آنچه که از عنوان «خانه مجردی» در ذهن افراد تداعی میشود با توجه به تعاریف و پیشزمینههای ذهنی هر فرد ممکن است پدیدهای مثبت و یا منفی تلقی گردد؛ بنابراین برای بررسی صحیح این موضوع، ابتدا باید یک تعریف مشخص از آن ارائه کنیم.
تا چند سال پیش «خانه مجردی» نامی بود که بر روی مکانهای پیدا و یا پنهان برای خوشگذرانی افراد گذاشته میشد اما به مرور با تغییر زیست اجتماعی در ایران این عنوان از حالت خاص خود خارج و به طور عام در شهرهای بزرگ فراگیر شد و امروز با آمار وحشتناک طلاق 40 درصدی در تهران این موضوع رنگ و بوی دیگری گرفته است و گاهی حتی شکل بسیار مثبت و پاکی مثل خانه دانشجویی نیز پیدا کرده است.
با تعریف اولیه از یک خانه مجردی به اشکال زیر میرسیم:
1) افرادی که اعضای خانواده خود را از دست دادهاند و به ناچار به صورت تنها زندگی میکنند: از دست دادن همسر، از دست دادن پدر و مادر و..
.
2) کسانی که برای کار و یا سربازی به یک شهر دیگر مهاجرت میکنند و به صورت تنها و یا در یک جمع افراد مجرد زندگی میکنند.
3) خانههای دانشجویی: افرادی که از داشتن خوابگاه محروم بودهاند و یا با اختیار خودشان خانهای اجاره میکنند.
4) کسانی که تصمیم میگیرند بدون تشکیل خانواده به صورت مستقل زندگی کنند.
آنچه که در این یادداشت میخواهیم به آن بپردازیم، تعریفی است که دکتر محمدتقی کرمی، استادیار دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی درباره زیست مجردی ارائه میکند. دکتر کرمی دو شاخصه اصلی برای یک «مجردزیست» بیان میکند: اول آنکه این فرد هیچ تصور و افق روشنی برای انتهای زندگی مجردی خودش ندارد و دوم اینکه این فرد «خانهی مبدأ» ندارد. با این دو شاخصه میتوانیم دانشجویان و سربازان را از بحث اصلی خودمان جدا کنیم.
در توضیح بیشتر «خانهی مبدأ» میتوانیم بگوییم که معمولاً در خانهی آدمهای مجردزیست همه امکانات لازم برای زندگی وجود دارد و این افراد زمانی که به سراغ خانوادههای خودشان میروند، بیشتر احساس غریبه بودن و مهمان بودن را دارند.
در کنار این تعریف، دکتر سید مجتبی حورایی میگوید: «در ارائهی تعریفی عرفی از «خانهی مجردی» باید گفت خانهی مجردی محیط یا مکانی است که شخص، خودش آنجا صاحباختیار است و لزومی ندارد به کسی جواب بدهد. فرض کنید من جوانی هستم که ازدواج نکردهام و در خانه مؤاخذهام میکنند که چرا دیر آمدی؟ چرا شب نیامدی؟ خب به شکل طبیعی دنبال این خواهم بود که به کسی جواب پس ندهم.»
پرسش اصلی ما این است که چرا این پدیده در جامعهی ما رو به افزایش است؟ آیا این مسئله یک مسئلهی کاملاً منفی و مضر است؟ و آیا میتوانیم به جنبههای مثبت تمایلات «مجردزیستی» هم بپردازیم؟ به نظر نگارنده مشکل اصلی جایی خودش را نشان میدهد که بیشتر مردم در پاسخ به سوال اینکه «چرا خانههای مجردی در جامعهی ما رو به گسترش است؟» میگویند: «تنها راه حل این مشکل ازدواج است». پاسخی که نه تنها جواب این سوال نیست بلکه در واقع راه حل درمان دم دستی و سادهانگارانه این مشکل است.
ارائه همین راه حلهای کلی و سطحی بزرگترین آسیب را به بررسی موشکافانه و دقیق مسئله خانههای مجردی میزند. در کنار این راه حلها، عدهی دیگری پس از فرمایشات عالمانه و آیندهنگرانه رهبر معظم انقلاب تنها به نفی و یا اهانت به مجردزیستها میپردازند. به طور مثال حتی عدهای از «تمایل به تجربههای متنوع جنسی» به عنوان یکی از دلایل گرایش به سمت زندگی مجردی یاد میکنند، هر چند که باید بپذیریم خانهی مجردی زمینههای گسترش انحرافات اجتماعی را هم فراهم خواهد کرد.
نگارنده بر این اعتقاد است که بدون تمرکز بر شرایط «خانهی مبدأ» و بررسی دلایل جمعگریزی، به هیچ عنوان نمیتوان همهی جوانب پدیده خانههای مجردی را مورد بررسی قرار داد. فرد با احساس تنهایی در جمع خانواده به یک تنهایی بدون مزاحمت پناه میبرد. حال این تنهایی میتواند هم به خاطر سختگیریهای بی حد و اندازه بقیه افراد خانواده اتفاق بیافتد و هم به خاطر بیتوجهی افراد خانواده؛ مهم این است که فرد در این شرایط احساس جدا بودن از جمع را میکند.
دکتر محمود گلزاری عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی هشت عامل را برای افزایش زیست مجردی بیان میکند که به صورت مختصر به این موارد اشاره میکنیم:
1) افزایش سن ازدواج با بیمیلی پسران و تجرد ناخواسته برای دختران. در این شرایط میل به استقلال و نبود شرایط ازدواج باعث گرایش به سمت خانه مجردی میشود.
2) استقلالطلبی
3) تفاوت نسلی: محدودکردن شدید و اجازهندادن به فرزندان برای استقلال، باعث اینچنین عصیانهایی میشود. این «تفاوت نسلی» تبدیل میشود به «تعارض نسلی» و گاهی هم به «گسست نسلی». گاهی این شکاف نسلی پدیدهی خانههای مجردی را ایجاد میکند و افراد احساس میکنند که باید از جایی که مرتب در معرض ملامت و نصیحت هستند، دور شوند.
4) مهاجرتهای تحصیلی و ایجاد تمایل برای ادامه زندگی مجردی
5) افزایش طلاق و عدم بازگشت طلاقگرفتهها به خانه مبدأ به خاطر ملامت و…
6) مقاومت نکردن خانوادهها
7) الگوبرداری از اطرافیان
8) هنجارشدن زندگی مجردی
جدا از اینکه نوع گرایش به زندگی مجردی در دختران و پسران و یا در مناطق مختلف ایران متفاوت است، عوامل دیگری نیز در گرایش به این سبک از زندگی وجود دارد. به طور مثال یکی از پیشزمینههای شروع یک زندگی مسائل مادی است؛ پس استقلال مالی میتواند زمینه تمایل به زندگی مجردی را فراهم کند اما این استقلال مالی و یا در حالت کلیتر استقلالطلبی جوانان اتفاقا مورد ناپسندی نیست. بنابراین ما نیاز داریم پاسخ مناسب و درخوری به این تمایلات بدهیم. آیا با پیشفرض قرار دادن تمایلات مثبت، والدین نمیتوانند در مورد ازدواج فرزندانشان بهتر تصمیم بگیرند؟
شناخت دقیق برخی از عوامل گسترش خانههای مجردی در کنار افزایش سن ازدواج نیاز به بررسی بیشتر و عالمانهتر دارد. به طور مثال دلیل میل شدید دخترها به حضور در دانشگاه و ادامه تحصیل و پس از آن کار و درآمد مستقل چیست؟ علت گسترش تفکرات فمنیستی پنهان حتی در بین اقشار مذهبی جامعه چیست؟ آیا بسیاری از مسائلی که در حال حاضر عرف جامعه ما شدهاند مثل ازدواج دختر کوچکتر با پسر بزرگتر، خواستگاری پسر از دختر، مقدمات و مؤخرات سنگین ازدواج، مذموم نبودن ازدواج پسران در سن بالا و… صحیح هستند؟
مسئله دیگری که میخواهیم در پایان به آن اشاره کنیم، آسیبهایی است که فرد با زندگی در خانههای مجردی دچار آن خواهد شد: احساس تنهایی شامل «حس تنهاییِ عاطفی» و «حس تنهایی اجتماعی» که انسان را به افسردگی و یا حتی خودکشی میرساند و در این حالت فرد از موقعیت خودش احساس آرامش و رضایت ندارد، گرایش به انواع اعتیادها از مواد مخدر، الکل و یا حتی اینترنت، کاهش مهارتهای اجتماعی حتی در حرف زدن که باعث میشود در درازمدت دیگر کسی آنها را جدی نگیرد، گرایش به رفتارهای پر خطر جنسی و یا روابط غیر عرفی و یا ازدواجهای پنهانی، خواب خیلی زیاد و بیش از اندازه، گرایش به گروههای سیاسی ویژه و عرفانهای کاذب بخشی از این آسیبها میباشد.
Sorry. No data so far.