كبری آسوپار – آن وقتهايي كه اماممان روحالله خميني (ره) قيام عليه پهلوي و همه آن پادشاهي 2 هزار و 500 ساله را بنيان مينهاد تا از پي تحقق يكي از اهداف آن قيام، خاندانبازيها و رانتخواريها و اهميت دادن افراد حسب نسبت فاميليشان با فرد اول مملكت در ايران از بين برود، كسي فكرش را هم نميكرد روزي كساني برخلاف مشي و تأكيد ايشان، صرف داشتن نسبتهاي دست چندم با حضرت ايشان پلههاي شهرت و اعتبار را بالا روند و در كنار اين مخالفت صريحشان با مشي اخلاقي خميني كبير، ژست امامشناسي هم بگيرند! اين اتفاق ناخوشايند در طول دوران حيات امام خميني روي نداد و حتي پس از فوت حضرتشان، همسر و فرزندان ايشان آن همه از نعمت اخلاق اسلامي بهرهمند بودند و آن همه نزديك به مشي حضرت امام كه حتي در مخيلهشان هم نيايد كه ميتوان از اين نام براي خويش ناني فراهم كنند و اصلش شأن نام خانوادگي و نسبتي را كه با بنيانگذار انقلاب داشتند، حفظ كردند و اين گونه رفتار خانواده امام براي مردم اثبات ديگري شد بر اينكه آيتالله سيدروحالله خميني را به درستي امام خويش برگزيدهاند. اين روزها اما اتفاقاتي در حال رقم خوردن است كه به قول خواجه شيراز «نمي شنوم بوي خير از اين اوضاع»؛ اين روزها از نزديكان امام بودن، حتي با وجود عدم بهرهمندي از مشي ايشان ارزش تلقي ميشود و بدتر اينكه اين نزديكان خود را معرف امام واقعي! هم ميدانند…
مقام نوه امام بودن!
يكي حسب مسئوليت داشتن در دوران امام راحل مدام از ايشان خاطراتي را ميگويد كه فقط وي بوده و حضرت امام و گاهي هم شايد حاج احمد آقاي خميني؛ و خلاصه كسي اكنون نيست كه صحت و سقم خاطره را گواهي دهد؛ آن ديگري حسب نوه امام بودن فعال سياسي لقب ميگيرد و گرچه همه فعاليت سياسياش در همين «نوه امام بودن و نسبت سببي رئيسجمهور سابق بودن»! خلاصه ميشود، اما با او مصاحبه ميگيرند تا او بتواند از موسيقي گوش دادنهايش، رقصيدنهايش، كافه رفتنها و رفيق بازيها و سريالهاي هاليوودي نگاه كردنهايش بگويد! آن ديگري هم كه باز همه فعاليت سياسياش «نوه امام بودن و عضويت در فيس بوك» است، فعال سياسي اصلاحطلب لقب ميگيرد و عكس آتليهاياش بارها عكس يك نشريات ميشود! ديگري هم به مناسبت سالروز تولدش عكس يك روزنامه ميشود و حتي بخشي ويژه در روزنامهاي با يادداشتهاي مختلف به سالروز تولد وي اختصاص مييابد! اما چرا اينها اين قدر مهم ميشوند؟! اينكه زهرا اشراقي صداي كدام خواننده زن را ميپسندد، چرا مهم تلقي ميشود؟! آيا او يك موسيقيدان است؟! پس چرا فعال سياسي لقب ميگيرد و اصلاً كدام فعاليت سياسي؟! زهرا و نعيمه اشراقي چند مكتوبه سياسي اعم از مقاله يا كتاب داشتهاند؟ چند بار در انتخاباتهاي گوناگون كانديدا شدهاند و عضو كدام حزب بودهاند يا چند سخنراني سياسي داشتهاند؟ ميتوان گفت هيچ؛ اينان صرف داشتن يك نسبت فاميلي با حضرت امام و داشتن مشي اصلاحطلبانه، تيتر يك اصلاحطلباني ميشوند كه هميشه شعارشان شايستهسالاري و مبارزه با رانت خواري بوده است! در واقع براي اين چند نفر، نسبتشان عين سمتشان است و عين جايگاه اجتماعيشان! اين خاندانگرايي افراطي موضوعي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد كه نه به نفع جمهوري اسلامي است كه رانت فاميلي در آن گسترش يابد و نه مطابق با انديشه حضرت امام است. كاش قبل از آنكه دير شود و ذهنها درگير آنكه آيا ما براي برچيدن اخلاقهايي از اين دست قيام نكرده بوديم، بساط آن برچيده شود.
تحريف امام در قالب تعريف خاطرات موهوم
توهين اخير نعيمه اشراقي به همسران معظم شهدا در قالب نقل خاطرهاي منسوب به امام خميني در صفحه فيس بوك خود، زنگ خطر محكمتري را براي تحريف چهره بنيانگذار انقلاب اسلامي به صدا درآورد تا صداهاي اعتراض بيشتري نسبت به رفتارهاي پيش از اين اين افراد بلند شود. گرچه موج اعتراضات بيشتر از خانواده شهدا بلند شد و فرزندان شهدا كه بحق اين نوشته را توهين به مادران خويش دانسته بودند، بر نعيمه اشراقي تاختند، اما واقعيت آن است كه اصل تأسفبارتر قصه آن است كه جمعي با استفاده از رانت فاميلي يا نزديكي سياسي به امام ميكوشند با تعريف خاطرههايي جعلي از حضرت امام، چهرهاي را از ايشان بسازند كه خود دوست دارند؛ چهرهاي كه مطابق با آنچه آنان دوست داشتهاند كه امام آن گونه باشد! گرچه نعيمه اشراقي انتساب آن مطلب را به خويش تكذيب كرده و كوشيده توجيهاتي همچون هك شدن را براي آن بياورد، اما آيا ميتوان دهان رسانههاي ضدانقلاب را بست كه از پي همين خاطره چهره امام را به تخريب نشستهاند؟! نعيمه اشراقي اگر نميتواند صفحه فيسبوك خود را كنترل كند، آيا بهتر نيست آن را براي هميشه رها كند؟!
گفتن از اينكه امام به موزه تاريخ پيوسته يا لگدمال انديشههاي امام با فريادهاي جمهوري ايراني و مرگ بر اصل ولايت فقيه و نه غزه و نه لبنان و… آنان را به هدفي كه ميخواستند، نرساند؛ چه آنكه اين ايستادگي مستقيم برابر امام واكنش سلبي مردم را در پي دارد و مردم به خوبي در مييابند نقشه چيست و حساسيتها برانگيخته ميشود. اما ساختن امامي ديگر، شائبه حذف امام را در پي ندارد؛ به خصوص كه در قالب تعريف خاطره باشد كه خاطره خود قالبي براي حفظ ياد افراد است! اما چه ميتوان كرد كه اين خاطرات بيشتر به حذف امامي كه بود ميانجامد و امام جديدي را ميسازد كه مطابق سليقه خاطرهگويان باشد!
از اين نمونهها اشاره زهرا اشراقي به خوشپوشي همسر امام است و استفاده بانوي مرحومه امام از رنگهاي روشن و حواسش نيست كه همسر امام را مردم بارها ديدهاند و از ايشان جز چادري مشكي و قسمت كمي از صورتشان مردم چيزي نديدهاند و اشراقي با گفتن از پوشش داخل منزل ايشان براي پوشش بيروني زنان اين مملكت نسخه ميپيچد و با گفتن از خوشپوشي مادربزرگ خويش، پوشش سخنگوي وزارت خارجه ايران را نامناسب ميداند؛ در حالي كه پوشش همسر حضرت امام (ره) بسيار پوشيدهتر از پوشش اكنون سخنگوي محترم وزارت خارجه بود… اين يعني كه زهرا اشراقي ميكوشد سليقه خود را به جاي نظر امام و خانواده ايشان جا بزند! اما نكته آن است كه خط امام ژنتيك نيست، ايدئولوژيك است و براي همين است كه آن كارگرزادهاي كه شايد حتي يك بار امام خميني را از نزديك نديده باشد، از اين نوههاي بزك كرده به حضرت ايشان نزديكترند و شايستگيشان براي گفتن از راه امام بيشتر!
Sorry. No data so far.