دوشنبه 07 اکتبر 13 | 12:35

خاطره تامل برانگیز برای استفاده از بیت‌المال

به همراه شهید نوریان به سمت دو کوهه می‌رفتیم. در مسیر راه ماشین‌هایی که از روبرو می آمدند برای ما بوق و چراغ می‌زدند اما شهید نوریان با حرکات دست و سر عکس العمل نشان می‌داد. گفتم: برادر عبدالله بهتر نیست شما هم با زدن بوق جواب محبت اونها رو بدید؟


13920715000208_PhotoAشاید امروز این حکایت ها افسانه باشه و بعضی‌ها با خوندنش بخندن. خصوصا اونهایی که مدیریتی بهم زدند و بیت‌المال زیر دستشونه و یا بهتر بگم در اختیارشونه، یعنی اینکه در شکل مصرف آن اختیار دارند. اما بگذار همه بدانند که شهادت لیاقت می‌خواست و مدیریت کردن بر شهدا اون هم شهدای تخریبچی فقط کار عبدالله هاست. عکس عبدالله توی اتوبان صدر تهران، مسیر شرق به غرب روی دیوار حسینیه رستم آباد دیده میشه و شاید در روز صدها مدیر و کارگزار نظام مقدس جمهوری اسلامی برای رفتن به محل مدیریتشون از مقابلش رد شوند. انشاءالله اونها هم با خوندن این حکایت در مصرف بیت المال تامل کنند:

با شهید نوریان به سمت دو کوهه می‌رفتیم. در مسیر راه ماشین‌هایی که از روبرو می آمدند و آشنا بودند برای ما بوق و چراغ می‌زدند و عرض ارادتی می‌کردند اما شهید نوریان با حرکات دست و سر عکس العمل نشان می‌داد. به سربالایی دو کوهه که رسیدیم، گفتم: برادر عبدالله بهتر نیست شما هم با زدن بوق و چراغ جواب محبت اونها رو بدید؟

حاجی رنگش عوض شد مثل همه وقت هایی که نسبت به بیت المال بی توجهی می‌دید و رگهای گردنش متورم می‌شد، با عتاب رو به من کرد و گفت:برادر! این وسیله برای بیت الماله، برای من نیست که هرکاری دلم بخواد بکنم. 36 میلیون نفر توی این ماشین سهم دارند( آن ایام می‌گفتند ایران 36 ملیون جمعیت داره).

من که حیرت زده و شرمنده شده بودم و دیگه هیچی نگفتم. شهید نوریان فرمانده مقدسی بود. همه فرماندهان لشگرسیدالشهداء(ع) جایگاه معنوی ویژه ای برایش قائل بودند. بطوری که آقاتقی محقق(معاون عملیات ل10) می‌گفت: به شهید نوریان عرض کردم: برادر عبدالله، وقتی برای خلوت با خدا به بازی دراز میری، اگر یک نفر جلوت سبز شد خیال نکنی عراقیه و بترسی، نه، اون شاید جبراییل باشه و از جانب خدا برات وحی آورده.

راوی : جعفرطهماسبی

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.