پنج‌شنبه 24 اکتبر 13 | 22:17

روایت دیدار استاد طاهره صفارزاده با امام راحل

وقتی به کوچه های جماران رسیدیم یادم هست که ایشان با درختهای خیابان هم صحبت می کرد و زیر لب می گفت خوشا به حال شما که چهره یک فرد فرهیخته را نوازش می کنید وقتی به منزل امام رسیدیم چادر نمازش را از کیفش درآورد و گفت: دوست دارم با این چادر به دیدار ایشان بیام تا متبرک شود.


saffarzadeh1 نخستین کنگره طنین بیداری به مناسبت پنجمین سال درگذشت مرحوم طاهره صفارزاده عصر چهارشنبه اول آبان با حضور جمعی از شاعران و چهره های فرهنگی و نیز محسن مومنی رئیس حوزه هنری در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

در ابتدای این مراسم رضا اسماعیلی دبیر این کنگره در سخنانی با اشاره به اینکه این مراسم تلاشی است به منظور ایجاد شناخت و کامل از شخصیت مرحوم صفارزاده، اظهار کرد: صفارزاده نامی بلند و چهره جهانی دارد اما ما در معرفی او کوتاهی های زیادی کرده ایم.

وی ادامه داد: ایشان صاحب ترجمه فاخر از قرآن هستند و با اشراف به آیات قرآن در سالهای پایانی عمر هم مشغول ترجمه ادعیه بودند . و در عین حال سالها نیز در انتشارات سمت به تبیین و تدوین کتب درسی اشتغال داشتند.

وی در ادامه با اشاره به خاطره دیدار صفارزاده با حضرت امام (ره) و تحولی که این دیدار در روح او ایجاد کرد گفت: شعرهای صفارزاده در مجموعه های منتشر شده از او در سالهای پس از انقلاب نشان داد که او در مسیر روشنگری، بیداری و لبیک با امام(ره) گام برداشته است و تکریم از او امروز وظیفه ماست.

اسماعیلی در ادامه با اشاره به فراخوان جایزه ادبی طاهره صفارزاده گفت: با اینکه مدت زمان انتشار این فراخوان تنها یک ماه بود اما استقبال گسترده ای از آن به عمل آمد و بیش از 500 قطعه شعر برای این کنگره ارسال شد. در کنار آن حدود 25 مقاله نیز به دست ما رسید که امروز از برگزیدگان آن تجلیل می شود.

وی اظهار امیدواری کرد: در سالهای آینده این کنگره بتواند با زمان بندی مناسب و تشکیل دبیرخانه ثابت به شکلی شایسته تر برگزار شود.

اسماعیلی در پایان گفت: برادر مرحوم صفاررزاده روزی به من گله می کرد که ما ملت مرده پرستی هستیم اما در مورد خواهرم آنقدر بی مهری نهادهای مختلف زیاد بود که حتی پس از فوت او نیز به وی و شخصتیش چندان توجهی نشد. من امیدوارم به همت دوستان حوزه هنری این جایزه روز به روز بالنده تر شود چرا که برای تکریم فرهنگ، هنر و ادبیات باید صاحبان آن دست به کار شوند.

در ادامه این مراسم جلال صفارزاده برادر مرحومه طاهره صفارزاده در سخنانی با اشاره به اینکه 5 سال پس از در گذشت خواهرش هنوز نتوانسته کاری کند که به زعم وی روان او شاد شود گفت: سال گذشته با تلاش انتشارات پارس کتاب دیوانی برای او آماده کرد سعی کردم در سیرجان که زادگاه خواهرم است هم برای او کاری بکنم. شورای شهر سیرجان به ما 2 – 3 هکتار زمین داد، کل مبلغی هم که با حکم دادگاه به عنوان ارثیه خواهرم از منزل همسرش رسید 109 میلیون تومان بود که من با اضافه کردن مبلغی آن را به 200 میلیون تومان رسانده و فندانسیون ایجاد کتابخانه مرجع به نام وی را در آن ایجاد کردم.

صفارزاده ادامه داد: سال گذشته با همت وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکانی در یک ساختمان نوساز متعلق به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سیرجان به ما اختصاص داده شد و من تمامی 7 هزار جلد کتاب طاهره را به آنجا منتقل کرده و شماره گذاری کرده ام که در اردیبهشت امسال با حضور وزیر ارشاد و جناب حجت الاسلام دعایی افتتاح هم شد.

وی ادامه داد: در این سالها خیلی سروصداها بلند شد که ما میلیاردها تومان ارث برده ایم در حالی که کل مبلغ ارثیه خواهر من همان 109 میلیون تومان بود. خانه اش هم در زمان حیاتش یک بار فروخته شده اما کلیدش دست من است به نظر من تهران به اندازه کافی دارالقران دارد و لازم نیست این خانه را برای چنین کاری مصرف کنیم. بلکه بهتر است مبلغ آن برای ایجاد کتابخانه مرجع به سیرجان منتقل شود و شاید این کار باعث بشود که بتوانم روزی پیکر خواهرم را هم به کنار مزار پدر و مادرش در سیرجان منتقل کنم.

حجت الاسلام والمسلمین دعایی سرپرست موسسه اطلاعات نیز دیگر سخنران این مراسم بود که با اشاره به آشنایش با مرحوم صفارزاده در سالهای پس از انقلاب گفت: یادم هست در سالهای ابتدایی انقلاب ایشان در منزلی استیجاری در حوالی میدان فلسطین زندگی می کرد که مجموعه آن منازل از سوی بنیاد مستضعفان و جانبازان مصادره شده بود و از افراد حاضر در آن خواسته شده بود تا اجاره منازل را به بنیاد بدهند در دیدارم با خانم صفارزاده ایشان گفت: که من یک اجاره به بنیاد می دهم و مبلغی هم به عنوان اجاره برای صاحبخانه که در خارج از کشور هست می فرستم چون می خواهم در این خانه نماز بخوانم و باید از این نظر خیالم راحت باشد.

وی با اشاره به اوقات معنوی طاهره صفارزاده که به گفته دعایی که همواره با وی همراه بود گفت: یادم هست خانم صفارزاده میان اینکه حالات مکاشفه ای که برایش رخ می دهد که توهم است یا واقعیت تردید داشت اصرار داشت این حالات را با انسانی بزرگوار و متدین که به او اعتقاد داشت در میان بگذارد و از من خواست که او را به دیدار امام (ره) ببرم یادم هست صبح روزی که به دنبال او رفتم از من سوال کردند که با چادر بیایم یا بدون چادر که من به او گفتم حجاب شما حجاب شرعی کامل است و پیش از این هم دیده ام کسانی با این حجاب به دیدار امام(ره) رفتند.

دعایی ادامه داد: وقتی به کوچه های جماران رسیدیم یادم هست که ایشان با درختهای خیابان هم صحبت می کرد و زیر لب می گفت خوشا به حال شما که چهره یک فرد فرهیخته را نوازش می کنید وقتی به منزل امام رسیدیم چادر نمازش را از کیفش درآورد و گفت: دوست دارم با این چادر به دیدار ایشان بیام تا متبرک شود. در محضر حضرت امام(ره) یاد هست وقتی که ضمن معرفی او شعری از ایشان برای امام می خواندم شانه هایش لرزید و در انتهای خوانش این شعر, صفارزاده هق هق گریه می کرد پس از آن من به خاطر سوالی که خانم صفارزاده در مورد حالات روحانی اش از امام(ره) داشت از آن اتاق خارج شدم و منتظر ایشان ماندم زمانی که بازگشت به من گفت که دیگر آرام شده ام چون حرفم را برای کسی گفتم که اهل فضل است یادم هست همان روز خانم مریم ریاضی گوینده با سابقه اخبار تلویزیون به دیدار حضرت امام(ره) رفته بود و وقتی از دیدار باز گشته بود گفته بود از امام خواسته ام تا در آن دنیا من را شفاعت کند و ایشان گفته اند اگر شفاعتی باشد شما را شفاعت می کنم.

دعایی در پایان اظهار امیدواری کرد منزل صفارزاده در تهران تبدیل به یک مکتب قرآن شده و هزینه آن در تهران خرج انجام آموزشهای قرآنی شود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.