دکتر ابراهیم فیاض – موضوعات مردم شناسی غالبا بر اساس زمان و مکان یا تاریخ و جغرافیا مورد مطالعه قرار میگیرند. در مورد جنگ و دفاع مقدس نیز ما باید هم زمان و هم مکان آن را مورد بررسی قرار دهیم. از نظر زمانی، اگر یک قرن را در نظر بگیریم، ما حدود یک دهم از آن را در حال جنگ بودهایم. از نظر مکانی نیز جغرافیای جنگ تاثیر به سزایی بر چگونگی و روند آن داشته است. چرا که ما در یک جبهه کوچک نجنگیدهایم، بلکه جنگ در هزار کیلومتر از خاک کشور بود. از دمای 30 درجه زیر صفر تا 60درجه بالای صفر را در بر میگرفت. پس هم جبهه غرب را که سرد و هم جنوب را که گرم است باید دید. اما بحث ما بیشتر بررسی بعد تاریخی جنگ است تا سایر مطالب.
اگر از جانب صدام، مسئله را بنگریم، در مییابیم که او سوسیالیست و چپ است. البته چپ گرایی، که در کشورهای عربی وجود دارد، یک نوع سوسیالیست ایلی یا قبیلگی است که صدام نیز از آن دور نیست. پس یک نوع سوسیالیست پیوند خورده با ایل وجود داشته و آن چه قبلا ایل بوده، حالا سوسیالیست میشود و زمانی که میخواهد یک هویت ملی یا عربی پیدا کند؛ سعی میکند مدافع عربیت یا همان ایلیت و قبیلگی عرب باشد. بنابراین بلافاصله پس ازپیروزی انقلاب اسلامی که یک انقلاب مذهبی است و کل جهان اسلام را پوشش میدهد، پان عربیسم را در مقابل انقلاب ایران عَلَم میکند، چرا که این انقلاب فراتر از قبیلگی است و صدام میبیند قبیلگی عرب زیر سوال میرود. در عین حال نمیخواستند بگویند انقلاب ایران به خاطر اسلام بوده، به همین خاطر صدام ایرانیها را مجوس و جنگ خود را قادسیه مینامد تا یادآور حمله سپاه اسلام به ایران و جنگ با سپاه شاهنشاهی ساسانی باشد. اینها را بازتولید میکند، بلکه بتواند بحث عربیسم و پان عربیسم را در جنگ خود توجیه کند. اما مبنا همان سوسیالیسم است که ما بر آن تاکید فراوان میکنیم. سوسیالیسم مدرنیسم چپ این جنگ میان مدرنیسم چپ و یک نوع اسلام گرایی است که ریشه در سنتهای تاریخی خاورمیانه و ایران دارد و انقلاب اسلامی نیز برای احیای همین دین یا هویت خاورمیانهای و اسلامی به وقوع پیوسته است.
با چنین ساختاری جنگ آغاز میشود. آن پان عربیسم که یک نوع مدرنیسم است و جان مایهاش سوسیالیسم محسوب میشود، به ایران حمله کرده و گروههای چپ ایران مانند حزب توده و مجاهدین خلق و حتی خود بنیصدر را دچار مخمصه شدید میکند. چرا که مدرنیسم شاهنشاهی قبل از انقلاب دیگر نیست و این مدرنیسم چپی که مارکسیستی است و در این گروهها تجلی یافته، خود همصدا با صدام است. بنابراین تا زمانی که صدام در حال پیشروی بود، با او مخالفت کرده و حمله او را تجاوز به حساب آوردند، چون با مشکل مواجه نمیشدند؛ اما همین که حملات عراق متوقف و زمان حمله و پیروزی ایران رسید؛ یکباره تغییر جهت داده و از داخل اقدام به مخالفت کردند. بنی صدر از درون جنگ روانی و اختلاف ایجاد کرده و بعد هم گروههای چپ، اعلام جنگ مسلحانه دادند. که در نهایت مسئله با پشتیبانی نیروهای مردمی از دورن نابود شد و بنیصدر و مجاهدین فرار کرده و سایر طرفداران صدام و کمونیسم جهانی نیز نابود شدند. با توقف پیشرفت صدام و حملات نیروهای ایران و انجام عملیات بیت المقدس و طریق القدس، آزادسازی خرمشهر و دشت عباس؛ چپ غیرمذهبی یا مارکسیسم یا حتی سکولار به محاق رفت. اما همزمان، چپ جدیدی در ایران تولید شد که همان چپ مذهبی است که به پشتوانه نهضت آزادی در ایران اولین قدم هایش را با مخالفت با فقه سنتی برداشته و یک نوع سوسیالیست اسلامی یا فقهی به نام عدالتطلبی ایجاد کردند.
عدالت طلبی که آن زمان در خطبههای نماز جمعه مطرح میشد، همین سوسیالیسم بود که قم به شدت با آن مخالفت میکرد. بنابراین اگر کمونیسم و سوسیالیسم در ایران نابود شد، اما در حین جنگ، سیستم سوسیالیسم مذهبی جدیدی در حال شکلگیری بود.
از همین جا فروپاشی شوروی آغاز شد. چون رقیبی به نام انقلاب اسلامی روی کار آمده و باعث محافظ شدن آن شده بود و در جهان نیز نظام معناییاش در حال از بین رفتن بود. مثل حالا که شاهد از بین رفتن نظام معنایی لیبرالیسم در سطح جهان هستیم. هنگامی که فروپاشی آغاز شد، همینهایی که مدرنیسم چپ بودند یکباره مدرنیست راست شدند. این نکته بسیار مهمی است که کسانی که تا دیروز سوسیالیست و طرفدار اقتصاد دولتی و عمومی بودند، امروز لیبرالیسم را ترویج میدادنند. این مسئله در اواخر جنگ اتفاق افتاد و این جا بود که جنگ از دورن شکسته شد و اشتقاق بوجود آمد. یک عده واقعا چپ بودند، اما یک عده راهنمای چپ میزدند، ولی راست میپیچیدند! این تعبیری بود که bbc آن روزها برای یکی از آقایانی که در خطبههای نماز جمعه چپ میزد، ولی راست میپیچید، به کار برد.
این جا بود که آنهایی که دولت سازندگی را پس از جنگ تشکیل داده بودند، راستگراییشان را که همان سرمایهداری جهانی بود، دنبال کرده و چپها را جا گذاشتند! همان روحانیون مبارز که پس از 10 سال نهایتا به آنها پیوستند و در جریان اخیر انتخابات همه با هم متحد شدند و این نکته قابل توجهی است.
ما از ابتدا در جنگ یک نوع سنتگرایی داشتیم که با مدرنیسم چپ و راست درگیر بود. اشخاص مهم نبودند، مهم سیستمی بود که وجود داشته است. بر فرض بنیصدر، چپی است که اقتصادی را که مینویسد، اقتصاد سوسیالیسم توحیدی مینامد و در عین حال به لیبرالیسم حمله میکند، اما بنا را بر جنگیدن با سپاه و بسیج میگذارد و میخواهد که در جنگ به آنها راهی ندهد.
اگر نبود بزرگ مردی چون چمران، معلوم نبود چه بر سر جنگ میآمد. چمران بود که کار اساسی را انجام داد، اما بنیصدر میخواست ارتش را مقابل بسیج و سپاه قرار دهد و میان آنها گسل ایجاد کند. بعد از جنگ نیز همچنان سپاه را در مضیقه قرار دادند تا نتوانند خود را ترمیم کند. این وضعیت بسیار سختی بود که باید روی آن مطالعه شود. اگر بعد از جنگ هم شاهد ساختارگرایی ارتش هستیم؛ باز ساختار چپ است که در حال فعالیت است. به عبارتی بحث مدرنیستی که در جنگ مطرح بود، بعد از جنگ نیز دنبال میشود.
یعنی همان را که بنیصدر به غلط در جنگ انجام میداد؛ پس از جنگ نیز دچارش شدیم. چون مدرنیسم با سنت گرایی که در سپاه و بسیج بود، موافق نبود. برخورد بعد از جنگ و از بین بردن نیروها و تفکر بسیجی، یک نوع مدرنیسم بود که سعی در نابودی نیروها داشت. اما کم کم بسیج که خود را به جنگ رسانده و حالا به شهرها بازگشته بود؛ شروع به بازسازی و شکلدهی جدید به خود کرد. همان شد که امام فرمان بسیج علمی را صادر کردند و فرموند: بعد از جنگ باید بسیج طلبه و دانشجو تشکیل شود، همان که مقام معظم رهبری هم امروز آن را هنجارشکنی علمی و تفکر پیشرو علمی و پژوهشی مینامند.
پس از تضعیف مدرنیسم چپ و راست در ایران، ارتش و سپاه به یک وحدت استراتژیک کامل رسیده و ساختار نیروهای مسلح را تشکیل داده و هر روز یکدیگر را تکمیل میکنند و روز به روز متحدتر میشوند.
بنابراین مدرنیسم چه چپ و چه راست، همیشه به دنبال ایجاد گسل بوده و هرگاه در ایران وارد شده، به اختلاف انجامیده است، چه در جنگ توسط سید مهدی هاشمیها و چه بعد از جنگ توسط مردنیسم راست. میبینیم که هنوز هم این جریان به دنبال ایجاد گسل و اختلاف است.
آنچه موجب نجات و رهایی ما از دام فتنهها شد، همانا وحدت در پناه مفاهیم اسلامی و سنتی و ایرانی بود که در جامعه ایران متجلی شده و امروز نیز این فرهنگ در حال انتقال به لبنان و اروپا و سراسر جهان است. پس وحدت ملی ما در بازگشت به ریشهها و ساختار های فکری خودمان برای آینده است که میتوان از تجربه جنگ نیز در این زمینه بهره گرفت.
Sorry. No data so far.