تریبون مستضعفین-هادی فیروزمندی
به نظر فرصت رفت و آمدهای روزانه ما با مترو به محلِ کار یا دانشگاه زمان مناسبی است برای مطالعه کتاب؛ هرچند مطالعه کتاب در این مدت، زمانبر باشد اما این چنین هم مسافتِ حوصلهبر راه، ضایع نمیگردد و هم بعد از گذشت چند هفته توانستید یک کتاب خوب را به پایان برسانید.
اولین کتابی که اینگونه تمامش کردم کتاب «چشمهای خردلی» است.
«چشمهای خردلی» عنوان کتابی است ۳۱۲ صفحهای به قلم «بابک طیبی» و چاپ «انتشارات ملک اعظم» که خاطرات جانباز رزمنده «اسماعیل جمالی» را به رشته تحریر درآورده است. کتاب که خاطرات یک بچه روستایی چندکلاس درس خوانده را روایت میکند، سعی در بازنماییِ صحنههایی از مجاهدتها و فداکاریهای رزمندهها در جنگ و مجروحیتهای پس از جنگ را دارد. «اسماعیل» نوجوان پرانرژی و زیرک در اولین سالهای آغازین جنگ به جبهه میرود و آرام آرام مسیر جدیدی در برابر زندگیاش باز میشود. او که در اثنای عملیات والفجر هشت شیمیایی میشود، نیمی از داستان خود را برای درمان در خارج از کشور دنبال میکند.
یکی از ویژگیهای بارز کتاب، حفظ ارج و مقام رزمندگان و عظمت کار ایشان، در کنار زمینی و خاکی نمایاندنشان است. نویسنده نه آنقدر محو قصۀ جنگ شده که فراموش شود، جمالی «که بود؟!» و نه آنقدر به حاشیههای زمینی پرداخته که از یاد رود «چه شد؟!».
آنچه بیش از هرچیز این مهم را شدنی کرده است، روایت صادقانه، شیوا و به دور از تظاهر کتاب است. روایتِ کتاب دو خط موازی است میان کودکی تا مجروحیت و اعزام به خارج تا امروز. نویسنده به زیبایی خطِ رشد و بلوغ رزمنده را کنار مجاهدتها و درد و رنجهایش قرار داده تا مخاطب با هر قدم بر سطور، قیاس کند. کتاب چیزی بین بودن و شدن است.
هرچند روایت داستان گاه سرعت تند به خود میگیرد و گاه کُند، اما نهایتاً لحن روان خاطرات با چاشنی بجایِ طنز در دفاع مقدس، «چشمهای خردلی» را خواندنی کرده است. همچنین سعید عاکف، نویسندۀ کتاب «خاکهای نرم کوشک»، «چشمهای خردلی» را به عنوان چهارمین برگزیدۀ ربع قرن+ ربع قرن معرفی کرده است. پشت جلد کتاب به نقل از سعید عاکف نوشته شده است: «بهترین کتابی که تاکنون خواندهای، چیست؟ در پاسخ به این سوال، بارهها گفتهام: بهترین و معنویترین و تأثیرگذارترین کتابهایی که تاکنون خواندهام -بسیاری از آنها – هنوز چاپ نشدهاند! کتاب «چشم های خردلی» یکی از آن «بسیار»هاست».
Sorry. No data so far.