تریبون مستضعفین- مجتبی دانشطلب
هفته گذشته دوشنبه شب (۲۹ مهر) مراسمی در مرکز فرهنگی سرچشمه برگزار شد که موضوع آن رونمایی از کتاب «منهای فقر» نوشته محمدرضا حکیمی بود که در آن کمتر از خود کتاب سخن شنیده شد و سخنرانان بیشتر درباره دغدغههای شخصیشان نسبت به موضوع فقر پرداختند. این نوشته نقدی است بر فرافکنی از موضوع اصلی که معمولا در چنین مراسمی انجام میشود و اینبار متمرکز بر اعتراض عدهای به حجاب بود.
یک نقطه مشترک در سخنرانی آقای محمدرضا زائری و خانم سارا شریعتی، اشاراتی کنایه آمیز بود نسبت به متشرعینی که نسبت به حجاب حساسیت نشان میدهند اما نسبت به فقر بیتفاوتاند، گویی که آنها هیچ نقشی در مبارزه با فقر نداشتهاند و انگار که همگی معتقد و طرفدار تبعیضاند! شبیه این ادعا زیاد تکرار شده و شخصا صحت آن را قابل تردید میدانم اما درباره نقضش صحبت نمیکنم. اما با فرض صحت ادعا، چرا وقتی بحث آسیبهای اجتماعی میشود پای معترضین به حجاب به میان میآید؟ چرا باید تقصیرها را به گردن آنها انداخت؟ حل مشکل فقر در جامعه معطل این است که معترضین به بیحجابی دیگر اعتراضی نداشته باشند؟ و فقط به سراغ فقر بروند؟
فرض کنیم عدهای از متشرعین معترض فقط حجاب را مهم میدانند، بسیار خب! آنها فهم ناقصی از دین دارند، اما کسانی که فقر را بسیار مهم میدانند چه کردهاند؟ چند بار علیه مسئولین و سیاستهایی که فقر را گسترش میدهند، چه در گذشته و چه در دورههای اخیر، اعتراض عملی داشتهاند؟ چرا به اندازه آنها که حجاب برایشان مهم است به فقر اعتراض نمیکنند؟ تا جایی که میدانیم، بسیاری از کنایه زنندگانی که حاضر به اعتراض عملی بودهاند دغدغهشان بیشتر آزادی بوده، و نه فقر و عدالت. آنها آزادی اجتماعی و آزادی سیاسی میخواستهاند و اتفاقا خودشان را “در مقابل” کسانی میبینند که به ارزشهای دینی و تعارض فقر و غنا حساساند.
نتیجه و مقصد بسیاری از این کنایهها این است که: «وقتی در جامعهتان فقر دارید پس با حجاب ما هم کاری نداشته باشید! شماها اگر خیلی ادعایتان میشود بروید اول فقر را از جامعهتان از بین ببرید، هر وقت توانستید فقر را از بین ببرید آن وقت سراغ امر به معروف و نهی از منکر درباره حجاب هم بروید و تا آن وقت ما را آزاد بگذارید».
علیرغم ظاهر عوامانه، منشأ بسیاری از این کنایهها شخصیتهای آکادمیک و خروجیهای دانشگاه هستند. آکادمی وابسته به منافع طبقه بالاتر است و بیشتر اوقات معترضین از طبقه پایین را هضم نمیکند و نمیتواند به همسخنی با آنها برسد. وجه روشنتر وابستگی آکادمی، اتصال به فرهنگ اجتماعی غرب است که دائما تنشهای تفکر سکولار با هویت دینی را بازتولید میکند. وقتی تمام اشارات به متشرعین کنایه آمیز باشد (و هیچ اشاره ستایش آمیزی درباره نسبت موجودیت آنها با عدالت اجتماعی به گوش نرسد) این تداعی کننده همان دعوای سکولاریسم و دینمداری است که با بهانههای متنوعی خودش را نشان میدهد.
محتوای کتاب «منهای فقر» روایاتی است که از متون دینی برآمده یا اشاراتی است از علمایی که برداشتشان از دشمنی دین با فقر را بیان کردهاند. استقبال کنندگان از این گفتمان هم «دینمدار» هستند، آنهم نه دینداری فردگرایانه و سنتی، بلکه معتقد به عمل اجتماعی بر اساس ارزشهای اسلامی. درچنین جمعی شنیدن سخنان کنایه آمیز راجع به کسانی که به حجاب حساسیت نشان میدهند طنینی از عدم تناسب دارد. هواخواهان چنین کتابی اغلب به حجاب هم (که عنصر مهمی از هویت اسلامی است) حساسیت دارند، و آنهایی که میلی به مبارزه دینی با فقر ندارند طبیعتا به سمت ادبیات سکولارِ عدالت (از سوسیالیسم مارکسی گرفته تا عدالت راولزی) متمایل میشوند.
نقطه کانونی در مبارزه دینی با فقر اطاعت از خدا است، یعنی همان نقطهای که حساسیت به حجاب هم از آن بر میآید. بستر این نقطه کانونی یک هویت مشترک است: کسی که به حجاب حساسیت نشان میدهد، بداند یا نداند، بخواهد یا نخواهد، هویتی را تقویت میکند و جنسی از پایبندی و تعهد را تبلیغ میکند، که از دل آن عبادات و معاملات دینی هم ترویج میشود، روزه را که مهمترین پیام اجتماعیاش فراموش نکردن فقرا است عزیزتر میکند، درجه مخالفت با ربا را بالاتر میبرد و از طریق آن با تبعیض اجتماعی مبارزه میکند. خمس و زکات را تبلیغ میکند و زمینه انفاق و وقف را هم مهیاتر میسازد. به طور کلی، هویت اسلامی هویتی ضد فقر و طرفدار عدالت اجتماعی است.
صاحب این قلم و بسیاری از مخاطبان به خوبی میدانند که وجوه مهمی از پایبندی به شرع را قبل از اینکه از تحقیق و مطالعه به دست بیاورند از اثر تربیتی و محیطی، در خانواده و اجتماع، و از تحولات اجتماعی مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به دست آوردهاند. اثر اجتماع را نمیتوان منکر شد و اجتماع مذهبی است که بسیاری از افراد را مذهبی میسازد. انتظار دینمداریِ عالمانه از عموم مردم نه منطقی است و نه ممکن. پس دینمداری اجتماعی را باید از طریق هویت دینی ترویج داد و مبارزه با فقر، به شکل دینی، کاملا در پیوند با هویت دینی قرار میگیرد. اما گفتمان سکولار به هویت خواهی دینی کنایه میزند تا جایی برای گفتمان خودش باز کند.
اختلاف طبقاتی و تبعیض شدید در جامعه ما مستقیما از نظر و عملِ متشرعین برنیامده، بلکه از بافتههای آکادمیک درباره ضرورتهای اقتصاد، که همواره و در هر دورهای ژست علمی به خود میگیرند، برآمده یا از خودسریهای مدیرانی ناشی شده که سازندگی و اصلاحات و عدالت را با قرائتهای شخصی اعمال کردهاند و زیر بار نتایجاش نرفتهاند. البته نمیتوان منکر کم کاری دینمداران در نظریهپردازی و برنامه ریزی شد، و این سرزنش به حقی است که در جامعه اسلامی هنوز آکادمیکها برای مسلمانان طراحی و برنامه ریزی میکنند، و مدیران هم به هنگام اجرا باید دست به دامن آنها شوند و عموما برای در امان ماندن از تبعات منفی به ترکیبات متناقضی برسند.
ترویج هر یک از ارزشهای هویتی باعث تقویت عناصر دیگر میشود و اگر مجموعه یک هویت ضدفقر دانسته شود نمیتوان منکر اثر مثبت هویت گرایی بر مبارزه با فقر شد. اما مقابل هم قرار دادن ارزشهایی که اتفاقا قوه هم افزایی بر یکدیگر را دارند در بهترین حالت ناشی از بدسلیقگی و سیاست زدگی است. مبارزه با بدحجابی و ابتذال و مبارزه با فقر و تبعیض در کانون خودشان مشترک هستند. فارغ از اینکه با روشهای اعتراض و ترویج حجاب مخالفت باشیم، مقابل هم قرار دادن عناصری از یک هویت دینی مهر تأییدی بر تفکیک ارزشها و فروپاشی آن هویت است. اگر تساهل به حدی برسد که حساسیت به حجاب را تحقیر کند چرا مخالفت با ربا را تقلیل ندهد؟
به هر حال یکی از اهداف انبیا «عدالت اجتماعی» است و دین اساسا آمده است تا عدالت بیشتری را در اجتماع جاری کند. پایبندی به اخلاق هم در جامعهای آسان میشود که ظلم و تبعیض کمتری در آن به چشم بیاید. اما آیا در جامعهای که سر تا پای آن را ارزشهای ضد دینی فرا گرفته و زیر نام تساهل هر چه که از غیر وارد میشود را قابل مسامحه میدانند میتوان انتظار تربیت انسانهایی را داشت که به مبارزه دینی با فقر حساسیت نشان بدهند؟ یا اگر فقر را هم تقبیح میکنند به مسیر سکولار مبارزه با آن تمایل نشان خواهند داد؟ آیا به کما رفتن گفتمان دینی علیه فقر، با تحت فشار قرار گرفتن قوانینی که جنبه حفاظت از هویت اسلامی هم دارند، هماهنگ و هم جهت نیست؟
[…] نوشته و منتشر شده در پایگاه عدالتخواهی تریبون مستضعفین | بازتاب سخنان حجة الاسلام زائری: آن قدری که برای حجاب […]