چهارشنبه 29 سپتامبر 10 | 06:50

اسپم به شیوه پسر «عیسی سحرخیز»

نگاهی به شیوۀ پخش شایعه و اسپمینگ توسط مهدی سحرخیز، پسر مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دوران اصلاحات، به خوبی یادآور روش‌های مورد استفاده در روزنامه‌های زنجیره‌ای است.


نگاهی به شیوۀ پخش شایعه و اسپمینگ توسط مهدی سحرخیز، پسر مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دوران اصلاحات، به خوبی یادآور روش‌های مورد استفاده در روزنامه‌های زنجیره‌ای است.

شاید برای خیلی‌ها عجیب باشد که حامیان به اصطلاح جنبش سبز، با این طرفداران اندکشان در دنیای واقعی، چگونه به سرعت مطالبشان را در سایت‌ها و وبلاگ‌های متعدد کپی می‌کنند و ادعاهایشان در دنیای مجازی با این سرعت پخش می‌شود.

بررسی ترفندهای پخش شایعات توسط پسر عیسی سحرخیز، یعنی مهدی سحرخیز که اکنون در امریکا به سر می‌برد، بیان‌گر نکات جالبی است. مهدی سحرخیز که اینک در آمریکا به سر می‌برد با بهره‌گیری از امکانات یک سایت وبلاگ‌نویسی آمریکائی، به ارسال خودکار مطالب به ده‌ها سایت، وبلاگ و شبکۀ اجتماعی می‌پردازد. با مراجعه به این سایت، فهرست 23 سایت از سایت‌هائی که او مورد استفاده قرار می‌دهد و صفحات مربوطه، قابل دیدن است:

5 حساب کاربری youtube، یک حساب vimeo،

3 وبلاگ wordpress، یک وبلاگ شخصی، یک وبلاگ blogspot و 3 وبلاگ tumblr،

یک حساب facebook، یک حساب twitter، یک حساب friendfeed و یک حساب identica،

یک حساب plurk، یک حساب livejournal، یک حساب jaiku و …،

بخشی از این سایت‌هاست.

با ارسال یک مطلب به حساب کاربری این وبلاگ، آن مطلب به صورت خودکار به سایت‌های متعدد گفته شده ارسال می‌شود و برخی از دوستان او نیز به نوبۀ خود چنین کاری را تکرار می‌کنند تا آن‌جا که هر چه جلوی چشمشان هست این سنخ مطالب باشد!

اما این روش در بسیاری از شبکه‌های اجتماعی، روشی ناپسند به شمار رفته و به عنوان یکی از مصادیق Spamming با آن برخورد می‌شود. جائی که کاربران انتظار دارند مطالب را از یک انسان بشنوند، مطلبی را می‌بینند که یک نرم‌افزار آن را به زنجیره‌ای از سایت‌ها ارسال کرده است.

این‌جا می‌توانید دربارۀ اسپم و انواع آن در بستر ارتباطات الکترونیکی مطالعه کنید.

این روش در فتنۀ اخیر بسیار به کار رفت و با تکیه بر همین ترفندها بسیاری از مطالب و شایعات توسط بات‌های نرم‌افزاری بر روی توئیتر، فیس‌بوک و برخی وبلاگ‌ها تکثیر شد تا جائی که بسیاری از کاربران اینترنتی سبز، همۀ دور و برشان را سبز می‌دیدیند! در حقیقت، بسیاری از مطالبی که به اسم کاربران ایرانی منتشر می‌شد، مطلبی بود که یک آمریکائی پست کرده و به روشی مشابه تکثیر می‌شد. البته مسئلۀ دیگری نیز اکنون آشکار شده است، و آن مشی مهدی سحرخیز و پسرش و علاقۀ آن‌ها در انتشار مطالب زنجیره‌ای است. این شیوۀ انتشار مطالب، پیش از این در دنیای واقعی هم به کار رفته است: روزنامه‌های زنجیره‌ای که به یک مرکز وابسته بودند و مطالب یکسانی را در روزنامه‌هائی با لوگوهای مختلف منتشر می‌کردند. مسئولین وزارت ارشاد وقت هم سرمست از انتشار چنین روزنامه‌هائی که به مداحی دولت وقت می‌پرداختند، این خرج از کیسۀ بیت المال را آزادی مطبوعات می‌خواندند! در مقابل هر انتقادی با نام «کودتا علیه اصلاحات» به شدت تقبیح و سرکوب می‌شد…

مهدی سحرخیز اینک در نیویورک است، جائی که روزی پدرش به عنوان رئیس دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی و با هزینۀ بیت المال به آن‌جا رفته بود تا از ارزش‌های نظام اسلامی و منافع مردم محروم دفاع کند. اما شاید درست کردن جای پا برای حضور خود و فرزندان، مهم‌تر بود!

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.