میگذرد که پتانسیلهای دراماتیک بسیار زیادی (بسیار بیشتر از ترور جان اف کندی) برای تبدیل شدن به فیلمنامه و فیلم دارد، اما هیچیک از فیلمهای ساخته شده در این 32 سال نیمنگاهی حتی به صورت غیرمستقیم هم به این حادثه نداشته و بیتفاوت از کنار آن گذشتهاند.
البته در سینمای ایران همواره سکوت عجیبی در خصوص وقایع تاریخ انقلاب که اتفاقاً بسیار هم جای کار دارند و قصههای بکر و دستنخورده و سوژههای جالبی میتوان در میان آنها یافت، حاکم است. باید از مسئولان سینمایی و هنرمندان این سوال را پرسید که چرا در مورد وقایعی که تنها جنبه مذهبی و سیاسی ندارند، بلکه حوادثی ملی در تاریخ این کشور هستند سکوت اختیار کردهاند و هیچ عزمی برای تغییر رویه در آنها مشاهده نمیشود.
البته این مسئله به این معنا نیست که این اتفاق باید به صورت دستوری و فرمایشی بیفتد که اگر چنین باشد نتیجه عکس خواهد داشت، بلکه مسئولان و هنرمندان بهتر است همانند عرصههای دیگر فیلمسازی در این مورد هم نگاهی به سینمای هالیوود داشته باشند که از تاریخ کوتاه سرزمین خود غافل نشده و حوادث تاریخی را در قالب فیلم برای نسلهای آینده به یادگار میگذارد.
Sorry. No data so far.