میثم ظهوریان-من کلید حل مشکلات کشور را در دست سیاست خارجی میدانم.» بیان این جمله از سوی رییس جمهور در جلسه معارفه وزیر خارجه نشان دهنده این مسئله است که تیم غالب بر در دولت فعلی مشکلات موجود را ناشی از روابط نامناسب خارجی دانسته و لذا بنا دارد حل مشکلات اقتصادی و مبنایی کشور را از دریچه سیاست خارجه و رایزنی با کشورهای ۵+۱ و به ویژه آمریکا پیگیری نماید. به اعتقاد این افراد تا هنگامی که دولت نتواند راهکاری برای گشایش در پرونده هستهای ایران بیابد، نمیتوان امیدوار بود که سیاستگذاریهای داخلی گرهای از اقتصاد و سایر مشکلات ایران باز کند.
به نظر میرسد طرز تفکری که این سخن رییس جمهور از آن ناشی شده است، شباهت زیادی با نظام فکری افرادی که در سال انتهایی دولت گذشته کل نابسامانیهای اتفاق افتاده را به مشکلات خارجی و فشار دشمنان نسبت داده و وجود هر گونه سو مدیریت و زیرساختهای ضعیف اقتصادی را انکار میکردند، داشته باشد.
در علم مدیریت و روانشناسی عقيده ي فرد نسبت به اين که او تحت کنترل وقايع خارجي يا داخلي است را «مرکزکنترل» مي نامند. برخي افراد و نظامها باور دارند که حاکم بر سرنوشت خويش هستند، عده اي هم سرنوشت خود را در دست دیگران و بنابر رفتار دیگران تعریف میکنند و بر اين عقيده اند که هرچه در زندگي براي شان پيش مي آيد، از خارج از خودشان نشات میگیرد. دسته اول درعلم مدیریت افراد دارای اسناد (با کسر الف) یا مرکز کنترل درونی و دسته دوم افراد دارای اسناد بیرونی نامیده میشوند.
تحقیقات متعددی نشان دهنده این است که افراد دارای اسناد درونی عملکرد بهتري دارند، کم تر تحت نفوذ ديگران قرار مي گيرند، براي مهارت ها و پيشرفت هاي خود، ارزش والاتري قائل اند و نسبت به قرينه هاي محيطي که مي توانند براي هدايت رفتار خود از آن ها استفاده کنند، هوشيارترند. هم چنين آنها بيش از افراد داراي اسناد بيروني، براي قبول مسؤوليت کارهاي خود آمادگي دارند.همین تحقیقات نشان دهنده این است که افراد داراي اسناد بيروني، کمتر برای حل مشکلات تلاش میکنند و بیشتر انتظار کمک از دیگران داشته و معمولا عملکرد ضعیفی را از خود بروز میدهند.
باید توجه داشت که هنر هر نظامی در تبدیل تهدیدها به فرصت میباشد و اگر چه کسی به استقبال تحریمهای تحمیلی به ملت ایران نمیرود، اما اگر از این دید با شرایط سیاسی فعلی برخورد شود، تحریم فرصتی را در اختیار نظام جمهوری اسلامی گذاشته است که اقدام به اصلاح بسیاری از زیرساختهای ناسالم اقتصادی نماید که در شرایط عادی کمتر تمایلی به حل آن نشان داده میشود.
اگر چه تحریمهای تحمیلی به شکل ناخودآگاه موجب اصلاح برخی از این زیرساختهای ناسالم اقتصادی مانند بودجه وابسته به نفت و بیتوجهی به خودکفایی در کالاهای استراتژیک خواهد شد، اما قطعا درمان بسیاری از این نابهنجاریهای زیرساختی و فرهنگی در حوزه اقتصاد مانند سیستم ناکارآمد و ضد تولید بانکی، نظام نابهنجار توزیع کالا، نظام ناعادلانه مالیاتی کشور، عدم تعادل تراز تجاری غیرنفتی و … نیازمند اعتقاد دولت به اولویت تمرکز بر داخل و برنامهریزی برای اصلاح این ساختارهای ناکارآمد اقتصادی باشد.
سیاست دیگری که در ذیل این نوع نگرش بروننگر به حل مشکلات امکان وقوع آن محتمل است، این است که دولت پس از عدم موفقیت احتمالی در مذاکرات هستهای،به دنبال این باشد که به توقعات اقتصادی انباشته شده و ارتقا یافته در طول تبلیغات انتخاباتی از رییس جمهور که به علت برخی شعارهای بیپشتوانه (مانند حل صد روزه مشکلات اقتصادی) ایجاد شده است، از طریق سازش و کوتاه آمدن از اصول در مذاکرات هستهای پاسخ بگوید.
اگر رییس جمهور محترم به این عبارت وزیر اقتصادش که «اقتصاد ایران گرفتار نکبت منابع شده و فقط در صورت تدوین و اجرای برنامههای اصلاح ساختاری می توان در بازهای سه تا چهار ساله بهبود را به اقتصاد ایران بازگرداند. مساله اقتصادی ایران یک سری مشکلات ساختاری است که در دورهای بلندمدت و عمدتاً از دهه ۵۰ با افزایش درآمدهای نفتی شکل گرفته است. کشوری که در معرض درگیریهای سیاسی با کشورهای خارجی و تحریم است، باید به سمتی برود که وابستگی خود را به خارج از کشور و به درآمد نفتی کاهش دهد.» توجه نکرده و زمزمههای برخی افراد سیاسی اطرافش را بر آن ترجیح دهد، توجه صرف به سیاست خارجی نه تنها کلید حل مشکلات کشور نخواهد بود که چه بسا به مهترین عامل شکست برنامههای این دولت تبدیل شود.
Sorry. No data so far.