نشست نقد و بررسی کتاب خاطرات حاج صادق آهنگران با عنوان «مردم شناسی آهنگران به مثابه یک رسانه» با حضور دکتر مسعود کوثری عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران، علی اکبری مزدآبادی، پژوهشگر و نویسنده و آقای محمدعلی صمدی، ویراستار کتاب، عصر روز یکشنبه ۱۴ مهرماه در تالار شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
آهنگران یک ژنرال فرهنگی واقعی بود
دکتر کوثری در رابطه با کتاب آهنگران چنین گفت: باید دست مریزاد گفت به نویسنده کتاب که با این همه مشکلات و چالش هایی که مشهود بود و برخی را ذکر کردند، به تدوین این کتاب پرداختند. جای این کتاب در بین مباحث مرتبط با دفاع مقدس ما واقعا خالی بود. متاسفانه ما یاد نگرفته ایم آنچه را به واقع داریم و جزو افتخارات ما محسوب می شود را به خوبی بسته بندی کنیم و به مخاطب ارائه دهیم. به نظر من ایمان داشتن به این کار در همان راستای ایمان به جنگ و جهاد است.
عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران افزود:کتاب از وجوه مختلف قابل تقدیر است؛ یکی از چهرههای شاخص فرهنگی دورههای اخیر، آهنگران بوده است به همین دلیل روشن کردن چهره او مهم است. باید خاطرات امثال این افراد منتشر شود. این کتاب نشان می دهد که چگونه فردی تبدیل به یک ستاره و چهره می شود. نشان می دهد کسانی که در جنگ بودند و کنار امام بودند چگونه رشد پیدا کردند.
کوثری ادامه داد: به لحاظ ثبت خاطرات و وقایع جنگ تحمیلی، بخش نوحه های این کتاب بسیار مهم است. این خود یک بخشی از تاریخ فرهنگی انقلاب ما است که چطور می شود یک نوحه خوان به وجود بیاید؛ یک نوحه خوان این چنین خاص که با شرایط و اقتضائات آن روز انقلاب متولد شده و به نیاز آن روز به بهترین شکل پاسخ داد.
در بحث تاریخ فرهنگی، برخی شخصیتها به عنوان آیکُن و سمبل مورد استفاده قرار میگیرند. این افراد در غرب شاید هنرپیشهها باشند اما در دوران دفاع مقدس، آهنگران شبیه یک ژنرال فرهنگی عمل کرد.
وی ادامه داد: آهنگران نوحهخوان به معنای کلمه نیست بلکه ورای اینهاست. آهنگران به شکل ویژهای در طول جنگ تحمیلی پرورش یافته است، به گونهای که شاید اگر هزینههای بسیاری هم انجام دهیم نتوانیم چنین فردی را تربیت کنیم. من قصد دارم در اینجا به برخی از ویژگی های ایشان اشاره می کنم.
برای مثال بسیج عاطفی مردم، فاصله مردم با جبهه ها باید به یک چیزی پر می شد، که این با نوحه ها صورت گرفته بود. تهیج رزمندگان، آماده شهادت شدن چیز کمی نیست، آماده کردن آنها برای ایثار و عملیات های خاص، رفتن در میدان مین و… ، اینها احتیاج به آمادگی داشت. همچنین آیین و مناسک شهادت که شامل دعا خواندن برای مرگ و شهادت، نیاز رزمندگان بود. آماده سازی برای عملیات و شهادت، خود رزمندگان شب های آخر منتظر این اتفاق (نوحه خوانی) بودند که نوحههای آهنگران به خوبی از پس آنها برآمدهاند.
یک ژانر جدید در نوحه خوانی با آهنگران ایجاد شد
همچنین بحث موسیقایی ایشان هم مهم است. یک ژانر جدید در نوحه خوانی با آهنگران و کویتی پور، ایجاد شده بود. یک ژانر میانی که ترکیبی است از نوحه و سرود. ژانری که هم با مداحی های قبل از انقلاب متفاوت است و هم با مداحی های بعد از جنگ که در کار مداحان معروف امروزی می بینیم.
شعرهایی که انتخاب شده بود ملموس تر، نزدیک تر، توده ای تر از نوحه های متداول ماست. کاملاً بومی و خودمانی است. اینها در جنگ متولد می شود. حتی اگر توجه کنید متن ها اغلب خیلی پیش پا افتاده است، اما نکته در همین شکل توده ای است که امتیاز این نوحه ها است. «لاله پرپرم ای پسرم» شاید این گونه شعرخوانی خیلی ساده باشد اما برای مادری که پسرش را از دست داده این بهترین موسیقی و نوعی ترانه آرامش بخش است.
حتی یک نوع فخیم بودن در اجرای این اشعار، اجرا به عنوان یک کار مذهبی، دیده می شود. یعنی نوع پرفورمنس هم خاص است. شخصیت آقای آهنگران در این اجراها مهم است. مسئله فقط نوحه خوانی نیست. خود این انتخاب ها، حالت های خواندن و اجرا همگی منحصر به فرد و عامل اصلی این تاثیر گذاری است که البته شاید خود آهنگران هم در خودآگاه خود به اینها توجه نداشته باشد، ولی این کار ماست که آنرا بررسی و تدوین کنیم.
یادآوری و ذکر مکان ها و شهرهای جنگ در شعر ها مهم است باعث ملموس شدن نوحه ها شده است. آهنگران با این نوحه ها کربلا، عاشورا و تاریخ گذشته را به زمان حال خود پیوند داد. که این قابل تئوری پردازی و بررسی است. در جنگی که در پایان قرن بیستم اتفاق افتاد، از همچنین شیوه های ابتدایی ارتباط و تبلیغات استفاده می شود و نتیجه خوبی هم دارد. برای تقریب به ذهن مقاله «رسانه های کوچک برای انقلاب بزرگ» را می توانید ببینید. حتی به نظر من مسئله تقلید و کپی برداری از آهنگران در عراق مساله ای قابل پیگری ای در جلد دوم این کتاب می تواند باشد.
آهنگران و علوم اجتماعی
اصحاب علوم اجتماعی چطور می توانند از این کتاب و کتاب های این چنین بهره ببرند؟ کوثری در پاسخ به این سوال گفت: ما متاسفانه در رشته ارتباطات و جامعه شناسی به موضوعات نزدیک خودمان نگاه نمی کنیم. بررسی همین مسائل نزدیک شاید جزو لازم ترین کارها باشد. به طور کلی نوشتن تاریخ خود هویت ساز است. ما به جای شعار دادن برای ساختن هویت باید کار بکنیم، هویت خودش ساخته می شود. ما باید فرم ها، زیبایی درکار و .. را باید رعایت کنیم تا در چرخه دیده شدن و مصرف کردن اتفاق بیفتد. ما در جنگ چهره هایی داشتیم که باید هم اکنون برجسته شوند.
این نوحه ها بخشی از تاریخ و حافظه فرهنگی ماست. هم روایت جنگ موضوع قابل بررسی است، هم خاطره گویی ها، خود قابل بررسی است. ساختار های روایی آنها و مقایسه با ساختارهای روایی سایر جنگ ها همگی ارزش مطالعه علمی دارد. همچنین تحلیل محتوای اشعار و نوحه هایی که در این کتاب جمع آوری شده است و اینکه چه کلماتی و چه مفاهیمی تکرار شده اند و چرا.
وی افزود: نوشتن تاریخ فرهنگی لزوما فاصله گرفتن از جنگ است. در نوشتن تاریخ نباید سانسور کرد، دیدی منصفانه و حتی انتقادی لازم است. در مقدمه این کتاب آمده که برخی از اشعار به کار رفته توسط آهنگران سکته دارد و مشکل وزنی دارند که برای ثبت در تاریخ ذکر اینها لازم است. حتی در جایی تردیدهای آقای آهنگران آمده است و ما در این کتاب، فراز و نشیب این شخصیت را می بینیم. یک تاریخ واقعی و روشن و با دیدن وجوه خوب و بد، اشتباه و درست با هم باید نوشته شود. یا مثلا آهنگران به علت پروازهای زیاد، تمرکزش بهم می ریزد، این کاملا طبیعی است و همین چیزهاست که این کتاب را خواندنی می کند و حتی من به این فکر افتادم که یک مستند بر اساس این کتاب بسازم.
آهنگران به مثابه یک رسانه
در ابتدای این برنامه میثم مهدیار سردبیر سایت علوم اجتماعی ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون تاریخچه شکل گیری تاریخ فرهنگی، درباره درباره فلسفه وجودی این برنامه اظهار داشت: آهنگران هم از لحاظ گستره تاثیر گذاری در فضای جبهه ها و پشت جبهه ها از نظر مردم شناختی قابل مطالعه است و هم از لحاظ نوع اشعار و موسیقی وی را می توان به عنوان یک رسانه سیار و تاثیر گذار مورد مطالعه قرار داد؛ از همین روست که عنوان برنامه «مردم شناسی آهنگران به مثابه یک رسانه» انتخاب شده است.
حالا این به درد می خورد؟!
در ادامه برنامه اکبری نویسنده کتاب ضمن تشکر از پایگاه علوم اجتماعی اسلامی بابت التفات به این موضوع گفت: من در زمان جنگ از سنین ۷ و ۸ سالگی، علاقه شدیدی به حاج آقا آهنگران داشتم. همه نوارهای ایشان را تهیه می کردم و گوش می دادم. زمانی که وارد کار انتشارات شدم به ذهنم رسید کتابی در این خصوص کار کنم. قبلا کتابی جیبی در خصوص آهنگران منتشر شده بود اما کامل نبود. این کتاب بهانهای شد تا تصمیم بگیریم به طور جدیتر و کاملتری وارد این حوزه شویم. تعدادی بروشور و این کتاب ها را پیش آقای آهنگران بردم و به وی گفتم، می خواهم کتابی از خاطرات شما منتشر کنم، اما ایشان هیچ گاه این کار را جدی نمی گرفت.
به این دلیل که از ابتدای جنگ تا همین چند سال اخیر، سازمان ها، روزنامه ها و رسانه های مختلفی با آقای آهنگران مصاحبه کرده بودند و به ایشان برای طرح هایی وعده داده بودند، ولی هیچکدام پیگیری نکرده بودند و کاری انجام نشده بود. حتی اگر اشتباه نکنم حاتمیکیا هم چند جلسه سراغش رفته بود اما بعد دیگر پیگیر کار نشده بودند. من که رفتم با این سن کم حدود ۳۰ سال، نگاه مثبتی نداشتند و کج دار و مریض با ما همکاری می کردند. آهنگران به دلیل پراکندگی کارهایش خیلی وقت مصاحبه ندارد. کار به جایی که رسید ۱۰۰ صفحه از نوحهها را پیاده کردم و بعد برای دیدن متن پیاده شده نوحهها، دعوتش کردم. وقتی متنهای پیاده شده را دید، توجه شان جلب شد و در آن زمان بود که کار را کاملا باور کردند و به طور کامل پای کار آمد.
اول قرار بود تنها خاطرات را بنویسیم، اما بعدها که کار جلو رفت مشاهده شد که خاطرات با نوحه ها آمیخته است و به همین دلیل شروع کردیم به پیاده کردن نوحه ها. و در نهایت حدود ۵۰۰ نوار از حاج صادق آهنگران گردآوری کردیم و من متن اصلی آنها را پیاده کردم.
اکبری چنین ادامه داد: شبی که کتاب درآمد، آقای آهنگران در هیئت بودند؛ رفتیم کتاب را نشان ایشان بدهیم، ایشان وقتی کتاب را دید، گفت: «حالا این به درد می خورد؟!» میخواهم بگویم تا این حد ایشان از کار تدوین خاطرات گریزان بودند، در حالی که ما معتقد بودیم این نوحه ها سند تاریخ و جنگ است. سند جنگی است و هر کدام از این خاطرات، غیر از بحث معنویاش داستانی جدا دارد.
ما قصد داریم در ویراست دوم کار با دوستان آقای آهنگران صحبت کنیم تا خاطرات ایشان را کامل کنیم.
آهنگران یک دهه شصتی واقعی است
آقای صمدی ویراستار کتاب نیز گفت: دهه شصت برای ما که در سن کودکی بودیم، یک آهنگران بود و یک کویتی پور. آنها نوستالژی های گیرایی بودند و حتی الان هم صدای آنها را می شنوم، حال و هوای خاصی پیدا می کنم. تهیه این کتاب حدود سه سال این کار طول کشیده است. بنده به عنوان ویراستار و مشاور سعی می کردم کم نگذارم، اما کار مشکل بود. گاهی از یک نوحه فقط یک اسم داشتیم و گاهی فقط به نوحهای که صوت آن ناقص بود دسترسی داشتیم.
اما آقای آهنگران مثل ماهی لیز است و نمی شد حتی پشت سر ایشان و همپای ایشان حرکت کرد. در یک سال گذشته مجموعا ۴ تا ۵ ساعت بیشتر به ما وقت نداده است و نمی شود یک ساعت ایشان را یک جا نشاند. نمیشود ایشان را چند ساعت یک جا نشاند و با او حرف زد. در سفرهایی که به جاهای مختلف داشته است در طول مسیر با او سخن گفتیم و مصاحبه کردیم. برای ایشان اصلا خاطراتش مهم نیست و همچون یک دهه شصتی واقعی، خودش را نمی بیند. تا از او تعریف می کنی، ناراحت می شود و کار را رها می کند. مدام می گفت: فلان مداح و فلان شاعر از من بهتر هستند از آنها بپرسید، ما را به مرحوم معلمی ارجاع می دادند. البته الان که کار را دیده و بازخوردها را مشاهده کرده اند، تا حدی جذب شده اند.
این را هم بگویم که به خلاف آنچه به نظر می آید، پیدا کردن و جمع آوری اسناد و نوحه ها سخت ترین بخش این کار بود. تهیه شناسنامه نوحه ها نیز کار مشکلی و واقعا فرساینده ای بود و شان نویسنده کتاب یک گردآورنده صرف نیست، و بلکه تالیف است.
Sorry. No data so far.