۱. چند روزی است که خبر راه اندازی شبکه کوثر، شبکه ای برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، از طرف معاونت سیما اعلام شده است. شبکه ای که راه اندازی اش در دو سال اخیر با حرف و حدیث های بسیاری روبرو بوده است. شبکه ای که تا پیش از اعلام این خبر، از طرف فعالین جبهه رسانه ای انقلاب به نام شبکه تلویزیونی «عصر» شناخته می شد و تلاش های بسیاری جهت تولید برنامه های متنوع تلویزیونی در قالب های مختلف برای این شبکه را در پی داشته است. دغدغه اصلی ایجاد چنین شبکه ای از زمانی شکل گرفت که پس از گذشت سه دهه از انقلاب، از طرف فعالین جبهه رسانه ای انقلاب احساس شد، خروجی های رسانه ای درخور شان انقلاب اسلامی و در راستای اهداف آن، از لحاظ کمی و کیفی با انتظارات فاصله بسیار دارد. و بدلیل عدم توفیق صدا و سیما در برنامه سازی برای نشر گفتمان انقلاب اسلامی برای قشرهای گوناگون مردم، در رده های مختلف سنی، با انواع و اقسام طرز فکرها، آن هم با وجود شرایط پر شتاب جنگ رسانه ای دشمن، برنامه ریزی برای راه اندازی این شبکه تلویزیونی آغاز شد. شبکه ای برای تولید و پخش آثار با کیفیت رسانه ای توسط نیروهای دغدغه مند انقلاب. اما سوال اصلی این است که آیا راه اندازی این شبکه برای پر کردن خلا های رسانه ای موجود صدا و سیما بهترین گزینه موجود بوده است؟
۲. بهمن ماه سال گذشته و همزمان با سی و یکمین جشنواره فیلم فجر، به مدد دغدغه مندان جبهه رسانه ای انقلاب، اتفاق جدیدی ظهور و بروز یافت؛ جایزه ققنوس، جایزه بخش گفتمان انقلاب اسلامی. که با تمرکز ویژه فعالین رسانه ای معتقد و انقلابی، در پردیس سینمایی قلهک به بارزتر شدن این بخش کمک کرد. اتفاقی که به لحاظ فرهنگی رسانه ای، از نظر نگارنده اتفاقی مشابه راه اندازی شبکه تلویزیونی کوثر در صدا و سیماست. یعنی بدلیل جو غالب در فضای سینمای کشور و بخصوص بدلیل مسیر اشتباهی که جشنواره فیلم فجر در طول سالیان متمادی طی نموده است، بخشی را به جشنواره اضافه نموده ایم برای نشر گفتمان انقلاب اسلامی؛ و با راه اندازی این بخش عملا پذیرفته ایم که کلیت جشنواره فیلم فجر قرار است مسیری جدا از انقلاب اسلامی را طی کند و صرفا این بخش از جشنواره جایی است برای تاکید بر دغدغه های انقلابی گروهی به وسعت یک پردیس سینمایی. فقط به همین وسعت. در صورتی که جشنواره فیلم فجر از ابتدا قرار بود جشنواره ای باشد برای هدایت اهالی سینما به سمت هدفگذاری فرهنگی مشخص جمهوری اسلامی در این عرصه. و فاصله گرفتن از آرمان های ابتدایی خود، به جای آنکه موجب آن بشود که تلاش دغدغه مندان جبهه رسانه ای انقلاب، متوجه بازگرداندن بخش اصلی جشنواره به مسیر صحیح باشد، موجب آن شده است که بخشی را در حاشیه این جشنواره راه اندازی کنند. آن هم به بدترین شکل ممکن؛ سهم اهالی انقلاب یک سینما از کل سینماهای جشنواره است. جشنواره ای که آنقدر سیاست گذاری کلانش دچار انحراف شده است که در دوره ای فیلم برگزیده اش حتی با فیلم برگزیده جشنواره های صهیونیستی یکی می شود.
۳. چند سال قبل صدا و سیما برای پر کردن خلا برنامه های قرآنی در تلویزیون، و ضعف شدید در وارد کردن قرآن به متن جامعه، تصمیم به افتتاح شبکه قرآن گرفت؛ اکنون که سال ها از افتتاح این شبکه می گذرد می توان سوال کرد که آیا این تصمیم، تصمیم رسانه ای صحیحی بوده است؟ شبکه ای که حجم عمده برنامه های قرآنی صدا و سیما را به خود متوجه کرد و به واسطه افتتاح آن بار اصلی از دوش سایر شبکه ها برداشته شد؛ نگاه رزومه ای مدیران صدا و سیما باعث شد به همین مقدار بسنده شود و برنامه ریزی ویژه ای برای سایر شبکه ها اتفاق نیفتد؛ برنامه ریزی ای که متناسب با هر شبکه تلویزیونی به گونه ای مدیریت پیام شکل گیرد که مخاطبان همه شبکه ها از معارف قرآنی بهره گیرد. از طرفی نامگذاری این شبکه بعنوان شبکه قرآن باعث شد تا تنها و تنها علاقه مندان و دغدغه مندان خاص مکتب قرآن این شبکه را پیگیری نمایند و سایر مخاطبان به راحتی از روی این شبکه بگذرند و وقت خاصی را به این شبکه اختصاص ندهند. و پس از گذشت چندین سال شبکه قرآن دارای مخاطبان تخصصی باشد که خودشان از قبل علاقه مند به قرآن بوده اند و برنامه های گوناگون این شبکه را پیگیری می نمایند و دسته دوم گروهی از مخاطبانند که خودشان را مخاطب این شبکه نمی دانند و نیازمند آن هستند که با برنامه ریزی ویژه تری از طریق سایر شبکه ها، محتوای قرآنی در دسترس شان قرار گیرد.
۴. حال شاید بتوان دقیق تر به مساله نگاه کرد. یک شبکه تلویزیونی قرار است راه اندازی شود؛ شبکه ای که از ابتدا تمام محتوای داخلش را لو داده ایم؛ «شبکه ای برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»! شبکه ای که قرار است دغدغه مندان رسانه ای جبهه انقلاب را دور خود جمع کند و از برنامه سازی های آنان استفاده کند؛ و شبکه ای که قرار است سهم دغدغه مندان این حوزه باشد از کل صدا و سیما. مثل اتفاقی که در حاشیه جشنواره فجر و در پردیس قلهک افتاد. این سهم ما از کل صدا و سیمایی است که مسیرش را اشتباه می رود. و ما نیز به جای تلاش برای بازگرداندن صدا و سیما به ریل اصلی خود، مسیر اشتباه دیگری را می پیماییم. اتفاقی که سال ها بعد نتیجه اش می شود صدا و سیمایی که سهم ما از آن شبکه ای است که فقط دغدغه مندان خاصش را حفظ می کند و برای عموم مردم جذابیتی ندارد. نتیجه اش می شود سینمایی که متعلق به ما نیست و سهم ما از کل آن یک پردیس سینمایی است و لاغیر. و سینما و صدا و سیمایی که مسیر اشتباه خود را همچنان طی می کنند. این اشتباه رسانه ای یک نتیجه دیگر نیز دارد؛ اینکه عادت می کنیم در سایر سینماها اثری از نیروهای انقلابی نبینیم، و خودمان را به یک سینما محدود کنیم؛ اینکه حرف هایمان محدود به شبکه تلویزیونی نخبگانی خودمان شود و اثری از ما در سایر شبکه ها نباشد؛ و اینکه اندک اندک از معادلات اصلی رسانه ای کشور حذف بشویم! اینکه بدست خودمان، خودمان را حذف کنیم؛ یک خودکشی رسانه ای تمام عیار!
۵. از نظر نگارنده حرکت صحیح رسانه ای در برهه فعلی مسیری نیست جز حرکت به سمت تولیدات انبوه رسانه ای و تزریق آن به همه شبکه های تلویزیونی؛ به جای یک شبکه باید همه شبکه های تلویزیونی تبدیل به شبکه گفتمان انقلاب اسلامی شود. حرکت صحیح یعنی ورود نیروهای متعهد، دغدغه مند و متخصص به عرصه سینمای کشور و حرکت برای اثرگذاری بر مسیر اصلی جشنواره فیلم فجر و مسیر کلی سینمای کشور. مسیری که امروز از طرف نیروهای فرهنگی – رسانه ای انقلاب برگزیده شده است، مسیری است که با وجود داشتن برکات خاص خود، در بلند مدت ما را به بیراهه می کشاند؛ باید در این مسیر با چشم باز حرکت کرد؛ مبادا راه را اشتباه برویم!
برادر من!
اثبات شی نفی ما عدا نمی کند…
این شبکه باید تاسیس شود
اون آسیبها هم باید از همین الان پیشگیری شود…