فایل بيانات در ديدار جهادگران بسيج سازندگى با مدت 00:33:41:
کيفيت پایین 16K و حجم 7.74 مگابايت
کيفيت متوسط 64K و حجم 15.44 مگابايت
کيفيت بالا 128K و حجم 30.45 مگابايت
خلاصهای از بیانات رهبر انقلاب در ديدار جهادگران بسيج سازندگى ۱۳۸۹/۶/۳۱:
قدر جوانی و روحیهی خدمتگزاری را بدانید
… عزيزان من! به جوانىِ شما و گذر دوران جوانى براى شما در اين برهه، هر كسى غبطه ميخورد. اين جوانى، اينجور جوانى كردن، اينجور دوران عزيز و گرانبهاى جوانى را خرج كردن، براى هر كسى كه دوران جوانى را پشت سر گذاشته است، غبطهآور است.
قدر اين دوران را و اين جهتگيرى را و اين روحيه را بدانيد؛ نعمت خدمتگزارى را و توان خدمتگزارى را كه خداى متعال به شما هديه كرده است، قدر بدانيد؛ خدا را شكر كنيد؛ افزايش اين گنجينهى معنوى را از خدا بخواهيد. و اين را بدانيد كه هر جامعهاى و هر كشورى از يك چنين سرمايهى عظيمى و ذىقيمتى برخوردار باشد، بدون هيچ ترديدى خواهد توانست به برترين قلههاى عزت و عظمت دست پيدا كند. و اين سرنوشت قطعىِ جامعهى شما و ملت شماست. عامل آن هم، موتور محركِ آن هم، همين روحيهاى است كه شما داريد.
اردوهای جهادی حرکتی خودجوش و مردمی
… البته من بايد اقرار كنم كه اين كار (جهاد سازندگی)، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهاى دانشجو و دانشآموز در بخشهاى مختلف، اين حركت را شروع كردند؛ در سال 79 گزارش اين حركت زيبا و پرشكوه به ما رسيد و منجر شد به اينكه پيام بسيج سازندگى به قاطبهى جوانان كشور داده شود. يعنى اين يك حركت خودجوش مردمى است؛ درست مثل جهاد سازندگى در آغاز انقلاب.
آنان که گفتند انقلاب تمام شده است، جامعه و انقلاب را با خودشان مقایسه کردند
عدهاى خيال كردند انقلاب كهنه شد يا كهنهشدنى است. اعلام كردند انقلاب تمام شد! خودشان تمام شده بودند؛ خودشان ذخيرهشان ته كشيده بود، قادر به ادامهى راه نبودند؛ دنيا را، جامعه را، انقلاب را به خودشان قياس كردند؛ اشتباه كردند. «نسوا اللَّه فأنساهم انفسهم»؛ وقتى با خدا قطع رابطه شد، انسان حتّى خودش را هم درست نميتواند بشناسد، چه برسد به جامعهاش، چه برسد به آرمانهايش. چه جور انسان با خدا قطع رابطه ميكند؟ وقتى كه هوسها، گرايشهاى مادى، خودمحورىها بر جان انسان غلبه پيدا كرد و اين جاذبهها مثل تار عنكبوتى، حشرهى ضعيفِ همت و ايمان آنها را در خود فرا گرفت، آن وقت متوقف ميشوند. اينجورى داشتيم. در گذشته هم داشتيم، در آينده هم خواهيم داشت؛ اينها ريزشها هستند.
آن كسانى كه از راه انقلاب و مسير انقلاب باز ميمانند، لزوماً كسانى نيستند كه از اول، كمر دشمنى با انقلاب بستهاند. وقتى كه انگيزهى مادى بر انسان غلبه كرد، در راه ميماند؛ وقتى هدفهاى كوچك و حقيرِ شخصى: رسيدن به مال و منال، رسيدن به تجملات، رسيدن به رياست، رسيدن به قدرت، براى انسان شد هدف، هدف اصلى از ياد ميرود.
اين بلائى بود كه سرِ بعضى آمد، ديگران را هم به خودشان قياس كردند، گفتند انقلاب تمام شد، گفتند امام فراموش شد؛ اشتباه ميكردند. انقلاب يك حقيقت خدائى است، متكى به ايمانهاست، متكى به احساسات عاشقانه است، متكى به بصيرت است. مگر تمام ميشود؟ لذا من بارها گفتهام، الان هم ميگويم: نسل جوان امروز ما كه نسل سوم انقلاب است، از جوانان نسل اول اگر ايمانشان قوىتر نباشد، پرشورتر نباشد، بصيرتشان روشنتر نباشد، يقيناً عقبتر نيستند.
درس در سال تحصیلی، اردوی جهادی در اوغات فراغت
… سال تحصيلى، درس را خوب بخوانيد، با تحقيق بخوانيد، قصدِ رسيدن به قلههاى علمى را پيدا كنيد. در دورهى فراغت هم ساعات را، روز و شب را، با اين حركت زيبا و باشكوهِ خدمت به مردم غنى كنيد.
اين كارِ اردوهاى هجرت و حركت عظيم بسيج سازندگى يكى از بركاتش خدمترسانى است كه ميليونها نفر از اين خدمت شما به صورت مستقيم بهرهمند ميشوند. از لحاظ مادى، از لحاظ امور روزمرهى زندگى، از لحاظ معنوى و هدايت، بهرهمند ميشوند. شما اگر درس قرآن هم آنجا ندهيد، خودِ حضور يك جوان مؤمن و متدين و متشرع در يك مجموعهى روستائى، در بين جوانان، در بين مردم، مظهر مجسم آيهى قرآن است؛ آنها را به دين، به انقلاب، به معنويت، سوق ميدهد. «كونوا دعاة النّاس بغير السنتكم»؛ شما با عمل خودتان مردم را به ايمان، به اسلام، به دين دعوت ميكنيد. اين خدمترسانى است؛ خدمترسانى مادى و خدمترسانى معنوى.
از اين مهمتر، خدمتى است كه شما به خودتان ميكنيد؛ استعدادهاى درونى خودتان را فعال ميكنيد؛ به بالقوههائى كه در وجود شما هست، فعليت ميبخشيد؛ تجربه پيدا ميكنيد؛ با زندگى مردم آشنا ميشويد؛ اين حصارهاى طبقاتى شكسته ميشود؛ واقعيتهاى زندگى را لمس ميكنيد؛ در خودتان شعف و بهجت خدمترسانى را احساس ميكنيد و اين احساس را در وجود خودتان زنده ميكنيد. كسى كه لذت خدمت و كار را بچشد، از كار خسته نميشود.
جوان جهادگر؛ سفير تلاش، كار، خدمت، جهاد و مجاهدت
فايدهى سوم اين است كه شما سفيران كار و تلاش خواهيد شد. وقتى شما در يك محيطى حاضر ميشويد؛ در كوير، در كوهستان، در نقاط دور از دسترس، در ميان مردم محروم مشغول كار ميشويد، جوانى كه در آنجاست، از شما الهام ميگيرد و شما ميشويد سفير تلاش و كار و خدمت و جهاد و مجاهدت. «من احياها فكانّما احيا النّاس جميعا» شما دلها را زنده ميكنيد؛ فايدهى بزرگى است. فوائد فراوانى در اين كار هست. اين جريان عظيم را حفظ كنيد.
در مسبر انقلاب به نقاط خطرناک رسیدهایم
عزيزان من! كشور شما و ملت شما در يك پيچ خطرناك تاريخى در حال حركت است. سى سال است ما داريم اين پيچ را طى ميكنيم. به نقاط خطرناك، خطرخيز رسيديم، از آن عبور كرديم؛ لكن تمام نشده. اين نقطهى حساس تاريخى فقط مربوط به تاريخ ايران نيست، مربوط به تاريخ امت اسلامى است. امت اسلامى كه قرنهاست دچار ركود است، مورد تحقير است، دچار عقبماندگى از كاروان تمدن است، دچار برخى يا بسيارى حكام و زمامداران فاسد و ديكتاتور است، امروز نوبت اين فرا رسيده است كه امت اسلامى خود را از زير بار اين همه مشكلات، اين همه آلودگىها، اين همه گرفتارىها خلاص كند.
ملت ايران قدم بزرگ اول را برداشته است. دنيا، دنياى تعارض است، دنياى جنگ است، دنياى كشتىگيرىهاى مادى ميان قدرتهاست؛ قدرتهائى كه نميخواهند ملتهاى مستقل سر بلند كنند و احساس شخصيت و حضور بكنند، ساكت نميمانند، بيكار نميمانند؛ بخصوص كه ميدانند امت اسلامى از يك استعداد درونىِ برخاستهى از احكام اسلامى برخوردار است؛ لذا صفكشى ميكنند، كه ديديد صفكشى كردند. از اولِ انقلاب اسلامى، صفبندى ميان جبههى مستبدان بينالمللى، زيادهخواهان بينالمللى و ميان ملت بزرگ و شجاع ايران شروع شد. وانمود ميكنند هدف، ايران است؛ اما هدف، اسلام است؛ هدف، امت اسلامى است.
این حرف را بارها گفتهام و شعار نیست
بارها من گفتهام و اين گفته شعار نيست، واقعيت است: امروز ما هم همتمان، هم بصيرتمان، هم توانائىهاى گوناگونمان از سى سال قبل به مراتب بيشتر است. هدايت انقلاب، روح انقلاب، جهتگيرى انقلاب در ما كهنه نشده؛ چيزى كه آنها اميدش را داشتند. شاهد و دليل: همين جوانها. بهترين شاهدها همين شما جوانان عزيز هستيد؛ اين نسل پويا و بالندهى بابصيرت و باهمت و آگاه كه در صحنههاى گوناگون حاضر است.
دشمن، درست نقطهى مقابل است. آن روز قوىتر بود، امروز ضعيفتر است؛ آن روز اميدش بيشتر بود و ميگفتند ما سه روزه، بعد ميگفتند در ظرف يك هفته، بعد ميگفتند در ظرف دو ماه، انقلاب را، نظام را، از بين ميبريم؛ امروز چنين حرفهاى گزافى كسى از اينها نميشنود؛ نااميد شدند، عقبنشينى كردند. پس اين حركت، حركتِ رو به جلوست.
Sorry. No data so far.